ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عاشقی می خواست به سفر برود. روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست. هی هفته ها را تا می کرد و توی چمدان می گذاشت. هی ماه ها را مرتب می کرد و روی هم می چید و هی سال ها را جمع می کرد و به چمدانش اضافه می کرد.
او هر روز توی جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته ته چمدانش جا داده بود.
و سال ها بود که خدا تماشایش می کرد و لبخند می زد و چیزی نمی گفت. اما سرانجام روزی خدا به او گفت:
عزیز عاشق، فکر نمی کنی سفرت دارد دیر می شود؟ چمدانت زیادی سنگین است؟ با این همه سال و قرن و این همه ماه و هفته چه می خواهی بکنی؟
عاشق گفت: خدایا! عشق، سفری دور و دراز است. من به همه این ماه ها و هفته ها احتیاج دارم. به همه این سال ها و قرن ها، زیرا هر قدر که عاشقی کنم، باز هم کم است.
خدا گفت : اما عاشقی، سبکی است. عاشقی، سفر ثانیه است. نه درنگ قرن ها و سال ها. بلند شو و برو و هیچ چیز با خودت نبر، جز همین ثانیه که من به تو میدهم.
عاشق گفت : چیزی با خود نمی برم، باشد. نه قرنی و نه سالی و نه ماه و هفته ای را. اما خدایا ! هر عاشقی به کسی محتاج است. به کسی که همراهی اش کند. به کسی که پا به پایش بیاید. به کسی که اسمش معشوق است.
خدا گفت : نه ؛ نه کسی و نه چیزی. "هیچ چیز" توشه توست و "هیچ کس" معشوق تو، در سفری که نامش عشق است. و آنگاه خدا چمدان سنگین عاشق را از او گرفت و راهی اش کرد.
عاشق راه افتاد و سبک بود و هیچ چیز نداشت. جز چند ثانیه که خدا به او داده بود. عاشق راه افتاد و تنها بود و هیچ کس را نداشت.
جز خدا که همیشه با او بود
از عاشقی پرسیدن عشق وصال است یا فراق ؟ سر به دیوار گذاشت و گفت
انتظار است انتظار...
از انتظار همیشه بدم میاد....ولی خیلی موقع ها میوفتم تو دامش
چقدر داستان کوتاه و قشنگی بود
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا
از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمن
از شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش صبا
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده
بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
در آتش و در سوز من شب میبرم تا روز من
ای فرخ پیروز من از روی آن شمس الضحی
بر گرد ماهش میتنم بیلب سلامش میکنم
خود را زمین برمیزنم زان پیش کو گوید صلا
گلزار و باغ عالمی چشم و چراغ عالمی
هم درد و داغ عالمی چون پا نهی اندر جفا
آیم کنم جان را گرو گویی مده زحمت برو
خدمت کنم تا واروم گویی که ای ابله بیا
گشته خیال همنشین با عاشقان آتشین
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
ای دل قرار تو چه شد وان کار و بار تو چه شد
خوابت که میبندد چنین اندر صباح و در مسا
دل گفت حسن روی او وان نرگس جادوی او
وان سنبل ابروی او وان لعل شیرین ماجرا
ای عشق پیش هر کسی نام و لقب داری بسی
من دوش نام دیگرت کردم که درد بیدوا
ای رونق جانم ز تو چون چرخ گردانم ز تو
گندم فرست ای جان که تا خیره نگردد آسیا
دیگر نخواهم زد نفس این بیت را میگوی و بس
بگداخت جانم زین هوس ارفق بنا یا ربنا
ممنون بابت شعر زیباتون
اول تشکر از تبریکتون
دوم عاشق نیاز به چمدان دارد. چرا؟
چون وقتی رسید به معشوق باید براش کادو برده باشه
وگرنه از همون راهی که اومده با سر برش میگردونن
اول تولدتون بازم مبارک
دوم الانه تو فاز شیرینی و کادویین هنوز؟!
سلام فریناز جان



تو که هنوز اینجایی چرا نمیای روح سرگردانت را از تو وبم برداری داره میترسوندم
حالا مگر عاشق شدی یا منظورت یه نفر دیگه است
سلام ستوده خانومی




إإإ من که اومدم بردمش!ببخشیدا بازیگوشه تا میرم سراغ کارام میدوه میاد تو وب تو
من عاشق خدا بودم و هستم وخواهم بود گلم....
میگم من که میدونم برای چی آن پستت را رمز گذاشتی.
چون خوندمش میخوای بهت بگم
حالا رمزش را برام بگو تا کامل بخونمش
بعدا بیا بهت بگم که چی نوشتی
مگر نمیدونی من غیب بین هستم
میگم ستوده جونی اگه خونده بودیش که الانه منو زنده نمیذاشتی
الانه میام میدم بهت فقط بذار اول اشهدمو بخونم
عاشق راه افتاد و هیچ کس را نداشت
جز خدا که همیشه با او بود
آجی به کار بردن جز اینجا درست نیست
وقتی خدا باهاته یعنی همه چی هست
البته شایدم عقل من به قدر حرفهای تو و روحتو بزرگ نشده نمیفهمه تو چی میگی
قشنگ بود میگم چی شده هی فرت و فرت آپ میکنی فریناز؟
هیچ کس.....جزخدا!


نمی گه که هیچ چیز...!!
فهمیدی چی شد؟
میدونی چیه؟این مغز ما هی فرت وفرت تراوش میکنه!
این داستانه رو دوستش داشتم گفتم بذارمش
سلام .......
آرزویم این است: نرود اشک در چشم تو هرگز، مگر از شوق زیاد، نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز، و به اندازه هر روز تو عاشق باشی، عاشق آن که تو را میخواهد، و به لبخند تو از خویش رها میگردد، و تو را دوست دارد به همان اندازه که دلت میخواهد![گل]
سلامــــــــــــــــ....
ممنون بابت حضور گرمتون
من هنوز معنی عشق رو نفهمیدم پس بازم می گم.....



عشق به تعریف در نیاید و هرآن کس که تعریفی کرده است تنها حالت درون خودش را بیان کرده است(بوعلی سینا)
حالا کی قراره ما حالت درونیمون رو بنویسیم خداااااااااااااااااااا داند
قشنگ بود فریناز جووووووووووووووووونم
منم میشینم دستامو می زارم زیر چونم زل می زنم به
این دکمه ارسال تا بالاخره بفهمم رمزش چیه
عشق با رقص کلمات توصیف نمی شه عزیزم...






باید تنفسش کنیم با مشام جان
ببینم فهمیدی رمزش چیه حالا؟!
دستات خسته شد بگو بیام خودم بهت بدم
خوش به حال عاشق
چه همسفر٬معشوق٬رویایی داره...
خیلی قشنگ بود فرینازی
رویایی...
این رویایی همه چی رو رویاااااایی میبینه ها
آخه فرینازی


نمیگی آدمای فضولی مثل من دارن از فضولی میمیرن تا بفهمن اون پستت چیه؟!
حالا یعنی چی؟
رمز میخوای؟!
سلام عزیزم !
منم با نظرت کاملا موفقم !
من آلبالو واسه شوما میارم شما هم آرامش
سلام نگینم!
بااااااشه الانه با زنبیل میایم آلبالو ببریم
باید بگیم فیلم در جستجوی فریناز رو بسازن



این آجی ما گجاست کسی نیدونه
ما که نیدانیم
شما هم نیدانید؟
اه اه نکنه باز پرواز کرده؟
*در جستـــــجوی فرینــــــاز*


برنامه ی امشب وبلاگ های بلاگ اسکای-یلاگ فا-میهن بلاگ و....
بشتابیـــــــــد
بشتابیـــــــــــــــــــــــــد
صاحبش نیومد؟
نچ
آهــــــــــــــــــای!!!
فرینازی
کجایی پس دختر؟؟؟؟
شما؟!!!

امرتـــــــون؟!
سیلام














سیلام گلی

حیف این چشمای قشنگت نیست گریه کنه؟!
میگم بچه ها هی بهتون گفتم این آجی ما عاشقه هواشو داشته باشید گوش نکردید نگاه سر گذاشته به بیابون پیداشم نیست
به قول شاعر:
عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه
بیابون؟
صاحبش نیومد؟(۲)
نچ(۲)
الان دقیقا ۸ ساعت و ۱۱ دقیقه اس که صاحبش نیومده
کرونومتر میبندی واسه حضورمون داداشی؟!
بچه ها میگم شما برید کلانتری جایی بگید یه عاشق گم شده

منم میرم بیابون دنبالش مطمئنم سر گذاشته به بیابون
بیابون خطرناکه ها!!!!

پیداش میشه...
عصر که دیدمش سیماش قاطی کرده بود!
میگم وا ما الان کویر لوتیم ایجا ام نیست پس کجاست؟؟؟
ببین پشت اون تپه ماسه ایه نیست؟!

یه صدایی میادا
صاحبش نیومد؟(۳)
و این داستان ادامه دارد...
در قسمت بعد خواهید دید
صاحبش نیومد؟(۴)
نچ(۳)
و در آینده
نچ(۴)
آنچه گذشت...
صاحبش نیومد؟(۳)
و اینک...
قسمت قبلی نچ(۳)
و اینک ن...
صاحبش نیومد؟(۴)


نـــــــــــــــه هنوز
کجاست یعنی؟!
ما میرویم بلکه صاحبش آمد

شب خوش
شما رفتید واو نیامد!

.
.
.
.
.
.
.مااااااااااااااااا اووووووووووووووومدیمم
الان ظهره...ظهر به خیر
این فریاد
تا آن فریاد
سکوتی نشسته است
لب بسته در دره های سکوت سرگردانم
در خاموشی نشسته ام
خسته ام
شکسته ام
من دل بسته ام...
اپم
دلبستن راشاید اما وابستن را نشاید!
الان خدمت میرسیم
ممنون
لایک !
-----
رمز پست بالایی رو زودی بده
انگاری فیس بوکه ها
نچ به بچه ها نی می دیم
و چقدر تنهایی او سرشار است از حضور یگانه ای که هرگز رهایش نخواهد کرد...
و چقدر سفرش آسوده است با این همسفر همواره ...
خوشا به حال چنین مسافرانی ...
زیبا بود مثل همیشه
سلام
خوبی؟
ببخشید این چند روز گرفتار بودم و کمی دیر بهت سر زدم
ولی بالاخره اومدم
سلام سمیه بانو

خوبم به خوبی تو
مهم حضور گرمته عزیزم
کاش ما هم مسافر این راه گردیم
سلام آبجی فریناز خوبی ؟
آجی میگما دوتایی تو وبم ترکوندین
حسابی ذوق کرده بودم 
آبجی چیکارا میکنی ؟ به قول مهندس یا داداشی یا ممد هی فرت فرت آپ میکنی!
آبجی یه چیزی بگم ؟
رمز این پست بالایی رو به من نمیدی ؟
ها ؟؟؟؟؟؟؟
خب آبجی الان حالم مساعد نیست ... دندونمو کشیدم حسابی درد داره ... بعدن میام پرحرفی میکنم و نظراتتو میترکونم
آبجی خیلی ممنون که ومدی ... میدونی آبجی اونروز یهو مریض شدم یعنی دندون درد .... بعد دیگه نشد که بیام تا امروز
باشه اگه دوست نداری نده! خب چیکار کنم فضولم دیگه
فعلا
سلام مهسایی؟تو معلومه کجایی دخمل خوب؟!





ایشالله بهتر میشی عزیزم.
آره دیگه...اومده بودیم اونجا تو سر وکله هم میزدیم
آجی تو که صاب خونه ای همون کلید اتاقت بهش میخوره دیگه
باشه عزیزم برو استراحت کن...ایشالله مهسایی جوووووووووونم زوددی خوب میشه
اینها همش واسه رمز مطلب بالاییه
این شکله رو یااااادت رفتا!!!
نه عزیزم..
جدا جداست
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
صاحبش اومد
آره دیگه ما اوووووووووومدیم
بابا فضولها ما مطلب بالا را خواندیم چیزه خواسی نداشت
نترسید بچه قاشق نشده
از عروسی و شیرینی و این جور چیزاهم خبری نیست
پشید بریم بابا مسخرشو درآورده اه اه
گفتم به ف...ها رمز ندما!!!

برو کنار بذار باد بیاد لطفا....
میگم آجی فریناز میگم ما این یه روز که نبودی خیلی قندمون افتاده پایین بس که هول کردیم خوب بعد الان نیاز به گز داریم خوب گز نیاز به پول داره خوب
ما هم یه چیزه فروشی داریم خوب
رمز مطلب ۱۰۰۰
رمز مطلب نبود حراج کردما ۱۰۰۰
نبود؟
محمـــــــــــــــــــــد!!!!

میگم ف...ها!!!!
اگه دیگه بهت رمز دادم...
هی تو لو بده هی من عوضش کنم
شوخی کردم
آجی ولی مطلبت خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
اینو گفتم فضولا گوشاشون تیز شه
میگما تو میخوای واسه اون هیچ چی نگو..باشه؟


اینجا که فضول نداریم...داریم؟
آجی ما بریم الان خانوم از بیرون میاد من هنوز ناهار نذاشتم کلاهش میره تو کلاهم
فعلا
ناهار؟!
ای زن ذلیل...
مگه خانومت کلاه داره
آجی تو دیگه ما رو نزن
اه اه ما باید از همه جا بخوریم بیا ناهارمم ته گرفت بیچارم
آجی من که نگفتم فقط خواستم بازار گرمی کنم موش بدوونم حال میده
داداشی آشپز میشود...

برنامه ی امشب سینماهای تهران
اگه گفته بودی که الانه اینجا تشریف نداشتی!!!!
آجی ما رفتیم
فقط مواظب باش دوباره مفقودالاثر نشی
خدا پشت و پناهت
فعلا
به سلامت عزیزم
باشه امیدواریم....
تو که میدونی من کجام!
خدا به همرات داداش گلم
قشنگ بود این قصه ات . و عاشق همیشه تنهاست ...
تنها دارایی اش تنهاییست!!!
آجی فیلم فریناز ترسناک میشود رو دیدی؟؟؟
من دو تا نظر پیش دیدم
فکر کنم جشنواره فیلم کن جایزه نخل طلایی رو بگیره
باید در بخش بین الملل جشنواره فجرم نمایش بدن
فکر کنم فیلم ترسناک قرن شه
وای من دیگه طاقت ندارم
رفتم
تازه این یه تبلیغ کوچولوش بود!خود فیلمشو ندیدی پسرخوب


این ف.. ها طاقت یه فیلم ترسناکم ندارنا
بابا اینا فیلمه...نترس مهندس جان
سلام......
زندگی رو از شیشه ی جلو نگاه کن ، نه از آیینه ی عقب . . .
[گل]
زیبا بود..ممنون
سلام......
زندگی رو از شیشه ی جلو نگاه کن ، نه از آیینه ی عقب . . .
[گل]
سلام
من اومدم
چرا قسمت بالا رمز داره
اگه مطلب شخصیه پس چطور ده نفر نظر دادن
اگه شخصی نیست چرا رمز داره
سلام

خوش اومدین
خب حالا یعنی رمز میخوای؟!
آجی سواله بود ازم پرسیدی هم ۱۲ درسته هم ۱۳
ببین تو ردیف ۲ از سمت راست دقت کنی وقتی تصویر جابه جا میشه کفش نفر آخر میمونه این باعث میشه هم ۱۲ درست باشه هم ۱۳ طراحیه اون کفش واقعا هوشمندانه بوده ولی من از این سختر هم دیدم
ببین نمیدونم کتابای نقشه کشیتو داری یا نه آخر کتاب نقشه کشی ۱ از این پرسپکتیو اغفال کننده ها دیدم
اصطلاحا به این شکلهایی که تو بهم نشون دادی میگن پرسپکتیو اغفال کننده و ۲تا جوابم درسته
نه بهت لمیدوارم شدم ...الحق که مهندسی داداشی
آره دیدم...
طراحی فوق العاده ای دارن ابن تیپ اشکال...زمانی دنبالشون میرفتم ولی الان دیگه نه زیاد
آجی آخر کتاب نقشه کشی صنعتی ۱ تالیف مهندس حدادی
درباره پرسپکتیو اغفال کننده توضیح داده که مهندس با یکی دو خط ذهن آدمو بهم میریزه طراحیش کار هر کسی نیست
جوابشم بستگی به بعد دید و زاویه دید بستگی داره این شکل که متحرک بود من شکل ثابت دیدم از اینا نگاهش میکنی سرت درد میگیره چشات گیج میره این که متحرک بود آدمو کمتر در گیر میکرد با خودش اونی که من دیدم طراحیش از این بهتر بود
ممنون...میرم ببینم...
آره اون گیجیا که سرمو میپیچونه داغووووون
ولی دوست دارم این تیپا رو
عشق چیزی نیست جزباراین ازغم پشت یک لبخند
تاکه هرکس آفتابی نکندحال وهوایت را
سلام
سلام
زیبا بود...
ممنون
سلام و عرض تاسف 45 شدم







مگر این چمدان بی مروت پر می شود
نکند عاشق شده ام
پس کی به من می دهد این ثانیه ها را
خسته
از اینهمه روزها و ماه ها و سال ها
قشنگ بود و پر رمز و راز
سلام...۴۵ هم عدد قشنگیه

الان که قراره بی چمدان راهی بشیم...
خدا صاحب ثانیه هاست...
ممنون
(جهت ابراز شرمندگی)
دشمنتون شرمنده
چقدر دلم تنگ شده بود... کجا بودی؟


اومدم و همشو جواب دادم... دیر اومدم ولی اومدم
خیلی قشنگ نوشتی... خیلی زیبا بود...
راستی... اون بالایی چیه که رمز گذاشتی؟! من رمز میخوام
من یا تو ام اس تی؟!!!




پس از سفر قندهارت برگشتی بالاخره
داستان بود من که ننوشته بودم
ها؟!
چی؟صدا نمیاد!!!
سلامممممممممممممم


آرامششششششششششم خوبی
چه داستان زیبا و رمانتیکی
قشنگ بود
بی معرفت
دیگه با ماشینت نمیای بریم وبگردی
سلاااااااااااااااام عزیزم




ممنون تو خوبی؟!
من بی معرفتم؟
دیروز از خیلی اومدم هر چی زنگ زدم کسی درو باز نکرد
کجا بودی؟!!!!ها
راستی الان خوش اومدی
بازم سلاممممممممممممممممممممممممممممم


سلاممممممممممممممممممممممممم
و سلامممممممممممممممممم
خب سلام سلامتی میاره دیگه
سلااااااااااااااااااااام به روی ماهت
به چشمون سیاهت
سلامت باشی همیـــــــــــــــــشه زهرا جون
▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██▒█▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓█▓▓▓▓▓▓▓█▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓█▓▓▓▓▓▓█▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓██▓▓▓▓▓██▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒█▓█▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒███▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒▒█▒▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒█▓▓▓█▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓█▓▓▓█
▒▒██▓▓▓█▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓█▓▓▓██
▒█▓▓▓▓█▓▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓▓█▓▓▓▓█
█▓██▓▓█▓▒▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▒▓█▓▓██▓█
█▓▓▓▓█▓▓▒▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▒▓▓█▓▓▓▓█
▒█▓▓▓█▓▓▒▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▒▓▓█▓▓▓█
▒▒████▓▓▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▒▓▓████
▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒████▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓████
▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
http://baghroozegar.blogfa.com/
[بدرود]