ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام آقای خوبی ها...
نمی دانم چرا همیشه *خوب*خطابت می کنم!
و نمی دانم چرا معنای این کلام آنقدر برایم ملموس گشته که گاه دلم خوبی ها را عادت،می پندارد...
خوب ها به حرف های آدم گوش می دهند
می شود امشب تو هم بنشینی کنار سفره ی درد دل های شبانه ام؟!
مهدی جان!
دلم می خواهد امشب تا سپیده برایت بگویم و بگویم و بگویم...
از آدم ها... ازغیرآدم ها... از خوب هایی که نمی شود باشند! از خوب هایی که می شود نباشند و چه زجری می کشی از تمام نبودن هاشان!
می خواهم امشب از شمع بگویم...از خنده هایش که هنوز مرا آزار می دهد!
می خواهم از سوختن بال های پروانه برایت بگویم...
بال هایش...تمام وجودش ... بوی عشق می داد...عشقی ناب از جنس آتش...آتشی که برقش پروانه را گرفت!
راستی آقا جان می آیی برویم بالهایش را تشییع کنیم؟؟؟
می خواهم از آسمان ابریه این روزها برایت بگویم که چه صمیمانه همدم دلتنگی های من گشته است!!
می خواهم از قهر ابرها با زمین برایت بگویم همچون بغض فرو خفته در گلویم...
می خواهم از بی تابیه باد برایت بگویم ...می بینی شبانه روز ناز برگ های درختان رامی کشد؟؟؟
نکند دل ِ باد لرزیده باشد؟!
می دانی می خواهم از همه چیز و همه کس برایت بگویم...
اما
اصلا
همه را رها می کنم آقای خوبی ها...
حالا که تو اینجایی فقــط از تـــو می گویم و بودنت که مرا تا سر حدّ شور و شیدایی،مست کرده است...
خوب است که خوب بودن و خوب ماندنت تا همیشه برای من است...
بودنت را همیشه دوست داشته ام مهدی جان....
می شود رسم خوب ماندن را به من هم بیاموزی؟
اللهم عجل لولیک الفرج
خوابم که نمی بره امشب!

گفتم بذار خودم اول بشم تو وبلاگم با این آواتور ناااااااااااااااازم
اینقدر کیف می ده واسه خودت نظر بذاری

و بیشتر از اون کیف می ده جواب خودتم بدی
سلام فریناز مهربان


ممنونم از نگرانی ات .
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
شاد باشی و در زندگی سرفراز
سلام استاد




میدونین کلا کاراتون برام جالبه...
جواب کامنتای منو اینجا می دین!
پس واسه خود متنم یعنی واقعا نظری نداشتین؟
ببخشیدا آخه خیلی وقته این واسم سوال شده....
دوستان می دونن من نمی تونم حرفمو رک نزنم
شرمنده ی تمام مهربانی هاتان استاد
آدینه تون پر از شادی و آرامش باد
قالبت خشگل چه قده
ممنون نگین جان


کجایی؟نگرانت شده بودم!
نبودی چند وقتی
خوب خوبان دیگر بیا
شمع تابـان دیگر بیا
چون فریناز گوید بیا
درّ پنهــــان دیگر بیا
تقدیم به آبجی فریناز بخاطر عشقش به وجود مبارک امام عصر
فی البداهه بود . اگر خوب نبود شرمنده
صبح جمعه ت به خیر داداش

ممنون خیلی هم خوب بود
راستی پرتقال فروش رو پیدا کردی؟
آجی من میخوام اول شم که...
چه زود آپیدی؟؟؟
إإإإ بببین نداشتیما

خودم اول شدم برو حالشو ببر سوفی
دیشب که با هات صحبت کردم دیگه خوابم نمی برد آخه
من دیشب تا ۲ بیدار بودم...
چرا نیومدم وبت؟؟؟
گریم میاد
دیشب می خواستی وب منم بیای با این حواست؟

نه آجی شاد باش
بخند دیگه عزیزم
آجی میشه آپتو بعد از آپ داستانم بخونم؟؟؟

الان دارم میرم بنویسمش...
خب دیگه برم...
آره عزیزم چرا نمی شه
هووووووورااااااااااا
بریم سراغ آنـــــــا
آجی راستی قالب وبت یه مدت قالب فاطیما بود....



خیلی خوشگله...
ممنون
این یکی رو فعلا که بیشتر از بقیه دوستش داشتم
امیدوارم زده نشم فعلا که دیگه قالبی نمونده امتحان نکرده باشم
آجی مهربونم...


بازم مثل همیشه قشنگ...
اگر منم دست قلم تو رو داشتم...شاید نوشته هام بهتر میشد...
تو همیشه الگوی خوبی برام بودی و هستی...
اللهم عجل لولیک الفرج
جانم آجی







ممنون
تو هم نوشته هات قشنگه...خب سبکش رمان نویسیه دیگه عزیزم
سبک منم رگباریه
من قربون آجیه گلم برم که اینقدر مهربونه
آمین
کاش آدم بشیم
کاش خوب بشیم...
آدم که هستیم
سلام...
من اومدم تا بگم هنوزم میام...طبق نذر قشنگت...
راستی هی یادم میرفت بگم قالبت خیلی قشنگه...ازش خوشم اومد...
فقط می تونم بگم:اللهم عجل لولیک الفرج
سبز باشی
سلام عزیزم...


ممنون که میای فاطمه جون
این دفه همه خوششون اومده ها
خب پس یه چند روزی عوضش نمی کنم
آمین
خب الان چی بگم؟!
سلام
خوبی آجی؟
سلام
ممنون تو خوبی؟
خانوم بچه ها خوبن؟
چشم انتظار جاده ام...
مسافری دل خسته ام...
تو بیا
دل رمیده من را به منزل مقصودش برسان...
امروز کلآ قشنگ نظر می دیا
می خوای بهترین نظر بشی محمد؟
تو اینجایی
)
خونه مهتابیه
وقته بی خوابیه
نفسم حبس تو سینه
تو اینجایی
حتی شب روشنه
دلخوشی با منه
زندگی همینه
( منم میگم زندگی همین امید به اومدنشه
ملت شعر وبلاگشون رو تبلیغ می کنن دیگه؟

متن شعرشو دوست داشتم...
آفرین به این سلیقه داداشی
امید توی زندگی حرف اولو می زنه همیشه
سلااااامم عزیزم
چه قالب قشنگی گذاشتی
متن قشنگی بود دوسش داشتم
سلاااااااااااام به روی ماهت عزیزم


ممنون...همه می گن
اونم ممنون ...
بودن تو هم قشنگه
سلام
مثل صدای نی پر از بغضم
مثل غروب جمعه دلگیرم...
------------------------------------------------
این داستان شمع و پروانه ذهنمو مشغول کرده
سلام
خواستی برات توضیح می دم اما مختصر و مفید...
چون خودم نمی خوام واضح بنویسمش
کی بود؟
خب اصلا پرتقال فروشی نبوده که تو بخوای پیداش کنی
مگه شک داشتی بهترین نظرا واسه منه آجی؟
مگه تو شک نداشتی داداشی؟
آجی من شک داشتم که تو شک نداشتی که من داشتم
شک نداشته باش که من شک داشتم که تو شک نداری اما من شک نداشتم که تو شک نداشتی اما باید شک می داشتی


اصلاحیه نظر قبل:
آجی من شک داشتم که تو شک نداشتی که من شک داشتم
نه دیگه!
من تو شک داشتی که من شک نداشتم که تو شک نداشتی
البته حمل بر خودستایی نشه ها آجی
دوستات همشون ماشالا آخر نظرات هستن
من شوخی کردم وگرنه من شک ندارم که شک داری که من شک دارم
هر گلی یه بویی داره محمد

همگی از دم خوبین
منم شک ندارم که تو شک نداشتی که من شک دارم