آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

غیرت ِ قلب ِمردانه ات!

دلم می خواست تمام نوشته هایم کاغذی بودند...


حالا که دیگر نمی شود تو را درک کرد دلم می خواهد تمام نوشته هایم برای تو را مچاله می کردم با قلبمو و پــــــــرت می کردم کنار اتاق و دلم می خواست مچاله شدنشان را با چشمانم میدیدم!

مگر این کلمات، بوی قلب ِ مرا نمی دهند؟! و اتاقم که روزهاست   ماه هاست  بوی حضور تو را به خود گرفته است....


و دستانم که چه زیبا نامت را می نگارد روی این صفحه ی پر کلید!


از تکرار نام مکرر تو برای خودش سمفونیه عشق زیبایی سر می دهد و می نویسد نامت را  و می نویسد و می نویسد و می نویسد و می نوازد انگار نامت بر ساز ِقلبمو و کاش کسی می فهمید حس ِمرا که مستم می کند از تو و برمی خیزم می روم از این اتاق ِسقف دار بیرون... می روم کنار پنجره سرم را بیرون می کنم !باز هم تنگ است!!!   اصلا می روم وسط حیاط   می روم زیر آسمان و می چرخم و می چرخم و می چرخم با نوای باقی مانده ی نواختن ِنامت بر روی تک تک تار های قلب خسته ام  میرقصم و می رقصم و می رقصم...


و نامت که حالا نمی شود به حرمتت اینجا هم بنوازمش عزیز دل ِمن!


انگار اتاق و دیوار و سقف و خانه و پنجره مثال قفسی تنگ می ماند و من پرنده ای رها تر از همیشه که با بودنت ، با تک تک قطرات زیبای احساس ِنابت بر من ، بال هایم را خیس ِ خیس می کند و دلم می خواهد روزها زیر آسمان ِخدا برای تو با آهنگ نام تو بچرخم و بپَرم و پرواز کنم تا....تا  بی انتهاترین جای دنیا ...تا خداااااا تا خداااااااااااااااا


و می ترسم از زمانی که نکند سقف ِآسمان هم بر من تنگ آید و ...

آن وقت بگو من چه کنم عزیز ِ دلم؟!

بگو به کجا پناه برم؟!

بگو تا کجا می شود رهای رها پرواز کرد و شاد بود و آرام از عشق ِ تو خندید و خدا را استشمام کرد....  بگو دیگر چگونه  رها شوم از لبریز ِ تو گشتن  تا اوج عشق  تا آسمان ها  تا بی انتها...


ببین امروز مرا تا کجا کشانده ای...از مچاله شدن قلبم گفتم تا پرواز تا بی نهایت ها تا بیکرانگیه عشق   تا شور   تا شوق   تا امید   تا انگیزه   تا ....  اصلا تا خود ِ زندگی...


عزیز ِ دلم!

با تمام این مدرنیته ی حاکم بر بودن ِ من و تو! هنوز انگشتان ِقلبم است که برایت می نویسد تا بدانی بیشتر از همیشه دوستت دارم...


و می ترسم از روزی که شک کنم بر انگشتان قلب تو عزیز ِ من!


نکند فقط انگشتانت است که بر حسب عادتی دیرینه ی بودن ِ  مردانه اش برای من نوای بودن بسراید؟؟!

مردانگیت کاش همیشه تا دنیا دنیاست مردانه باشد و غیرت ِقلبت اجازه ندهد دستانت برای گفتن دوستت دارم ها عادت کند عزیز ِمن!


و مَرد...

شاید این کلام برای من غریب تر از همیشه گشته این روزها!

و حالا که

فقط

فقط

فقط

بر تو و مردانگی ات مومن گشته ام! نکند نقابی باشد و تو نیز چون دیگر مردان ِ این عالم، نامرد گردی با قلبم!

........

......

....



و بی پایان می گذارم حدیث ِپروازم را با تو و کاش ایمانم با شعله ی غیرت ِمردانه ات همیشه چراغ افروز ِچشمان ِآشنایت باشد  مَرد ِ من!


   روزت مبارک....


http://s1.picofile.com/file/6808897382/00056.jpg



نظرات 54 + ارسال نظر
مهران پنج‌شنبه 26 خرداد 1390 ساعت 14:48 http://rozhaibigharari.blogfa.com/

سلام آبجی گلم...

خیلی قشنگ و با احساس نوشتی....

امیدوارم به تمام آرزوهات برسی منم این عید رو هر چند که

برای شما عید پر خرجیه و بعد از مدتها باید دست به جیب بشید رو تبریک میگم....

سلام داداش خوبم
روزت مبارک
ممنون
آره روز پر خرجی بود حالا خوبه واسه من فقط بابام بود دیگه یکی دیگه رو نداشتم
ممنون شاد باشی مهران

آرمان پنج‌شنبه 26 خرداد 1390 ساعت 15:26 http://www.clo0b.blogsky.com

سلام . خوبی؟
اگه میشه منو با نام "مرکز تفریحی و سرگرمی کلوب" لینک کن
بعد بیا به وبلاگم و بگو با چه اسمی لینکت کنم

آرمان!
تو دوباره اومدی؟

میدونی خسته شدم اینقدر وب عوض کردی و من هی باید دوباره لینکت کنم

حالا تو راهش بنداز خوشم اومد لینکشم میکنم

همین حوالی جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 01:32

فقط همینو دارم که بگم:


خدا همین نزدیکی هاست، کافیه فقط صداش کنی اونوقت رهاشدن انقدر واست آسون میشه که ...

خدا همیشه هست عزیزم

رها شدن دست دله که عجییییییب قدرتی داره ها

حمید جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 09:46 http://hamidshams.blogsky.com/

سلام
من اومدم
روزم مبارک
شرینیمو بده برم کار و زندگی دارم

سلام

خوش اومدی

روز تو إ اونوقت من شیرینی بدم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد