آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

منو آرووووم کن مثل همیشه

همه دنیا با من بد شه نمی ترسم

خوبیـــه تو به دنیـــایـی مـی ارزه

خودم رو می سپـرم دست نگاهت

تو تقدیرم با تو خوشبختی بی مرزه

                                                



خـــدای مهربـونم


منو آْروووم کن مثل همیشه...



=» آهنگایی مثل آهنگ وبلاگم رو دوست دارم که مخاطبش میشه خدا باشه

نظرات 31 + ارسال نظر
فاطمه چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 20:48

سلام...

زوده زود اومدم بانوی آرمش

سلام
بانو دیشب تک نزدیا! قرآنت چی شد پس؟

ممنون که هستی فاطمه.اصلا فکرشو نمیکردم در این یه موردم!

فاطمه چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 20:50

سکوت نمی کنم دیگه بانو

دیدی همدرد زیاد داری فاطمه؟
اون روز جونمو به لب رسوندی
دیروز من با دو تا اس گفتم

راضیه چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:15

سلام
خوبی؟ زیارت قبول
امروز بعد از ۲۰ سال عاشقی؛معشوق سابقم گفت که دوست داره بیشتر باهام آشنا بشه. و من نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت

سلام
ممنون جای شما خالی
کجا بودی تو؟
20 ساااال عاشقی؟

مگه تو چند سالته راضیه؟

راضیه چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:21

تشنه خوندن نوشته هاتم بانوی ارامش و باز هم مطلب رمز دار

اون رمزدارا دلنوشته نیست بانو! شکایت نوشته س

محب شهدا چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:55 http://nejat-yafteh.blogsky.com

سلام فریناز نازنینم.ما که رمز نداشتیم وپشت در موندیم.فقط یه سوال:چرا قالب وبلاگ بهم ریخته است؟
نمی دونم شایدم مشکل از منه.

سلام زهرا جون
رمزدارا جز غصه و ناراحتی هیچ چی دیگه نداره بانو جان!

درسته که بانو! شاید مشکل از مرورگرت باشه

محمد چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 23:00

نترس
نترس
نترس
...
و اینا:دی

تو نظر دیگه ای نداری احیانا؟

چه بوی یاسی میاد اینورا

گل مریم چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 23:06

حق با بالاییه!
و اینا...

تو ام گلی؟!
حالا با دشمن دست به یکی میکنی!

دارم واسه گل مریم و یاس و اینا

گل مریم چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 23:08

بووووووووووووووووووووووووووووووووووس یه دنیا! خیلی دوستت دارم فرینازی

اون دوستی با دشمنتو بگیرم یا این بوس آبدارتو

دل به دل راه داره دیگه! چه میشه کرد

شکیبا چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 23:40 http://kavirbienteha.blogsky.com/

سلام فرینازی عزیزم
زیارت قبول حق باشه خانومی
نمی دونی چقدر خوشحال شدم که دیدم که توی حرم امام رضا ع هم به یادم بودی...
عزیزم هر دلی تنها و تنها و تنها با خدا آرامش میگیره و وقتی هم آرامش میگیره اینقدر انرژی میگیره و میتونه تا ابد زنده بمونه...
یه زمانی بود که نه چندان دور هیچ کس رو غیر خدایم نداشتم حتی مامان و بابام هم منو فراموش کرده بودند... اما همین خدا اینقدر توی اون مدت که تنها به او توجه داشتم بهم نیرو داد که حالا خودمو دربرابر طوفانهای سهمگین زندگی قوی احسای میکنم چون احساس میکنم که یک پشتیبان قوی دارم...
ان شاءالله که خدا پشتیبان دوست نازنین و خوش قلب منم باشه

برایت شادی و آرامش آرزو دارم

سلام شکیبایی جونم
ممنون جای شما خالی
آره دیگه! با این آواتور منحصربه فردت همیشه یادتیم دیگه خلاصه

دلخوشیم فقط به خدامه.نباشه نیستم...
خوشحالم که آرامش به حال و هوای دلت برگشته شکیبا
مراقب خودت باش بانو

مهرداد پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 00:16 http://Friendly90.blogfa.com

چقدر چسبید این آهنگ بعد بارون

چقدرم خوبه تو داداش منی مهرداد

لیدوما پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:30 http://azda.mihanblog.com

منم دلم می خواد آرومم کنه اما آروم نمی شم...هر چیزی یه لیاقتی می خواد...!

میشی بانو...آروم شدن مطلق که امکان نداره توی این دنیا ولی نسبی میشه که آروم بشی
مطمئنم

نرجس پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:16 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

خودم رو می سپرم دستت
با تو بودن چه آرومه ...

خیلی قشنگه فرینازم .

سلیقه شما هم قشنگه بانو

نازنین پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:38

خوبی؟
چی شده الان یعنی؟
نفهمیدم
چی شد ... ؟

الان یعنی اینجا پرسیدی چی شده انتظار که نداری جوابتو بدم که؟

بهت اسی میگم

نازنین پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:40

یادمه
اون روز
جلوی ضریح
دستامو گرفتی
قول دادی
خواستی که قول بدم
قول دادم
که اگه بازم ...
که ...

گفتم تا بدونی
قولم هیچ وقت یادم نمیره


راستی
میدونی
اون هفته
مثل امروز
بود
که
برای
اولین بار
دیدیم همو
یادش بخیر

این موضوع دراون مورد نبود نازنین...
ولی موضوع جدیده حول همون عهده! نمی دونی چه قددددر سخته واسم

امروز همون ساعت یادت بودم... کاش هفته گرفته بودیما

راضیه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:51

سلام خانوم خوشگله
هر روز می یام بهت سر می زنم ولی یه روزایی سکوتم می گیره
می خواستی چند سالم باشه فقط ۳ سال از خودت بزرگترم ولی خوب دیگه از بچگی عاشقش بودم. پارسال همه چی رو بهش گفتم و گفت که نمی تونه شریک خوبی برای زندگیم باشه ولی تا ابد دوستش خواهم بود
حالا که بعد از این همه مدت داشتم با خودم کلنجار می رفتم که فقط به عنوان دوستش باشم( چقدر هم که موفق شدم) اون به فکر افتاده که بیشتر همدیگه رو بشناسیم تا شاید بشه......
قربونش برم خدا داره چقدر قشنگ بهم زندگی کردن رو یاد می ده

سلام راضیه جون
لطف داری بانو جان
آهان ممنون بابت توضیح
بازم جای شکرش باقیه فرصت خواسته.ایشالله که بشه و خوشبخت بشی عزیزم
خداست دیگه

ستوده پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:05 http://saba055.blogsky.com/

کی ترسوندت فرینازی.
البته منظورت را فهمیدمولی خب چیکار میشه کرد تو زندگی همیشه هستن کسانی که آدم را بترسونن .
به نظر من زود باید دست به کار بشی ویک شوهر خوب پیدا کنی

همه ی بدبختی هام از اینه که زیر بار همین به اصطلاح شوهر نمیرم

بانو می شه این حرفو نزنی هیچ وقت؟
از این شوخی ها واقعا ناراحت میشم!
از چیزی به اسم شوهر!

سها پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:10

وقتی دستهایت به سوی او دراز است. دستانت را می گیرد و آرامت می کند. خودت هم این را خوب می دانی بانو...

میدونم ولی یه موقع هایی همون فاصله بالا کردن دست ها خیلی زیاد میشه...
شایدم بدنم کاملا بی حس میشه سها

نگین پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:10

مطمئن باش خدا میشنوه

بر منکرش لعنت!

منتها نگین منم نمیتونم همه ی اتفاقامو اینجا بنویسم وگرنه بهم حق بیشتری میدادین!

سینا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 17:15 http://omide-ma.blogsky.com

سلام فریناز جان
خوبی شما؟
ممنونم ازت که تو این مدت به یادم بودیاینم بابت تشکر از شما
http://up6.iranblog.com/images/04384500030783829596.jpg
از چیزی نهراس آنگاه که خدا با تو باشد

عمووووووووووووووو

سلام سینایی
تو کجایی هیچ خبری ازت نیست!مردم از نگرانی

ممنون. خیلی قشنگ بود
خوشحالم که برگشتی

فاطمه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 17:30

بانو ما دیشب پدرمون در اومد بس که خواسنیم بگیریمتون اما هی میگف مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد...

کجا بودی اون وخ؟؟

بانو من هر جور باشه قرآنم رو می خونم...مگر این که نباشیم در این دنیا بانو...

قصدم این کار نبود ولی خب برام گفتنش سخت بود دیگه!!

هم درد داشنن خوبه

مرسی ک هستی...

راستی سایتی که توش آپلود کرده بودم دچار مشکل شده بود الان درسش کردم کدو...

بازم بی زحمت بیا اگه بارم نخوند واست(میخونه ولی) بیا و بگو که آّهنگو با کیفیت واست آپلود کنم...

پشیمون نمیشی...خیلی دوسش دارم

سبز باشی بانو

چرا بابا! من که بودم! دیشب بارون میومده دوباره این مخابرات بی جنبگی درآورده حتما!

خدا نکنه زبونتو گاز بگیر!

راستی فاطمه یه اتفاق دیگه هم افتاده...اونو نمی تونم اینجا بنویسم!

تو هم همینطور ماهی کوچولو

میام حتما گوش میدم بانو
ایشالله که درست شده باشه

آخخخ که دلم واسه این دعات خیلی وقته تنگ شده بود
نمی گفتی چند وقتی بودا

نگین پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:50

کجاییی فریناز؟
کلی کامنت بی جواب داری!

هستم نگین جان!
همشم جواب دادم

مریم پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 21:10 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

اول بگو ببینم آبی یا قرمز؟

ما اصفهانیم

ولی دیدی! خیلی باحال 10 نفره بردنا

فاطمه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 21:31 http://rafigheshafigh.blogsky.com

کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را


سلام فریناز خانوم ستاره سهیلی
عیدتون مبارک

چه شعر زیبایی
سلام بانو جان
عید چی؟ تا عید که خیلی مونده!

نگین جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 12:33 http://www.mininak.blogsky.com

آهنگ وبلاگت فقط با اکسپلوره شنیده میشه منم که فقط فایرفاکس و گوگول کروم اکسپلورم قاطیه

چه طوری عزیزم؟ خوبی؟

سلام هم که یادم رفت دباره

نه نگین جان! من که با فایرفاکس امتحان کردم خوند.احتمالا فلش پلیرات آپدیت نیست

منم سلام یادم رفت
سلام آلبالووویی خوشگل و خوش رنگ و خوش مزه
ممنون.تو چطوری؟ خوبی؟ خوش میگذره

مقداد جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 16:49

از من میشنوی باید بری زیر بارش، حرف ستوده رو گوش کن تو میتونی فریناز

مگه بهت نگفتم از این شوخیا خوشم نمیاد

میام میزنمتا مقداد

فاطمه جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 21:13 http://rafigheshafigh.blogsky.com

سلام

عید که فقط عید نوروز نیست

دیروز آغاز امامت امام زمان (عج)بود

والبته یه عید دیگه هم هست خودت برو پیداش کن

این روزا اینقد درگیر یه سری مسائلم که عید نوروزم بشه واسم جهنمه بانو!
بیخیال

مریم جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 22:14 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

هه هه شانسی بود فریناز خانومی
وگرنه کی قرمز بتونه از آبیا ببره
ما گذاشتیم ببرن که عقده نشه توو دلشون
بللللللللللله

قرمز و آبی سوراخن
عشقه و سپاهان

مهرداد شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 12:08 http://kahkashan

من حالا آروم شدم کاش تو هم همین حسو داشته باشی...
راستی سلام فریناز...

آرامش من چند روزیه بازیگوش شده جناب
بذارین تولد سمیه ی عزیز بگذره بعد درموردش مینویسم احتمالا

سلام کهکشانی عزیز

مقداد شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 15:07 http://northman.blogsky.com

اتفاقا خیلیم جدی جدی گفتم، باور کن ولی به هرحال اگه ناراحت شدی معذرت میخوام. ستوده خانم، دیگه ازین حرفا نزن!!
پس چرا نیومدی؟ بگو کی میای ما میخوایم کوچ بریم ازینجا:))
بعدشم تو اگه منو بزنی من جاخالی میدم:)

مگه این که تو ستوده رو دعواش کنی

کجا بری؟ کوچ؟ قضیه چیه

خب من طرف جای خالی میزنم

مقداد یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 00:15

گفتم اگه قراره بیای سمت ما، از قبل به من بگو که ازین شهر بریم
ستوده حتما ی چیزی میدونه که میگه

با جی پی اس همه رو پیدا می کنیم

کشتی ما رو اینقد طرفداری میکنیا

ندا شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 14:57 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

خدا پشت و پناهت

ممنون به همچنین بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد