آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

دوازدهمین جمعه ی انتظار


سلام مهربان آقای خوبی ها!


و امروز شاید خوشحال تر از هر زمان دیگری باشی مهدی جانم!

باران آرزوهای دیشب برای آمدنت هنوز بر جای جای تنت چه زیبا جا خوش کرده است و کاش همیشه در این دعاها و آرزوهای ناب ِدل های بارانی در حباب ِعشق ، آرام بنگری بر ما مشتاقان همیشگی ات مهدی جانم

و دیشب و دست ها را یادت هست؟  

دست هایی پُر از خالی بودن ها

پُر از تمنای پُر شدن ها

پُر از اللهم عجل لولیک الفرج ها


و دیشب چه زیبا بود راه زمین به آسمان و چه نورو نورافشانی ها و چه جرقه ها و چه فریاد های عاشقانه که با آسمان ، دالانی از عشق ساخته بود...

دیشب آسمان پُر از ستاره بود      ستاره هایی که با دیدنشان باید می گفتم  آمـــــین

شاید یکیشان برای حضور تو به آسمان زیبای شب هدیه داده شده بود و حالا آرام تر از همیشه و شادمان تر از هر وقت و ساعت دیگری می نشینم روی سجاده ی دریایی ام و برای آمدنت برای ظهور ِعشق،دستان خالی ام را تاا آسمان ها تاااااا خدااااااا بالا می برم.


مهدی جانم!

دلم گرم است که یکی از ستاره ها   همان آرزوی من برای آمدنت بود و کاش قلبی ترین آمــــینم برای ستاره ی تو بوده باشد مهربان ِمهربانان ِاین دیار...


و دلم می خواهد روزی بیاید و شب آرزو ها با آمیـــــن های تو  به سپیده سفر کند و چه شبی می شود آن شب که تو برای تک تک آرزوهای قلب های پاک و زلال و دریایی سرود ِآمیـــــن سر دهی و زمین و آسمان و فلک و افلاک و باد و هوا و نسیم و خاک و نور و ابرها و خورشیدو ماه و ستاره های آرزو ،همه و همه سجده ی شکر برآورند به پیشگاه ِخالق ِاین سراینده ی سرود آمــــین آمیـــــن های ناب ِ مهدی گونه ات...


حتی از توصیفش به وجد آمده ام عزیز ِ قلب کوچکم... چه رسد به روزی که گوش های زمین و زمان پُر از آوای مقدس ِتو گردد آقای دوست داشتنی ها


و حالا با قلبی که بوی خداااا می دهد  با دستانی که هنوز پُر از خالی بودن هاست   با تمام وجودم برای آمدنت برای دیدنت برای گوش جان دادن به آوای آسمانی ات آرزو می کنم شب آرزوهای آینده را با تو به سپیده تقدیم کنیم...   آمیـــــــــن



دوستت دارم آقای آرزوهای پاک و بی ریا




تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


اللهم عجل لولیک الفرج


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


نظرات 10 + ارسال نظر
آرمان. جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 07:36 http://abdozdak.blogsky.com/

کاش که بیاید
ظرف دلها از صبر و انتظار لبریز شده است

اوهوم
کاش دیگه بیاد

سوفیا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 08:26

داداش آرمان خداییش حد سحر خیزی رو گذرونده

من یعنی زودی اومدم که اول شم مثلا

حالا اینا رو بیخیل که نمیتونم زیاد بمونم...
بریم متن آجی رو بخونیمو بعدشم تلپ شیم رو کتاب

ما فعلا بریم بخونیم

سلام آجی

آرمان کلا سحر خیزه! خواب مفید داره داداشمون

آره منم فردا و دوشنبه امتحان دارم و هیچ چی نخوندم آجی

فقط آروم بتلپ کتاب له نشه بیچاره

سوفیا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 08:35

آجی خوندم همشو

آجی تو واقعا این متنا رو قبلا روی کاغذ نمینویسی؟؟
یعنی همون لحظه توی وبت هر چی به ذهنت رسید مینویسی؟؟
واقعا که خیلی خوب مینویسی آجی...خیلی خوب

نه عزیزم همین جا که میام مینویسمشون

اوهوم گفتم که یه بار تو عمرم یه متن اونم چهار خطی روی کاغذم نوشتم مامانم دید

واسه همین وقتی میام اینجا هر چی به ذهنم برسه سر سه سوت می نویسم

سوفیا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 08:36

آجی راستش وقتی از دیشب نوشتی خیلی به دلم نشست
یعنی خیلی قشنگ با آقای خوبیها مناجات کردی خیلی قشنگ

می خواستم اول از یه چیزی که فکرمو مشغول کرده بود بنویسم اما خب دیدم الان وقتشه که از دیشب بنویسم

خوشحالم که دوست داشتی سوفی جونم

[ بدون نام ] جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 08:41

خب دیگه ما بریم که کتابمون داره صدامون میزنه
صدا که نه فریاد

خب دیگه آجی جمعه ی خوبی داشته باشی
شاید بعد از ظهر اومدم
فدات آجی
فعلا

اوهوم فریادش گوش منم کر کرد دیگه

ممنون تو قرنتینه بودن به نظر تو خوبه؟

من که ۱۰ صفحه میخونم میام نت کیشیک میدم دوباره میرم

موفق باشی آجی

سوفیا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 08:42

نظر بالایی مال من بود

معلومه حسابی از داد و فریاداش میترسی یا

یکتا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 13:47

کفتنی ها رو کفتی
آمین

اوهوم
آمین

یکتا جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 13:54

وای منم داشتم میخوندم
همش یادم میومد که تو یادم میفتی موقع خوندن اون ١٢بار
فدای اون حست بشم من
منم یه حس خوبی دارم
انکار یکی قول داده بهم که همه جیز درست میشه
از روزی که من و تو میخوایم لایو حرف بزنیم به هم نمیرسیم

خلاصه عجب نمازی من خوندم دیشبا!
همش تو میومدی تو ذهنم اونم تو هر رکعت ۱۲ باااار

دیشب شب عجیبی داشتم من یکتا! و خواب دیشبم....

یکتا الان فقط دلم میخواد بیشتر با خدای خودم باشم تا به یاد بندش!
پست بعدیمو بخونی میفهمی

آره امروزم نبودم باهات حرف بزنما!تلسم شده انگار

آفتاب جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 20:19

سلام فریناز جان
چه نجوای قشنگی کردی عزیزم ...
برات در شب آرزوها دعا کردم .

سلام آفتاب مهربونم
ممنون لطف دارین منم به یاد آفتاب عزیز بودم

ندا یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 10:25 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

دلم برات تنگ شده بود

منم همین طور ندا جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد