ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گاه دلم می خواهد این جا باشی ُ
....
...
اما زمینیان تو را در خود جای نداده اند!
ببخش اگر همیشه آتشی می افروزم بر آتشدان ِدلت
کاش زمینی بودی
تو که از جنس آسمانی
تو که ازجنس فرشتگانی
می شود برای من هم دو بال به یادگار از خدای مهربانمان به ارمغان آوری؟
اصلا می شود آرام ِ آرام،روی پَرهای ابریشمینت چشمانم را به زمان پیشکش کنم ُ گوشهایم بماند ُ آوای دلنشینتُ حس ِلمس ِنرمی و لطافت ِبودنت در جای جای تن ِظریفم؟!
اما چشمانم را نمی دهم
می خواهم در آسمان ِچشمان ِزلالت روزها پرواز کنم ُ سقف ِپلک هایت مراقب ِمن بماند تا ابد
کاش یا زمینی بودی یا مرا به آسمان می کشاندی فرشته خوی من!
و دوباره می رسم به ابتدای بودن ِ دم به دم ِکاش هایم
که
کاش اینجا بودی ُ...
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جوووووووووووووووووووووووووووون









دوباره اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول شددددددددددددددددددددددددددددددم
یهووووووووووووووووووووووووووووو

آجیم اول شده هوراااااااااااااااااااااا
وای خدا...







آجییییییییییییییییی الان اصلا در پوست خود نمیگنجم
الان تو آسمونام آجی
امروز خیلی خوش خوشانته ها سوفی جونی


تبانی هم که اصلا نکردیم ما
آره آجی منو میبینی دارم برات از رو زمین دست تکون میدم
آجی میگم میدونی که من الان نمیتونم متنتو بخونم
خبر که داری آجی؟؟؟
بله بله ما کلأ از همه چی با خبریم
باشه آجی فردا بیا بخون
اومدیم کسب مقام کنیمو یه مدالی به جیب بزنیم


امین که مدال نداد بهمون...
دوم شدم حد اقل باید نقره رو میگرفتم دیگه
ولی میدون الان آجیم مدال طلارو میده بهم مگه نه؟؟؟
آره دیگه بالاخره آرایشگاه و عقد و این حرفا خرج داره دیگه

مدالتو میارم الان در خونتون آجی
یا میخوای پولشو بیارم بیشتر به کارت میادا
آخ چه حالی میده اینجا اول شدن...آی گلی جات خالی

آجی ما بریم که شب مراسمه
راستی ما هم داریم تو وبمون یه کارایی میکنیما...بیاین اونورا..
آی گلی کجایی که یادت به خیر


آره دیگه برو که امروز خیلییییییییییییی کار داری یا
بله الانه خدمت می رسیم سوفی ناز نازیه من
کاش...
کاش اینجا بودی ...
الان جات خالیه اینجا. ولی بهت قول نمی دم
نیای یکی دیگه جات رو پر میکنه
اون وقت باید سراپا وایسی
الان که دیگه سر پا هم وایسه جاش نیست!
میگم اونطرفا جا اضافه ندارین شما ها؟
چرا عقب وانت رو بار جا زیاد داریم
بفرما بالا
کجا میری؟
میگم این لکسوس جنابالی وانته؟

الان می ندازمش رو بارا
مسیرشم در خونه آرماطون اَجنّاتون
بلدی که؟
سلا فریناز جونم.
من اپم
پستت هم پر بود از احساس عزیزم
سلام عزیــــــــــــزم

خانومی پارسال دوست امساال ...
نکنه آدرس خونمو گم کرده بودی؟
ممنون
آخی آره کاش اینجا بود..
حق با توه پسرا فقط ز دور خوبن...
وارد زندگیت که میشن بد میشن
دیروز کنسل شد کلا کنسل نشد
واقعا!
پسرا مثل ماه میمونن
از دور خیلی خوب و قشنگن اما همین که بری نزدیکشون پر از چاله چوله میمونن
یکتا هر وقت بودی بگو بیام ببینم چیکار کردی؟
الانم آنم
ومن دوست دارم همیشه با من باشی و یا من همیشه باتو باشم یانه ماهمیشه با هم باشیم ، تو آسمون باشی ومن زمین ، تو بباری ومن بنوشم ، تو بتابی ومن بجوشم ، ... سلام فریناز عزیز ، الان فکر کن من تویه اصفهانم و یه خانمی یهوئی زده در ماشینمو با ماشینش له و لورده کرده ، جون من شما بودین احساستون ته نمی کشید ، اما با اینهمه من بازم رگبار آرامشو واسه آرامشم انتخاب کردم ... میدونِی چرا ...

دوست داشتنی هایت را من نیز شرعه شرعه سرمی کشم با شور با شوق با عشق با رفاقت





سلام ر ف ی ق عزیزم
تو و اصفهان را چی کار؟
خوبه حالا خودتو له و لورده نکرده!!!دخترای اصفهانی مثل من خشننا
از دست یه خانوم اصفهانی پناه آوردی به یه دختر اصفهانیه دیگه!
رفیقم کمی آرووووم بیا که خودتم له و لورده نشی اینجا
سلام...
این روزا با این که کمتر میام ولی کاملا می تونم حس کنم که یه جوری هستی...
متنات هم حرفم رو خیلی خوب تایید می کنه...مگه نه؟؟؟
سلام

چه قدر خوبه که تو همیشه خوووووووب درک می کنی...
یه جوری یه حالی که نه می دونم خوبه نه بد
یه آرامشی دارم که داره از زمین به آسمون می رسه...ودلم می خواد این اتفاق بیفته
الان خوبم با یه حس دلتنگیه آروم کننده!
سلام فرینازی

خوبی؟
چیکارا میکنی دوس جونم؟
من کلا با عشق پدر کشتگی دارم!!!!
از بس که قلابیش زیاد شده!
سلام شکیبا جونم


ممنون
هستیم زیر سایه ی شما مشغول امتحانام
حالا که یه واقعیش مهمون من شده گاهی شک میکنم بهش!
این پدرکشتگی تو خوووون ما دخترا هست کلأ چون پسرا غیرقابل اعتماد شدن
تو وجودت مهربونه
مهربون مثل
عبادت
ممنون مهرداد جان
فقط یه سوال! تو این موقع شب واسه چی بیدار بودی؟؟
سلام دختر گلم


میدانم کمی عزیزانم را نگران کردم
این سیکل زندگی من است
و چون اینجا را خلوتکده ی خودم کرده ام
هر از گاهی دل ترکانده و بی هوا پخش هوا می شود این عطر مشمئزکننده
شاید باعث آزار از سوی و شرمساری از دیگر سو شود
ممنونم محبت هایت عزیز
سلام کورش عزیز



استاد شما از هر دری سخن بگین از شادی از غم از دلتنگی از انتظار
شما فقط دُرّ کلامتون رو از ما دریغ نکنین که ما سراپا چشم و گوشیم و با قلب هامان چنان محو بودنتان می شویم که واژه ها شرمنده ی توصیفش می مانند دوباره
برقرار باشید استاد عزیزم
سکوت سرما ی روح است و دل .که از برودت رابطه سخن می گوید.


ممنونم فریناز مهربون
و دل کاش گرم گردد به واژه های بی سر و تهی که گاه شعله هاشان تا خدااااااا می رسد....



وجودتون رو دوست داریم استاد خوبم
کاش کاش کاش و .... کاش
یکی از عذابهای روزگار آن است که همیشه باید به کسی دل سپرد که زمین جایگاهش نیست ... مثل ماه که خیلیها دوستش دارند و نمیتوانند آن را به زمین بکشانند و نوازشش کنند .
خیلی زیبا نوشتی عزیزم ... خیلی
و حالا دل من در ماه گیر کرده است

نه می شود به آسمان ها پر کشید و نه ماه را توانای بودن در این زمین تنگ و تاریک است....
می بینید بازیه روزگار را؟چگونه مرا از زمین می کند و دلبسته ی آسمان می کند فرخ عزیز؟؟
ممنون ِ بودنتون مهربان
فریناز خانومی...

خیلی قشنگ نوشته بودی حس کردم داری حرفه دله منو میزنی
نگین خانومی ببینم مگه شما هم بــــــــــله؟؟
کاش اینجا بود تکلیف این آشفتگی معلوم میشد
هست اما نیست!
کاش دوام بیارم ندا!
سخته خیلی سخته