
می خواستم که اینجا بودم
سبـز ِسبـــز ِسبــــز
با پای برهنه می دویدم
و لبریز از لطافت چمن ها می شدم
و لبالب از طراوت بهـــاران...
درخت ها صف در صف!
به تمــــاشای رهایی من
شـــاخه بر شـــاخه می زدند
به سلامتی ِ خوشبـــختی
ته جاده هم سبـــز
یک سبــــزی ِ بی پــایـــان!
شــادابی محـــــض!
پــرواز رهــــایی
تـابیــدن آرامـــش
شکُـفتـن خنــده های از تـه دل
برآمـدن فریــــاد شــوق
دنیـا دنیــا حس خـــوب
حس خـوب ِ خــوب ِ خـــوب
زنــدگی یعنی این!
مــا همــه زنـده گی می کنیم...
خط آخر باید می نوشتی ما همه زنده ایم
زنده ایم و زنده گی می کنیم هیچ فرقی ندارن امیرحسین
سلام
سبز آسمانی ...
اصلا سبز زیبایی
سبز طراوت و شادابی
سبز سبز سبز
سبز زندگی ،فقط زندگی...
سلام


ببین! مشک آن است که خود ببوید
سبز آسمانی
سبز زندگی
خوشگله
پا برهنه..
لبریز از لطافت چمن ها..
لبالب از طراوت بهاران..
درخت ها صف در صف!( خیلی قشنگه...عاشق نظم و انظباط خدا هستم...)
به تماشای رهایی من ( فوق العادش فریناز ..فوق العاده..)
شاخه بر شاخه می زدند
بعضی وقتا چیزایی که اینجا میخونم واقعا منو شگفت زده میکنه...)
ته جاده...
یه سبزی ِ بی پایان..واقعا خووووووووبه...کاش بود...
شادابی محض! ( نمیدونم خوبه یا نه!)نمیخوام تکراری بشه!
تابیدن آرامش..
شکفتن خنده های از ته دل...( آخی چقد دلم میخواد یه بار دیگه همه از ته دل بخندن...)
حس خوب...
زندگی یعنی این! ( نه موافق نیستم!) چون زندگی واقعی این نیست ..
( اما این مدل زندگی قشنگه ...بیشتر شبیه ِ زندگی تو بهشته...زندگی توی بهشت یعنی این!)
از اون روزی که اینجا خوندم زنده گی با زندگی فرق داره...همیشه بهش فکر میکنم.
اما اون دنیا ما پیش خدا باید جواب زندگی رو بدیم..نه زنده گی.
چون خدا به ما نعمت زندگی رو داده...اما ...خودم به شخصه زندگی نکردم..شاید.
شبت پر از احساس قشنگ ...
مرررررسی لیلیا




انضباط خدا محشره...
خدا رو شکر
ایشالله که هست لیلیا...
تکراری نمی شه
چون دنیا گرده! همیشه می چرخه
از ته ددددددددددددددل
گفتم که! زندگی یعنی این ولی ما همه زنده گی می کنیم
اینجا رو زمین خداست پس بهشت نیست لیلیا
الان خیلی کمن اونایی که واقعا زندگی میکنن همیشه
لااقل کسایی که من می شناسم زنده گی می کنن بیشتر اقاتشون
مرسی
سلام.
راستی امروز خورشید رو دیدی..؟
وقت غروب...
خیلی عجیب بود..خیلی زیبا بود..خیلی خاص بود..اصلا خورشید دیگه ای بود..
دوست داشتم همه ببیننش...
رنگشم رنگ دیگه ای بود..
نوری که می تابید بر زمین هم نور دیگه ای بود..
خیلی قشنگ بود...
کاش دیده باشیش..
فریناز روحم تازه شد با دیدن این عکس..دستت درد نکنه.
سلام

نه راستش
غروب پره غمه برام...
طلوعو بیشتر دوس دارم
متاسفانه نه...
دیروز حال و اوضاع جالبی نداشتم چون
خدارو شکر
زندگی کن لیلیا
سبز ِ سبزم ریشه دارم...
من درختی چی چی یم؟
یه چی بودا
سبز سبزم ریشه دارم
من درختی استوارم
شور و عشق و شادی ام را
از خدایم هدیه دارم
سبد سبد ستاره از آسمون میباره
تو قلب پاک گلدون بهار خونه داره
بیا بیا دوباره چشام به انتطاره
بارون داره میباره بوی تو رو میاره
بوی تو رو میاره....
یه نفس نوشتما....تقدیم به شما با این حرفا و عکس خوشگلت...
دووووس داری??
هرچند که تو سبز ترینی ولی واست از خدا سبزی از جنس آرامش و عشق که تو وجودت موج میزنه رو خواستم....
سببببز باشی ....
سبز سبز سبز.....
+رگبارت چقدر برای من دوس داستنیه....میشه بوسش کنم?
منجی شدیا




اصن یادم رفته بود شعررو داشتم هی فکرررررر می کردم
فکرررررررررررررررر
آره خیلی خوشگل بود مرسی
یاد سبز باشیات افتادم
شده بود امضاها
یادمه یه بار یه جایی رفتم فک کنم وبلاگ مزاحم کوچولو بود یا یکی از دوستای بلاگفایی قدیمت،
بعد چند تا فاطمه کامنت گذاشته بودن، یکیش نوشته بود سبز باشید...
فهمیدم تویی:دی
بازم از این امضاها داشته باش
نه خیرم صاحبشو بوس کن
واااای اونوخ میرفتی منم با خودت میبردی
منم میخوام خب خیلی قشنگه
اتفاقا امروز یونی بودم یه بارون رگباری اومد بعدش با بچه ها رفتیم پارک ملت
بعد بارون مخصوصا واقعا قشنگ شده بود جات خیلی خالی بود :)
آره

بذار یه بار بیرون حرم ببینمت لااقل
پارک ملتتونو یه بار رفتیم نرفته برگشتیم:دی
یادش بخیر
اونوخ تو مگه بچه ای می ری پارک اصن؟
اتفاقا داشتم از مامانم میپرسیدم که ادامش چی بود











اونم گفت من درختی استوارم...
دمت گرم فاطمه...خیلی دوست داشتم یکی این شعر رو اینجا بگه...
ممنونم.
سلام...
از ته حلق...
فریناز....
اما فک کنم امروز خوبی...
چون نظراتت رو با حوصله جواب دادی.
انشالله که همیشه خوب باشی..
زندگی...! باششه بش میگم.
ولی فاطمه جونم اومد بم گفتش اصنشم




هر چی خسرو شکیبایی خونده یا مربوطه به فیلم خانه ی سبز می شه رو از فاطمه فقط بپرس یعنی درجا بهت می گه
عینهو یه کامپیوتر هفت هسته ای می مونه
کلی حرف می زنه تازه می گه سلام!
سلام چه موقس آیا اونوخ؟
حلقتو ببند بچه
سیرم خورده
اوه اوه
بو سیر برداشت همه جا رو
با حوصله تر بودم
اوهوم خیلی بهتره دیروز بود
دیروز این گوشیمم قاطی کرد دیگه کلا خاموش شد به دیار باقی شتافت کلا عزادار بودیم...
الانم گوشیه داداشمو کِِش رفتم با اجازتون
بوگو
از ته حلق زبون در آوردن چه جوریاس استاد؟!
أأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأ
فهمیدی؟
برام دعا کن..
چشم
اگه قبول باشه...
چقدر این عکس آدم رو میگیره با این همه سبزی...
آدم دلش میخواد سبز بشه...
سبــــــــــــز باشی الهی جون:-*
آره فهمیدم! فقط زبونش کجا بود
منو سیر و پیاز و این چیزا ..هیچ ربط و رابطه ای با هم نداریما...


سیر !
تکذیب میکنیم حرف فرینازو..
کش!
یاد استادمون افتادم!
فامیلیش کشبافان بود!
زبونم درازه خب مشکلی داری؟ :دی
بعله شما راحت باش
کش!:دی
کشبافانم قشنگه ها :دی
خدا نصیب نکنه:دی
ajab aksi
ba ruho ravanam bazi kard:p
اونوقت متنش نه؟:دی
قشنگ بود
ممنون