ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هواللطیف...
شاخه های تکیده ی امید
بی بار تر از آن است که نوید بهار دهد!
و گردون ِ روزگار
پایین تر از آنی که نفس برسد!
روحم زخم خورده ی ترکه های خشکیده ی سرد!
و جانم در ناجوانمردی سرنوشت می سوزد!
کیست که غیرتش سایه بان شود و
دستانش پناه و
دلش مأمن امن زیستن؟!
نه بوی اقاقی به مشامم می خورد و
نه عطر نرگس و
نه عشق رُزهای سرخ!
کیست که جواب بدهد؟!
تمام پژمردگی گلبرگ های نسترن و نیلوفر را!
و چرا گردون نمی گردد؟!
تا به کی خراش ِ تن، بر زمین ِ پست بیفتد و
صخره ها در قلبم تیر نامردی بیفکنند...؟؟؟
بچرخ گردون!!
که ملحفه ی خاکی زمین،
روح و جان و تن و روان مرا
همین روزهاست
که در خود برای همیشه مدفون سازد!!!
دچار ِ گردابی مهیب شده ام!
+ به هزار ساز زمین رقصیده ام! گیج گوشه ای افتاده ام و نمی چرخد!
این گردون ِ زندگی نمی چرخد که نمی چرخد که نمی چرخد!!!
++ قدرت شکر کردن را در این روزهای سخت ِ سخت از من مگیر خدایم....
ساده بگویم
می ترسم!
خدا قدرت شکر کردن رو از هیچ کدوممون نگیره
آره دقیقا
از هیچ کدوممون...
سلام فریناز جان .


ببخشید دیر شد یادم نبود تولدت شده .
هزاران بار تولدت مبارک خانمی .
انشالله که همیشه در سلامتی وشادی وخوشحالی باشی وغمی چهر هات را نپوشاند
به به به!!! ببین کی اینجااااااااااااااااااااس





سلااااام ستوده جون
چقد دلم براتون تنگ شده بود...
ممنون بانو جان
خوبین؟ بهترین؟ دیگه نتو گذاشتین کنار انگارا!
ممنون...
این هم نوعی عشق بازی ست ...حس سبک بودن بار ...شکسته نفسی!
رگبار آرامشت مستتدام ...ببار
سلام
سلام عمه جون
عشق بازی سختیه! وقتی امتحانا پشت سر هم باشن بی وقفه!
یه وقتایی می گم لااقل این دانشگاها بین دو ترم یه فرجه می دن که این زندگی بهمون نمیده انگار
ممنون
من از ... بغض گلو مانده
و بدبختی و رنج حبس در خانه
که مانده ... پشت درب آبرو ...پنهان
من از ...اشک زلال بچه ای ...که مادرش
او را ز بازی ... با عروسک ... منع ... کرده است
من از ... گریاندن یک کودک لال پر از فریاد
می ترسم...
من از کشتارگاه ...از خون...
از چاقوی قصاب سر کوچه ... که شرمش نیست ... از کشتن
من از ... ترسیدن حیوان معصومی ... برای دیدن چاقو
و از چشمان ترس آمیز مرغی ... در دم مردن
که پرهایش ... شکسته ...
سخت ... می ترسم ...
من از ... لبخند سخر آمیز ...
از خشکیدن گل ... توی یک گلدان
من از ...نادیدن یک آرزو
گم کردن ...یک خاطره
ای وای ... می ترسم
و شرمنده ... مثال جمعی از اطرافیان
خندان و خوش مشرب ... نمی باشم!
من از ... سوزاندن خاری
که استاد قناعت ...پایداری ...سازگاری هست
می ترسم...
و از تشریح خرگوشی ... برای پیشرفت علم ... می ترسم
چرا که ... زندگی اش را ... سراسر ... دوست می دارد!
من از ... نادیدن یک بچه گربه ... در شلوغی خیابان
که از دود و دم و سرعت ...چنان ... بر خویش ... می لرزد
که گویی ...زندگی ... تنها خود ترس است
می ترسم ...
می ترسم ... که گنجشکی
برای دانه بر چیدن ... به روی جاده ای ... باشد
که من ...با سرعتی ... اندازه خودخواهی خود
مست و دیوانه ...
برای خاطر احساس من بودن
سخت ... می تازم ...
و حتما ... با چنین ... سرعت ...
چنین ... مغرور ...
نخواهم دید ... مفهوم نفس را
در گلوی کودک۹ ساله ...مشغول بازی ...در خیابان
و گنجشک کنار جاده ام را ... هم ... نخواهم دید !
و من ...می ترسم از ... له کردن دنیای زیبایم
و من ... از انعکاس ظلم خود ... بر دیگرانه ... مردانه ... می ترسم
و تو ...ای دوست ...
می دانم ...که می دانی ...
جوانمردی ... همیشه ...در شجاعت نیست
گاه گاهی ... می شود ...مردانه هم ... ترسید ...
و شرمنده نشد ... از ترس و از ...قالب... تهی کردن !
...واز انسانیت ... فرسنگها ... دور است
که نفس را ...سهل ...بشماریم و پا بر حرمت سلول ... بگذاریم
و نترسیم از ... ظلم ... بر ... آیین زیبایی
و منظورم ... ز زیبایی ...
طبیعت ...باغهای گل ...و حیوانات اطراف است
که معصوم و وفادارند
...من از ...این دلیریهای عالم سوز ...
شجاعتهای بی معنا...
از غرور شوم ...
چه وحشتناک ... می ترسم ...
بسی تبدار ... می ترسم ...
من از ...روزی که از اینها ... نترسم !
سخت ... می ترسم !!!
راستی سلام
تو از چی می ترسی
سلام...
چقدر خوب تموم شده بود
من از روزی که از اینها نترسم، سخت می ترسم...
از اینکه داره امیدم، ایمانم، قد یه مو نازک می شه...
و تموم واژه هایی که نوشتم و بند آخرش...
می ترسم...
حتی از اینکه دیگه کسی نیست از تموم اینا ب ت ر س ه !!!
تو را چه شده خواهر؟
عیان عیان است خواهر...
به هر فصلی که رو می آوری ،


تشنه گی در پای ِ پنجره اش
درختِ خواب را می تکاند !!
در این بین
اما
بهار حکایتِ دیگری دارد
در بهار
راز ها ، شکوفه بر می اورند !!
و بهار آن زمانی است که
ملحفه ی ِ خاکی ِ زمین کنار می رود و
لابد !!
بوی ِ اقاقی و
عطر ِ نسترن و
عشق ِ رزهای ِ سرخ
از آن به مشام می رسد
اما
گاهی وقت ها
در همین بهار
روح و روانی آدمی
دچار ِ گردابی مهیب می شود !!
و ترس که مادر ِ مرگِ آرزوهاست
به جان ِ آدمی می افتد !!
ومن و تو از هم می پرسیم
چرا !؟
چرا بهار که باید
سرمنشا زایش و رویش امید باشد
گلبرگ های ِ امید و آرزو را به پژمردگی می کشاند !؟
من و تو باید اندیشه کنیم
اندیشه ای که نسترن احساس و نیلوفر ِ عشقمان را
از پژمردگی و تباهی وارهاند
سلام بر بانوی ِ مهربان ِ دیار ِ زاینده رود
خرسندم که با خواندنت تا آسمان ها رفتم
بلاغت کلام و شیوایی ِ قلمتان ستودنی ست
آری باید اندیشه کنیم



باید در رویای آمدن بهاری خرم و شاد غرق شویم
باید نسترن و نیلوفر و اقاقی ها را به بزم طراوت بکشانیم
باید خیلی کارها بکنیم...
حتی شاید باید که نباید بپرسیم چرا... و اگر پرسیدیم جوابش به پژمردگی و تباهی نرسد...
من اما نه ریشه ی نسترنی می بینم و نه بوته ی نیلوفر عشق...
کویری میبینم سراسر چاک چاک... و دختری که به قلم! تکیه داده و
دوستانی از جنس جان...
سلام بر ر ف ی ق همیشه شفیق روزهای سخت...
به راستی که چه خوب گرفتید!
مرحبا
و سپاس که تا عمق واژه ها را پیموده بودید...
سپاس
فریناز
بله...
امام علی (علیه السلام) : آگاه باشید آنچه را در راه حفظ دین از دست می دهید زیانی به شما نخواهد رساند و آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید سودی به حالتان نخواهد داشت. نهج البلاغه خطبه 173
امام علی (علیه السلام) : مومن از گناه همواره بیمناک و از امتحان هراسناک و به رحمت پروردگارش امیدوار است. غررالحکم صفحه 96 حدیث 1797
ممنون...
جفتش کمکم کرد
اولی برای تقویت اراده و دومی برای امیدی که ایشالله بی جواب نمی مونه...
خدایا منتظرِ یه معجزه ام...از همان هایی که به هنگامِ وقوع،خدایا شکرت میان هق هقِ گریه هایم گم شود....خدایا معجزه ایی می خواهم در حدِ "خدا" بودنت!
معجزه ای در حد ِ خدا بودنت!...

سلام مهره خانوم گل
خوش اومدی
صفا آوردی
و تبریک می گم ورودت به میادین پر افتخار بلاگ اسکای رو
نبودن هایی هست .. که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند
کسانی هستند که هرگز تکرار نمیشوند ..
. و ت و .
همانی ک هیچ کس جایش را پر نمیکند ...
دل همین است دیگر .... !
مینشیند برای خودش خیال بافی میکند ...
سلام معصومه ی عزیز
خوبی؟
با درس ها چیکار میکنی؟
نبودی جات سبز بود...
و ت و...
چقدر خوب بود این جمله ها
ممنون