آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

اخم های اتو کشیده!

آینه جان! 

چرا اینگونه می نگری بر من؟ 

من همانم ، همان دخترک ِسابق 

ولی کمی بیشتر قد کشیده ام 

کمی زیباتر گشته ام 

کمی رها تر از این و آن  

کمی هم... 

فقط کمی بیشتر می خندم 

کمی خودم شده ام!  

همان دخترک روزهای شاد ِماه ها قبل!

آینه جان! 

تو که همیشه تمیز بوده ای 

تو که همیشه برق می زدی از نور ِزمان! 

این بار،من، اخم هایم را اتو کشیده ام ! 

کمی  

فقط کمی 

بر و رویم باز تر گشته است  

کمی بیشتر می خندم بر تو،بر خودم،بر زندگی،بر دنیایم 

حالا نیش هایم تا بنا گوش باز گشته اند بی اختیار!

حالا دوباره با رقص برگ ها در باد می رقصم

با نسیم بهاری می نوازم حدیث مهربانی را 

حالا دیگر از آسمان صاف بی ابر ، گله مند نیستم 

و می گذارم خورشید ، گونه هایم را به گرمی بوسه باران کند 

حالا دیگر آرام تر بر سنگفرش ها گام برمی دارم   

تا قلب هاشان آرام تر گام هایم را تنفس کنند!

از آوای جیک جیک گنجشککان ِسحرخیز خسته نمی شوم 

حالا دیگر گل های زیبای سر راهم را با لبخند نوازش می کنم 

دلم می خواهد تنم عطر ِسبزه زاران بر خود گیرد  

حالا دیگر از کوه ها هم دلگیر نیستم! 

کوه ها برایم نماد استقامت و استواری گشته اند  

روزها بود که آسمان را برایم تنگ کرده بودند  

اما حالا!دوستشان دارم...

 

عکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

عکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

 

آینه جان!

آرام آرام بیا

نزدیک تر  

بیـــــا 

حالا می توانم با عشــــق بر تو بوســـه زنم 

بر تویی که خودم را نشانم می دهی زیباتر از هر زمان ِدیگری... 

نظرات 54 + ارسال نظر
سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:37 http://www.sufiyastory.blogfa.com

اووووووووووووووووووووووووووول

یهوووووووووووو

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:38

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ جووووووووووووووووووونمییییییییییییی جوووووووووووووووووووووووووون...
اول شدددددددددددددددددددددددددددددددم

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:40

آجی به جون خودم همین الان به خودم گفتم فرینازی آپیده...
وسط درس اومدم نت...

میگم من این حس ششم به تو نرفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وسط درس؟

آره آجی به خود خودم رفتی

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:43

وای آجی نمیدونم چه جوری بگم الان خوشحالم

امینی جات خالی سوفی اینجا اول شد...

یهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

الان حس می کنم رو زمین بند نیستی یا

آفرین عزیزم خیلی وقت بود اول نمی شدی یا

بانوی شرق سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:43

سلام
سلام



چقد قشنگ بود فرینازی

سلام سلاااااااام به روی ماهت خانومی

اومدن تو هم قشنگ بود

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:48

اوا نیگا رویا جونم که اینجاس؟؟
خوبی خانومی؟؟
کم پیدا شدی؟؟؟

رویا جون با توإ ها

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:49

آجی من که هنوز نخوندم آپتو

راستش الان هم نمیتونم بخونم
آخه یکم از درسم مونده آجی

وقتی تموم شد میام میترکونم برات

باشه عزیزم عیب نداره!
تا ۵ شنبه بخونیا

د ر س ا ت که واجب تره عزیزم
یکی نیست اینو به منم بگه

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:54

اوا رو یا جونم رفت...

عیب نداره

آجی فدات...
میام میخونم بعدا
فعلا بای

باشه عزیزم به سلامت

مهرداد سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 11:55 http://www.kahkashan51.blogsky.com

دوست من چه شفاف وشیشه ای و صادقانه با خودت صحبت کردی ،در جمله ی کمی اخم ها را اتو کشیده ام مطلب رو به اوج رسوندی وترکوندی، خوشهالم که دیدت برای ادامه ی بازی
تغییر کرده...

وقتی روبروی آینه با خودت صحبت می کنی شفاف می شه دیگه

خوشحالم که خوشهالین مهرداد خان
خوب متوجه شدین ممنون

مذاب ها سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 12:02 http://mozabha.blogsky.com

سپهر
الان یه چیزی رو کشف کردم!
اگه گفتی چیه

یکتا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 12:41

خوشحالم که خوشحالی...
مرسی اومدی...دلم واست یه ذره شده بود...
امروز دارم میرم که جواب رد بدم

یکتا جونم
خوبی؟
منم همینطور عزیزم
هفته ی دیگه شارژ می کنم در خدمتیم اساسی

آره خوب کاری می کنی

فاطمه سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 12:46 http://daryatanhast.blogsky.com/

سلام بانو...
شرمنده که نیومدم وبت جواب بدم...
فقط وقت کردم همون وب خودم جواب نظراتو بدم و برم آخه امتحانا نزدیکه و باید جبران کنم همه درس نخوندن هام تو طول ترم رو...
سرمنده عزیزم...
امیدوارم تو هم امتحاناتو به خوبی بدی...
مطلب جدیدتم خوندم...
ایشاالله منم یه تنوعی می خوام بدم به مطالب وبم...

مممنونم واسه حضور خوبت...

سبز باشی

سلام فاطمه جون
نه عزیزم میام همون جا می خونم نمی خوام زحمت بشه واست
ایـییییییییی گفتی گفتیییییییی فاطمه!
منم همچنین تلنبار شدن عین اورست

امیدوارم توی تک تک درسات و توی زندگیت همیشه سربلند و موفق باشی عزیزم

منتظر تنوعی اساسی هستم

در پناه حق

مقداد سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 12:48 http://shaperak.blogsky.com

آینه هم آینه های قدیم!!کاش آینه ای وجود نداشت تا قیافمونو توش نمیدیدیم!!

من آینمو دوست دارم مقداد

مهم نوع نگاهمون به آینه است وگرنه با خودش مشکلی ندارم

بـــــاران سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 12:52 http://the-rain.blogsky.com

سلام بـــــــانوی مهربون :*
آینه ت چقدر متفاوته با آینه ی من ...
باید آینه ام را به آینه ات آشنا کنم !

سلام بارونم ممنون که اومدی:-*

باید دوستای خوبی بشن باهم
موافقم

سایه سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 13:17 http://shadowplay.blogsky.com/

یک کلام

زیبا زیبا زیبا
آفرین . عالی نوشتی عزیزم . تبریک می گم ...

یه کلام
ممنون
ممنون
ممنون

سایه جون حضورتو دوست دارم

فرشاد سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 13:29

گر بنگرم بر خود نشاید قضاوتی درست در وجودم...
آه ..........آینه ای بیاورید درونم را ببینید ...که درونم دیدنی تر از آن سکوت سرد بر لبم است...گرچه چهره ها م زیبا و بشاش نشان میدهد..........

آرادت د اریم

دست گذاشتی رو هدف فرشاد

آیینه ای بیاورید درونم را ببینید...

و من که به پاکی و زلالیه درون مسافر شهر باران ایمان دارم ُ می دانم در پس طوفان های عظیمش لبخندی در آرامشی جانانه نهفته است...


ما بیشتر

بهارِآرزو سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 13:33 http://www.bahar-e-arezoo.blogfa.com

سلام دخترک آرامش .../

ممنونم که اومدی به وبلاگ من ...

حالا دیگر از آسمان صاف بی ابر گله مند نیستم ...

مطلبتون خیلی قشنگ بود

سلام بهار آرزو ها

و حضور شما هم زیباترش کرد

آرمان. سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 13:51 http://abdozdak.blogsky.com/

جدا اگر من جات بودم
این آینه نمک نشناس رو
شترق
می خواباندم تو گوشش

واسه چی آخه؟!!!

معلومه متنمو نخوندی درست

گل مریم سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 14:59

کار خوبیه... اتو کشیدن اخم
تبریک می گم عزیزم
راستی اتو رو ببر وب سوفی خیلی احتیاج داره

ممنون

آره بیچاره امروز حسابی احتیاج داره

گلی تو نمی خوای؟

ر ف ی ق سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 15:57 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

و چه خوب شد که با نیروی آگاهی و خواستن ُ ماهیت های غم را از آیینه ی وجودت زدودی و وجودت همه شسته شده و چون لوحی سپید و گلِی بی شکل در زیر دست های آزاد خودت شکل می گیری ... ومن به شکرانه اش دوباره با رقص برگ ها در باد می رقصم ... سلام بر تو خنده هایت

گاه دنیا ثانیه هایی با من می خندد و فرصت را غنیمت می شمرم و می نویسم و می گویم تا یادم بماند و یادش بماند که روزهای خوب هم می آیند در پس تمام بی مهری ها و رنج های آدمی

سلام رفیق خوبم بر تو وخوش ذوقی ات



امین اتاقک سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 17:49

خب به سلامتی سوفی اول شد

بنده خدا فکر کنم بال درآورده الان

آره مگه ندیدیش؟تو آسمونا بود امروز

البته از عصبانیت!!!

امین اتاقک سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 17:51

فریناز جونی

چطوری دختر ؟

شنیدم افتادی به اتو کشی؟!!

بی زحمت این لباسای منم اتو بکش

جانم
خووووووبم

آره اتو کشیه اخم!

اخماتو می کشم اما لباساتو!برو بده نوکرم

امین اتاقک سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 17:56

بیا وبلاگم..

آهنگ چنجیدم!

میام حتما
از دانشگاه نمیتونم بیام وبتو باز نمی کنه!
رفتم خونه حتما میام

سها سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 19:04

اینجا. یعنی وب تنها جایی که تو دنیا کسی صدای منو میشنوه. اینجا تنها جایی که راحت فریاد می زنم تازه نه زیاد راحت خیلی سربسته. اگه اینجا هم نباید درددل کنم باشه حرفی نیست اینجا هم سکوت می کنم. مث تمام زندگیم....

سها منظور من این نبود که ننویسی و نگی
راحت باش عزیزم...
خودم اینقدر داد و بیداد کردم تو وبم که حد نداره خیلی بد تر از این!تازه خیلی هم سربازتر
نه سکوت نه!
سکوت محض یعنی بریدن!سها قویه
من دوستش دارم

نگران خودت بودم عزیزم اینو درک کن

کورش سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 19:17 http://faalon.blogfa.com

سلام...ما هم شما را دوست خواهیم داشت..

سلام
ممنون لطف دارین

مهرداد سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 21:13

راسمیگفتی به دردم خورد
نه اینکه بعدش بخندم
اما خب
خواستم ازت تشکر کنم
اما بعدش گفتم بذار اول از خدا تشکر کنم
ممنون به خاطر بودنت
همین که دستتو بذاری زیر چونت کافیه
همین خیلی مهمه
همین که گوش کنی
همینشم خوبه

و خوشحالم که اومدی مهرداد
تشکر لازم نیست
وظیفه مه داداش خوبم

منم خدا را شکر می کنم که دوستان خوبی مثل تو رو بهم داده
مهرداد
بیشتر مراقب خودت و خوبی هات باش

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 22:58

آآآآآآآآآآآآآآآآآآجی خوندم متنتو...

الان شدی همون آجی فریناز قبلی من که جلو سختیهاش سرشو بالا میگرفتو بهشون قهقهه میزد

مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

آجی یه چیز میگم دعوام نکنیا

ممنون عزیزم
هر بار می خوام بخندم انگار دنیا حسودی می کنه!

دیشب...حرفای یه دوست!!!
بگذریم!

خب بگو ببینم من و دعوا خانومی؟

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 22:59

آجی منم یه متن درباره ی آینه گفته بودم....

یه جورایی شبیه متن تو بود

آجی داری تفاهمو؟؟؟

إإإإإ
می گم سوفی میخوای تو بیا اینجا جا من آپ کن

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:00

اصلا همینجا متنشو مینویسم برات

بنویسم آجی؟؟؟

آره عزیزم بنویسی که خوشحال می شم

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:04

آینه

دلم آینه میخواهد...
آینه ی دل...میخواهم دل را ببینم...
می خواهم سیر نگاهش کنم و ببینم برای که تب کرده...
که هر روز تپشش را با گوش جان حس میکنم...
میخواهم دل را ببینم و دست نوازش بر تن تب کرده اش کشم...
میخواهم آتش دل را خاموش کنم...
برای دلم آینه میخواهم...



آجی میدونم بده...ولی چون کم بود نوشتم برات...که بدونی سوفی و فریناز چه تفاهمی دارن باهم...

خیلییییییییییییییییییی قشنگ بود
من که خیلی دوستش داشتم عزیزم

واقعا تفاهم جالبیه برام

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:07

آجی میگم تو شعر هم مینویسی؟؟؟

آخه دست قلمت خیلی خوب و قشنگه و آرامش بخشه

میدونی آجی...عنوان وبت به اسم رگبار آرامش خیلی با نوشته هات همخونی داره

وای نه عزیزم راستش اصلا بلد نیستم بنویسم

واسه همینم شده رگبارآرامش...

آجی وقتی وب زدم تو عمرم یه متنم ننوشته بودم

واقعا خدا همیشه باهام بوده و کمکم می کرده

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:09

آجی میبینی این امین چه جوری دل آدمو خون میکنه؟؟؟

دوباره رفته این آهنگای قشنگ رو گذاشته رو وبش...

آجی یعنی هر چی از قشنگیش بگم کم گفتم...آهنگش خیلی قشنگه

حتما بگوش آهنگشو

الان وبش بود
من آهنگ قبلیشو بیشتر از این دوست داشتم

سوفیا سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:10

خب دیگه آجی نفسم...الان باید برم یه سر به ناز نازی جونم بزنم...

فعلا بای آجی...

نازی به نازی

وای خندم گرفت سوفی

در پناه حق عزیزم

مقداد سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 23:53 http://shaperak.blogsky.com

واسه من فرقی نمیکنه دیگه بودن یا نبودن آینه. باید نوع نگامو عوض کنم نه آینه رو!

خب عوض کن مقداد
سخته اما شدنیه

کوروش چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 00:42 http://korosh7042.blogsky.com/

فریناز جان
من کشف کرده بودم
که فریناز عزیزم تمام انرژی را که پر امید است وشادی
که تنها خود دارد
که کسترده می کند
که دیگران از شادی شاد می شوند

دلم می خواست آینه باشم
تا از دیدن هر روز این تندیس شادی
شاد و پر انرژی شوم

درود بر کورش مهربان و نازنین
استاد پس شما کاشف بزرگی بودین و خبر نداشتیما

اگر شادم گاهی به لطف خدای مهربانم است
و دلم می خواهد قسمتش کنم با دوستانم به مهر
تا دمی در این روزها که همه ندای یأس سر می دهند،آب گوارایی باشد برای دل های در عطش مانده شان

سپاس بودنتان مهربان
و گاه دلم می خواست جای یگانه فروغ ِحیاتتان باشم
دختری از تبار نور...


فرخ چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 00:59 http://chakhan-2.blogsky.com

اعتماد به آینه اعتماد به صداقت و راستی است !
دلت چون آینه بی غش و دور از زنگار باد انشاالله

امیدوارم فرخ عزیز

و دل شما هم...

نگین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 05:52 http://www.mininak.blogsky.com

خوشحال شدم خوندم حالت بهتر شده فریناز خانومی

سلام نگین جان

دلم خیلی برات تنگ شده بود

دختر مردابی چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 08:18 http://www.mianboribedaria.blogsky.com

سلام فریناز عزیز
همین شادی توست که این روزها بزمی راه انداخته در خانه نور
همین که خودت شده ای آینه را مبهوت کرده ...
خوشا به حال آینه که چشم می دوزد به نگاه تو که حالا سرشار از زندگی است

فریناز جان
خوشحالم از شادیت و امیدوارم ماندگار باشد این سرورت

سلام سمیه جان
خوشا به حال من که آینه را شاد تر از همیشه می بوسم
کاش بماند و این حال ِ خوب ِ من کمی فقط کمی ماندگار گردد و به دوستانم هم نور شادی و محبت بپاشم تا خنده و آرامش بر لب ها و جانشان نورافشانی کند

ممنون عزیزم

سینا چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 08:31 http://omide-ma.blogsky.com

خدا رو شکر که فعلا همه چی مرتب و روبه راهه
بزرگ که شدی ...زیباتر هم که گشته ای...لبخند هم که می زنی...خب دیگه همه چی حله

سلام سینا جان
خوبی؟
آره فعلا که شهر در امن و امان است و قلندر بیدار

چی حله گل پسر؟

ستوده چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 08:57

خدا کنه که همیشه آینه دلت پاک وخالی از هر غل وغشی باشه وهیچ کس نتونه غبار دلتنگی وغم را بر آن بندازه .
مواظب خودت باش عزیزم .
بای

سلام ستوده جونم
خدا کنه واسه شما و دل مهربونت هم همین طور باشه
ستوده جون کاش می دونستی ما چقدر دوستت داریم عزیزم اونوقت این قدر راحت ازرفتن حرف نمی زدی

خانومی منتظرتم که دوباره بشی همون ستوده ی خوووووووووب خودم

سینا چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 09:09 http://omide-ma.blogsky.com

هیچ کس نیست به جز آینه صادق با من
-نیست در آینه آن عاشق سابق با من-
سهم پیمانه ی دیوانه و فرزانه یکی ست
بگذر از مسئله ی عاقل و عاشق با من

ممنون خیلی زیبا بود شعرش سینا

پرنیان چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 09:11 http://fathebagh.blogsky.com

سلام فریناز عزیزم
دلت مثل آینه باشد همیشه نازنینم

سلام پرنیان جون

خیلی برام جالب بود اومدنتون جون به فکرتون بودم همین الان

فاطمه چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 11:15

سلام...

واقعا ممنونم که درکم می کنی...

سلام عزیزم
خودمونم دانشجوییما
فاطمه در مورد...منتظرتم بعد امتحاناتا
البته بازم اگه دوست داشتی بانو جان

کوروش چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 14:53 http://korosh7042.blogsky.com/

فرداد چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 15:56 http://ghabe7.blogsky.com

خیلی لذت بردم...
زنده باشی.
ولی من همیشه پیش خودم میگم که ای کاش بزرگ نمی شدم.

پاینده باشی فرداد خان

همه دوست دارن بزرگ نشن هیچ وقت!اما خب تا بزرگ نشی که نمی تونی بری پیش خدا

نازنین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 16:00


اخمهای این روزهای مرا هم اتو بکش
آیا صاف میشوند؟!

آره فقط آب وبرق گرون شده واست زیاد میوفته ها

نازنین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 16:02

سلام فریناز جوووونم
خوبی خانومی؟
خوشحالم که زیباتر گشته ای
نه کمی نه
تو اکنون زیباترین شده ای

من از خوشحالی تو خوشحال میشم خیلی

سلام عزیــــــــزم
ممنون خوبم
زیبا ترین!
نازنین نگفتم که تو عزیزم

ممنون مهربونم

نازنین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 16:04

راستی جایزه میخواستی؟!
میگم با همون اوتوبوسه بفرستم در خونتون!؟ خوبه؟


نه فاسد می شه!
می گم خب یه کم خرج کن خسیس

مگه هواپیما چشه؟

نازنین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 16:06

فریناز من هنوز هیچی درس نخوندم
چیکار کنم؟!
تو الان داری بکوب میخونی دیگه!
وووووی من چه حسودم
خوب بخونیا

امروز یه امتحانی داشتم آزمایشگاه بود!!!

وای گفتی!منم همش مونده رو هم

آره ما میتونیــــــــــــــــــــم

نازنین چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 16:07

راستی دلم برات خیلی تنگ شده بود
توی همین دو روز

منم همین طور عزیزم
از دانشگاه دو بار اومدم واست نظر گذاشتم اما نشد ثبتش کنم

نازی جونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد