ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به دست های او نگاه می کنم
که می تواند از زمین
هزار ریشه گیاه هرزه را برآورد
و می تواند از فضا
هزارها ستاره را به زیر پر درآورد
به دست های خود نگاه می کنم
که از سپیده تا غروب
هزار کاغذ سپیده را سیاه می کند
هزار لحظه عزیز را تباه می کند
مرا فریب می دهد
تو را فریب می دهد
گناه می کند!
چرا سپید را سیاه می کند؟
چرا گناه می کند؟
رگبار۱:این شعرو خیلی دوستش داشتم گذاشتم اینجا....
رگبار۲:چند روزی نیستم!امتحان و درس و پروژه و خلاصه مشغولیم دیگه
روزهای خوبی داشته باشید...
یادش بخیر یکی بود واسه امتحانات پایان ترم قبل هم همین حرفا رو میزد
اما تنها جایی که حضور نداشت مشغولیات درس بود
البته بعلت هوش سرشار هم انجا موفق بود هم اینجا مثل ساعت کار میکرد
آره یادش به خیر...

حالا اون کی بود؟
باهوشا همیشه موفقن
ولی این دفه باتریه ساعتش ضعیف شده!
سلام خانمی....
خیلی ششعرشو دوست دارم
سلام عزیزم
کلا مشهدی ها خوش سلیقنا...
درست مثل تو و نازنین
عمیق ترین مایه هایی را که در پنهان ترین و دورترین زوایای انسانی جا دارد همچون (وان گوگ ) نه در تابلوی نقاشی که در نوشته هایت جا دادی ، آنوقت می گویی هزار کاغذ سپید را سیاه می کنی ... کم لطفی نکن دوست خوبم ، تو بارها از فضا هزاران ستاره را به زیر پر در آورده ای

سلام مهربان ،من که در هر صورت منتظر کامنتهای زیبایت می مانم
درود بر تو رفیق مهر...


روزهاست دستانم می نوازد و واژه ها می رقصند
دلم می خواهد حالا قلبم بنوازد و دستانم برقصند...
سپاس مهربانی هایت رفیق مهر
مأمن امن خونه ی خیالی آرامش گاه من است ...
مشتاقانه می شتابم
به امید میهمانیه دیگری در آنجا
دیروز نشستم 6 ساعت نقشه کشیدم
آخه چه وضعشه
استاد نقشه کشیمون برگشته میگه این 60 تا نقشه رو میکشید میارید اجباریم هست میدونم نمیتونید ولی اجباریه!!!
تازه اگه تونستید با اتو کد یا کتیا یا سالید بکشید بیارید
آخه ما گناه داریم
از این اساتید شیرین عقل زیاد پیدا می شه محمد

غصه نخور بشین بکش مهندس
الکی که مهندس نمی شی
باید دود چراغ الکلی رو هم بخوری دیگه
خیلی شعر قشنگی بود...دوسش دارم
ایشالله موفق هم باشی تو امتحان و ...
منم آپم..بیا عزیزم نظرم بده
ممنون
باشه عزیزم در اولین فرصت میام
فرینازم امیدوارم توی همه مراحل زندگیت موفق باشی

شعرت رو دوست داشتم خیلی
ببخش اگه مدتی رو بخاطر حرفهام مجبور شدی بمونی
دلتنگت میشم
خوشحالم که دوست خیلی خوبی مثل تو دارم
اونجا میام پیشت گاهی مثل حالا
مراقب خودت و قلب مهربون و پاکت باش عزیز دلم
جمعه ها منتظر خودت و انتظار زیبات هستم
هزاران شاخه گل هم برای خوبی هات کمه که تقدیمت کنم
همه گلهای دنیا تقدیم به بهترین دوستم
نه عزیزم این چه حرفیه...



میدونی که دوست داشتم این موندن رو...موندن برای وجود نازنینت آزار دهنده نبود...اتفاقا فرصتی شد تا تصمیمی بگیرم که الان خوشحالم از این بابت
اونجا خیلی راحت تر می نویسم...در واقع فقط برای خودم
خودت گلی خانومی...
خجالتم نده نازنین جان
خوشحالم که هستی...
سلام

سلامی دوباره با روزها فاصله! تبریکی با یک ماه تاخیر! و سکوتی از سر .....
نمی دونم از کجا شروع کنم یا از کجا بگم! هر چه بگم توجیهی بیش برای عدم حضورم نیست! اما بالاخره دوباره با کامنت آمدم! چون حقیقتش من در تمام این مدت به صورت ناشناس و خاموش میامدم و نوشته هاتون را میخوندم و باز با سکوت میرفتم! از دلیلش نپرسین که خودم هم .....!
بگذریم، از کامنت های پر از مهرتون سپاسگذارم و شرمنده از عدم پاسخ بموقع! چه برای کامنت های خودتون و چه برای کامنت هایی که باید میذاشتم و نذاشتم
از کار جمعه های انتظارتون خیلی خوشم آمد، اما ....
در مورد "دست های ما" احساس میکنم این شعر برای من گفته شده! واقعاً در عین سادگی زیباست.
گرچه حرف زیاد است برای گفتن اما زیاده گویی نمیکنم که به مشغولیاتتان برسید. شاد و موفق باشید
سلام

گمگشته قرارش بر گم شدن در روزهای روزگار نبود!!!
گفته ام آرام بیا و آرام مرا بخوان اما نه اینقدر در سکوت!
از دلیلش می پرسم و جواب می خوام...البته لطفا
اما چی؟....
کلام دوستان برای من زیاده گویی نیست...
خوشحال شدم از بودن دوباره ی گمگشته ای پیدا شده
سلام سلام سلام سلام...





خب نیومد دیگه.. 
روز به خیر خانوم
بالاخره یادت افتاد درس و امتحان هم داری..؟!
هی میگم انقد اینجا نپلک..
من از این شعره خوشم نیومد
موفق باشی ایشالا
علیک علیک علیک علیک


شب به خیر آقا
إإإ تو که خوش سلیقه بودی!!!
شعر به این خوکشلی و با معنایی...
خب تو خودت نمی نویسی واسه همین نمی تونی به گناه نکرده ی دستانت پی ببری
ممنون امین آقایی
سلام فریناز خانم. امروز فرصت کردم اون پست رمز دارتون رو بخونم. شاید به نظرخودتون یه دلنوشته بود ولی خب درسای قشنگی هم توش بود. امیدوارم همیشه با همین اندازه قدرت و اتکای به نفس پیش برید و گذرا نباشه. میدونید نقطه حساس این درس گرفتنا اینه که تو یه بخشی از زمان به آدم انرژی میده و بلندش میکنه ولی بعد مدتی دوباره برمیگرده به حالت قبل. اینه که باید واسه حفظ این حالت راهکارهایی رو پیش گرفت. بهتون تبریک میگم اینکه این نکته تو نوشته هاتون به خودتون گوشزد کردید: هیچ وقت نباید واسه کم کاری های خودم بهونه بیارم!!! ". جمله پایانیتون هم خیلی زیبا بود. من می توانم با یاریه خدای مهربانم ... موفق باشید.
سلام

لطف کردی وقت گذاشتی و خوندی حوریه جان
بله این دلنوشته های رمز دار برای من پر از درس روزهای زندگیه...
این حرف یه دوست خوب بود که واسه همیشه گوشه ی ذهنم یادگاری موند
هیچ وقت نباید واسه کم کاری های خودم بهونه بیارم
ممنون
در پناه حق
سلام
تو نمی تونی...
................
حاضریم به بعضیا اتوکد یاد بدیم
سلام
الان همشو با محمد بودی دیگه
می گم گلی خوبی؟
شعر و منم دوست دارم
برات ارزوی موفقیت دارم
پرسیده بودین کم پیدام اره چند وقته گرفتار م مادرم مریض شده
سلام دو نقطه جان
ممنون
امیدوارم خوب خوب بشن...
با وجود پرستار خوبی چون شما
سلام
آرزوی موفقیت برات دارم..
الهی نمره بیست بگیری
سلام
ممنون فرداد عزیز
تو این دانشگاه ها مگه میشه 20 هم گرفت؟
سلام دوست عزیز
دست هر انچه میکند که ما میخواهیم...موفق باشی
سلام
خوش اومدین
اونم حرف قشنگی بود...
سپاس
سلام فرینازی


درس مهتره...امیدوارم که این ترمو همه واحدهاتو با نمره20 پاس کنی
سلام عزیزم


امروز یه امتحانامو دادم...
استادمون شیرین می زنه یه کم برداشته از حذفیاات سوال داده...
اونوقت تو میگی 20!!!
اونم اینجا
ممنون به هر حال
سلاممممممم فریناز جان !
ببخش منو خیلی دیر اومدم ..امیدوارم تو درسها و پروژه های کاریت موفق باشی ..هر وبلاگی که می رم میگن امتحان داریم !!!
سلام آفتاب کم پیدا!
ممنون وجودتون زیباست هر چند دیر باشه
خب فصل میانترم هاست دیگه
شعر خیلی دلچسبیه،این نوع شعرا رو خیلی دوست دارم.
مرسی
ممنون باران جان
منم باران رو خیلی دوستش دارم
سلام فریناز جونم شعرت مثل همیشه زیبا بود.


موفق باشی عزیزم خوب درساتو بخون خانم گل. فریناز نانازی من
سلام پونه خانومی

ممنون عزیزم
راستی دیشب خواب دریای شمالو میدیدم...حالا نمی دونم خونه ی شما بودیم یا خونه بغلی
سلام ، عجیب دلم واسه اصفهان تنگ شده ...
سلام
آخی
خب پاشین بیاین یه سری بزنین دیگه
پذیرایی هم با خودم
۱۹ ام شدم....


گریم میاد...
نه عزیزم واسه چی
تو همیشه اولی
آخه به من میاد ۱۹ ام بشم؟؟؟


کی جرآت کرده اول شه...
صفحه نظرات آجیم...
مخصوصا قسمت اولش فقط متعلق به منه....
نه عزیزم ولی خب درس آدم ها رو به هزارم هم می کشونه

آجی قربون مهربونی یات سوفی جونم
حالا داد نزن خوبیت نداره آجی
آجی منم از این شعرت خوشم اومد...
حسابی ذوق کرده بودم...
اما وقتی صفحه نظراتتو باز کردم خورد تو ذوقم...
من قربون این دل نازکت آجی جونم
عیب نداره
بذار بقیه هم دلشون نشکنه دیگه
من میخوام اول شم...
توجه کنید....
اصلا سوفی جونم اول شده
چه حس زیبا ئی به آدم دست میدهد



می تواند از فضا
هزارها ستاره را به زیر پر درآورد
خیلی قشنگ بود عزیز
درود بر استاد مهربونم


حس جاری گشتن در آسمان ...در میان ستارگان و ابرها
ممنون استاد عزیزم
لطف دارین
تا وقتی که تو هستی
تا وقتی که تو هستی تا لحظه ای که یاد تو در خاطر من جاریه
تا زمانی که دستهای گرمت همراه دستهای خسته ی منه
تا وقتی که نگاهت تنها پنا هگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه
تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی منی
تا وقتی که شو نه هات امن ترین جای دنیاست
من هم زنده ام اما بی تو ستاره ای خامو شم
سلام من اپ کردم اومدی سر زدی تا اخر میخونی به خاطر من جالبه منتظرم فدات شم ببین فریناز بدون حرف خیلی باهات دارم ولی رفتی اشکال نداره دوباره دارم دیونه میشم
[گل][گل][قلب]
سلام
باشه میام پیشت الان...
اونم به چشم...
دیووونگی و محسن!!!
نه دیگه...قرار بود این حرفا رو نزنی
با اینکه ما را پاکیدی اما دوبااااااااااااره سلام
دوستی فقط به لینک نیست...
اگه دوست داشتی آدرس بذار تا بیام
سلام
گفتم یه کامنت بذارم یه وقت فریناز خانوم فکر نکنه فراموشش کردم
همین
راستی شعر جالبی بود
موفق باشید
سلام آقا مهرداد
ممنون لطف دارین.
گرچه سلامتی تون در اولویته ها
ممنون
روز خوش
بخون بخون..



انقد بخون تا این شکلی شی
من که میدونم چشات به کتابه ولی حواست پیش وبلاگته.. هااان؟!
موفق باشی
خوندم خوندم خوندم


نه دیگه الانه این شلکی شدم
اونو که تو راست می گی
ولی خب چه می شه کرد باید این درسا رو هم تو مخمون کنیم دیگه
سلام فریناز عزیز
شعر زیبایی است از خواندنش لذت بردم
به دست های او نگاه می کنم
که می تواند از زمین
هزار ریشه گیاه هرزه را برآورد
.....
ایکاش همیشه زیبایی را برجسته کنیم و زشتی ها را پاک....
سلام بر سپهر مهربون

ممنون حضورتون
ایکاش هایتان به یقین برسند کاش...
روز خوش
سلام
خیلی مطلبت خوشگل بود
ممنونم از حضورت
آپ کردم ؛ منتظر حضور سبزت هستم
فعلا
سلام ممنون
در اولین فرصت میام...
نیستی عزیزم؟
درگیر این میانترم هام بودم...
مخم داره می ترکه فاطمه
در پاسخت نوشتم



قربون اون دل مهربون و نازک خیالت که اینهمه خودآزار ی می کنی برای
عزیزانت
خدا نکنه فریناز مهربون جز تجارب شادی و سرور چیزی رو بیازماید
بگذر عزیز برو به ابیات دیگه
ممنونم از همه مهربانی هایت. که تندیس طلائی آنی
و بیشتر از اشعار نابتان مست پاسخ های مهربانانه ی استاد عزیزم می شوم


گذر رسم این روزهامان است
چه گذر از زندگی چه گذر از ثانیه ها و چه گذر از ابیات دلنشین استاد کورش عزیز...
روز خوش استاد
شعر قشنگی بود...
چند روزی نیستی کلید بده من بیام به گلا آب بدم
ممنون

نه خیلی هم خودت هستی
نبودنم دلیل داره، دارم به گلای دیگه آب میدم...
کدوم گلا؟

آخه کی از گلش سیر شده داده دست تو؟
گلای باغچمون
آخی مگه تو گلی هم گذاشتی واسه باغچه ی بیچاره
تو که گفتی نمیام تو وب ولی باز که چادر زدی اینجا

یه موقع هایی آدما اختیار خودشونو ندارن..
و دوست دارم این وارستگی و وابستگی رو....
طرح جدید وبلاگتم خیلی قشنگه
ممنون عزیزم
وجود تو اینجا رو قشنگ تر هم می کنه