ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام بر جلوه ی خوبترین خوبانِ عالم
خوبی مهدی جان؟!
در خوب بودنت که شکی نیست... حالت را می گویم آقا جان!
چگونه می شود خوب بود آن زمان که آدم های خوب کمتر از انگشتانِ دست خودنمایی می کنند!
می دانم نمی شود بی اعتنا ماند بر احوالِ ما آدمیان...
چه دردی ست امام باشی و احترامِ حضورت را در پس و پیچِ مشغله ها گم کنند...
دیگر چه امیدیست به ظهور، مهدی جان!
هنوز هم به خوب شدنِ آدمیانِ این کره ی خاکی، امید داری آقای خوبی ها؟؟؟
و من نیز از جنس همین هایم... افکارم در حدِّ عطوفتی زمینی قد می کشند... کوتاه است در برابر قله ی عشقِ تو به بندگانِ خدایت آقا جان.از اینجا تا آسمان هاست خوبِ خوبانِ عالم...
و چه عشقی ست این عشق به خدا که تو را هنوز بر هدایتِ بندگانش مصمم نگه داشته است...آن هم بندگانی چون من و او و آن هایی که اگه جمعه هم نبود یادشان نمی ماند امام و مولایی هم هست که می شود به عشقِ آمدنش هر روز سرِ ایوانِ خانه ها را آب پاشید...
کسی می گفت تا انسان ها خوب نشوند، تو نمی آیی...
!!!
دلم انگار از قله ای عظیم بر کفِ سنگریزه های دامنه اش سقوطی آزاد کرد!
مگر می شود به امیدِ خوب شدنِ انسان ها دل خوش کرد آقا جان؟؟
مگر می شود هنوز آدمِ خوب پیدا کرد مولای انتظار...
گاه
به محال، دل می بندیم...
به خوب شدنِ خودمان...
آن که هیچ!
به خوب ماندنِ خودمان مولای خوبی ها...
و کم نیست خوب شوی و خوب بمانی در آشفته بازارِ این روزها...
و شاید سخت تر از کندنِ کوه های سخت است آقا جان
سخت تر از حفرِ چاهی تا مرکزِ زمین...
خوب شدن های آنی را می شود اما خوب ماندن را چه کنیم خوبِ خوبانِ روزگار؟!
کمی از نورِ عشق به وجودت را به ما بچشان از پسِ پرده های غیبتت... باشد که یخِ بدی ها به روانِ زلالی از خوب بودن و خوب ماندن ها مبدّل گردد آقای خوبی ها...
قول می دهیم بر شرطِ آمدنت جامه ی عمل پوشانیم...
به امیدِ آمدنت مهربانم...
اَللهُمَّ َعَجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَج
خدا امروز هم در دفتر عشق موجه کرد گویا غیبتت را

آنلاین و آفلاین نداره، به نظر من این آنلاین تره
بعدشم... بعد از ظهر یادت نره
دیدی که اینجا رو بعد از دو روز جواب دادم! اما ...

ولی اینجا دلا آنلاینن
اونجا زبونا!
اگه تویی همه جا واست آفلاینه
سلام بر فریناز مهربانم.



پروردگارا فرج آقایمان را نزدیک بگردان و پایه های ظلم را برچین وسیه دلان را به سزای اعمالشان برسان .
بـــــه


سلام ستوده جون
خوشبختانه موضوع ختم به خیر شد
خوشحالم که الان آرومی خانومی
امیدوارم...
فرینازم من نمیتونم سوت وکوری اینجا وهمینطور وبم را ببینم پس همیشه باش در کنارم باشه عزیزم.



میخوای جای دیگه ای بنویسی بنویس ولی حاضریت را برای من باید بزنی وگرنه غیبت میخوری
متوجه شدی خانمی
مگه یه خانوم معلم مهربون بیشتر داریم؟






چشم خانومی... تا منو داری سوت و کوری رو کم داری
جای دیگه که نتونستم فعلا....
احتمالا همین جام اما کمتر
جرات دارم متوجه نشم آخه؟
میدونی از چی آواتارم خوشم میاد از خنده هاش درست مثل خنده های منه که وقتی میخندم صورت پر میشه از خنده
این خنده هات و چشماتو من آخر میبینم ستوده جون



دلمونو آب کردی و رخ نمینمایی
این درسته آخه؟
الان نظرم نمیاد خُ چیکار کنم؟!
خسته نباشی
هیچ چی
بشین منو نگا کن
امروز هم نبودنت را ورق زدیم و ما غیبت خوردیم در محضرت ای آقای خوبی ها
سلام فریناز جون فقط اومدم تا بیست و نهمین جمعه انتظار را با تو منتظر شوم
دستت درد نکنه
الهی نذرت قبول باشه
سلام مریم جان
خیلی ممنون که میای خانومی
ببخشید ترمای آخر که میشه درسا میریزن رو سر و بارت ...کمتر میتونم به دوستان سر بزنم
ممنون... خوشحالم میکنی با اومدنت
سلااام....
مثل همیشه خووووب بووود
ببخشید چند وقته بهت سر نزدم عزیزم....
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی..
جستجوی تو به بیخانه شدن می ارزد
آپم بیا نظرتو بگو عزیزم...
سلااااااااااااام
ممنون ثریا جان
چشم در اولین فرصت خدمت میرسم
کنار تو دریایی ام که از شب و طوفان رهاست...
به سمت رهایی که بری از همه چی رها میشی... جز خدایی که همه چیز تجلی اونه
نازی !
چرا آخه؟
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
اللهم عجل لولیک الفرج
ممنون فاطمه جان
آمین
اللهم عجل لولیم الفرج
خوندمت بانو....
خوبی؟
منتظرت بودم بانو


آمین
اینجا که خوبم... ولی اونجا رو...
می نویسم تا آروم بشم...ممنون که هستی بانو
بندگانی چون من و او و آن هایی که اگه جمعه هم نبود یادشان نمی ماند امام و مولایی هم هست که می شود به عشقِ آمدنش هر روز سرِ ایوانِ خانه ها را آب پاشید...
میدونی من اگه جای مامان بابت بودم چی کار میکردم؟؟
چی کار میکردی؟

نزنی منو ها
قول میدم شیلنگ آبو ببندم با پارچ آب بریزم خب
دستاتو طلا میگرفتم خانمی
هم دستاتو هم ذهن ی قشنگتو و هم دل قشنگتو
اصلا سر تا ژا طلا بشی
چطوره؟؟
منو بگو اینقدر ترسیدم نگین
ممنون عزیزدلم حالا واسه چی طلا؟
ایشالله دستای تو خانومی
همیشه با خوندن جمعه های انتظارت بیشتر به خودم فکر میکنم
به اینکه من چقدر منتظرم؟؟
منم هر وقت می خوام بنویسم به همین فکر میکنم...
اینکه حتی ۴۰ تا دلیلم نداریم واسه اومدنش!
سخته هر جمعه یه دلیل باشه و حولش بنویسی اما وقتی خودش کمک میکنه همه چی میسر میشه
باید دلایل انتظارمون رو بالاتر ببریم
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی..
جستجوی تو به بیخانه شدن می ارزد
چه زیبا
ممنون
سلام فریناز جونی
کجا رفتی؟
زود برگرد
میلاد امام رئوف رو بهت تبریک میگم دوست جونی
سلام عزیزم




هستم خانومی فقط کم
منم بهت تبریک میگم فاطمه جونم
صد دسته گل سفید تقدیم رضا
جان در تن این حقیر تقدیم رضا
نوری اگرم بدیده باقیست هنوز
تسلیم ضریح کهکشانی ِ رضا
سلام فریناز
میلاد امام هشتم رضا(ع) مبارک باد...
سلام
ممنون مهرداد عزیز
سلام فرینازی .

میلاد امام رضا بر تو دوست عزیزم مبارک باد
سلااااااااااااام خانومی


شرمنده به خدا نبودم این مدت و تو حسابی منو خجالت دادی
بر تو هم مبارک عزیزم
خوشحالم که امروز هدیه ات رو گرفتی از ضامن آهو
هنوز هم نیستی درسته .
هر جا هستی سلامت باشی خانمی
هر روز آزمایشگاه دارم... دیگه جنازه برمیگردم خونه...شرمنده که نبودم خانومی
ممنون به همچنین
سلام
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمشسی همه بی خورشیدند
والسلام
سلام...
ممنون سینا شعر زیبایی بود در وصف ایشون
کمی از نورِ عشق به وجودت را به ما بچشان از پسِ پرده های غیبتت... باشد که یخِ بدی ها به روانِ زلالی از خوب بودن و خوب ماندن ها مبدّل گردد آقای خوبی ها...
آمین
فریناز جان دمت گرم با این نوشته ها
خیلی زیبا بود
انشالا که در زیر سایه اقا امام زمان به خوبی و خوشی و به دور از هر غم و غصه ای زندگی سراسر شاد و آرومی داشته باشی
فدای تو آجی مهربونم
سلام خانومی
می دونم همیشه واسه انتظارام خودتو میرسونی
خوشحالم که خواننده هایی مثل تو دارم...
بهم انرژی میده واسه تموم کردم نذرم...
در سایه ی آقای خوبی ها خوب بمونی همیشه زهرای نازم
آره واقعا شاید وقت آمدن نیست
اما مگه ما خوب هم خواهیم شد
شاید امیدی باشه ندا جونم