آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

دومین : رسم دعا...

هواللطیف...


سلام مهربان ِ همیشه...

میان تعطیلی هایی که روزها فراموشم می شود، درست دم طلوع سپیده جمعه را در میابم و به استقبالتان می شتابم...

و چقدر حالم خوب می شود همین که نامتان را صدا می زنم... همین که با شما حرف می زنم...

آقای من...

مسافرم...

حالا و این لحظه ها

دلم اما می خواست اولین سلام صبح جمعه ام از آن شما باشد که تا مهربانی تان پر می کشد...

دیشب اولین شب جمعه ی سال بود و من و سید محمد ِ سبـــــز... و آن جا که شما را صدا می زدم و به سرای دوست می خواندمتان...

راستی شما هم آنجا بودید؟

می گویند هرکجا که صدایتان بزنیم می آیید...

می گویند برای تعجیل در فرجتان که دعا کنیم شما در حق مان چندین برابر بیشتر دعا می کنید...

همین می گویند های واقعی تمام وجودم را می لرزاند...

شما برای من ِ حقیر دعا کنید...

شما به یاد من باشید...

می لرزم... بسان بیدهای سبز نوشکفته...

از عشق می لرزم...


مولایم

مهدی جان

بیایید...

زودتر از آنچه که باید...

رسم دعا برای فرجتان را نشانمان دهید...


http://images.persianblog.ir/485566_WcmSpUve.jpg


مسافرم...

مسافر شهر رویایی بچگی هایم...


راستی

سلام فرشته ی ارغوانی ام

می شود دوباره سهم چشمانم شوی؟؟؟



نظرات 9 + ارسال نظر
مراد جمعه 8 فروردین 1393 ساعت 09:49 http://1000namah.blogsky.com/

قصه من از قبرستان شهرمان شروع می شود یعنی در این قبرستان اتفاقی افتاد که همه زندگی من را تحت تاثیر خودش قرار داد این قصه بیش از 20 سال پیش یعنی سالهای 1372 و چند روز مانده به ماه محرم اتفاق افتاد. این قبرستان چند سالی بود که توسط شهرداری و در حدود 5 کیلومتری خارج از شهر افتتاح شده بود و چون خارج از محدوده بود هیچ تاکسی یا شرکت واحدی مسافرین را به قبرستان نمی برد پس همه می بایست با وسیله شحصی حرکت می کردند یا از قبل ماشین یا وانتی را کرایه میکردند ولی اکثرا با موتورسیکلت می رفتند.

فاطمه جمعه 8 فروردین 1393 ساعت 11:09 http://lonely-sea.blogsky.com/

اللهم عجل لولیک الفرج...

آمین

..... شنبه 9 فروردین 1393 ساعت 00:35 http://taravat2011.blogfa.com/

چه وبلاگ زیبای دارین و ارامش بخش میشه به وبلاگ من هم سربزنید

ممنون
در اولین فرصت چشم

مهرناز دوشنبه 11 فروردین 1393 ساعت 00:40

سلام اجی
خوبی؟
سال نو مبارک :)
ایشالا آقامون هر چه زود تر ظهور کنن و با ظهورشون به همه ی بدی ها و پلیدی ها خاتمه بدن...
اللهم عجل لولیک الفرج

کجا؟
شهر رویایی بچگی هات کجا میشه یعنی؟
میشه تهران؟
میشه مشهد؟
میشه کنار دریا؟

حالا این وسط فرشته ی ارغوانی کی میشه؟ :دی
میشناسیمش یعنی؟
آیا میری تهران و دوست خوبمونو میبینی؟
یا من باز توهم میزنم؟ :دی
دلم واست تنگ شده حسابی

سلام آجی
مرسی تو خوبی؟
به همچنین

ایشالله
آمین

یه جای خیلی خوب که هنوزم فهمیدم که دوستش دارم البته با دلیل

جواب سوالا از دسته پست های ر د ن شما می باشند
رمز داده نمی شود
حالا
ج د ن
جواب داده نمی شود

مهدی چهارشنبه 13 فروردین 1393 ساعت 10:46

سلام لطفا به من زنگ بزنید
مهدی از اصفهان 09132280108

اونوخ چرا باید به شما زنگ بزنم؟!!!!

پسر پررو!!!!

فاطمه چهارشنبه 13 فروردین 1393 ساعت 10:56 http://lonely-sea.blogsky.com/

می گم به منم زنگ بزن...

زنگ می زنی؟

فاطمه ام از تهران

شمارمم: 0912



سیزده به در خوبی داشته باشی...

واللا!
اصن نمی شه اینجا رو تنها گذاشتا! دو روز نیستی میای میبینی چه خبــــر!!!

به تو که همین الان ز میزنم
بقیه شم بگم؟
بگم بگم؟؟؟

فاطمه پنج‌شنبه 14 فروردین 1393 ساعت 22:27 http://lonely-sea.blogsky.com/

تو مگه شماره منو بلدی آباجی؟

اگه بلدی بگو ببینم


اینا بوسه ها
واسه امشب و اون چیزی که بهت گفتم

بذار فک کنم یکم

بگم الان ینی؟
غریبه رد می شه ها

بعله

یک سبد سیب پنج‌شنبه 14 فروردین 1393 ساعت 22:40

سلام فریناز و فاطمه

سلام لیلا

قم هم بودم حتی و چقدر فکر می کردم به اینکه شاید یکی از این همه آدم تو باشی

فاطمه جمعه 15 فروردین 1393 ساعت 00:43 http://lonely-sea.blogsky.com/

سلام لیلا خانوم گل


فریناز خانوم اومدم بگم الان سه تا آپه که غایبی خوردی وبما!!!

گفتم در جریان باشی!!!

ما رفتیم بخوابیم...

الان رفتم بگم سلام دیدم مخاطبش یکی دیگه س خودمو جم کردم

خوندم همشو ولی نظر نذاشتم که چشم نظرم میذارم

نصفه شبی اصن چرا بیداری تو هان هان هان؟؟؟ بدو بخواب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد