آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

*ای همیشه خوب*

چند روزی بود دلم هوای شعر کرده بود.هر شعری می خواندم ته دلم را راضی نمی کرد.. راحت تر بگویم:دلم بهشان گرم نمی شد!
گاهی دلت دنبال چیزی می گردد که نیست!
گاه آنچه یافت نمی شود آنت آرزوست...
در میان انبوه اشعار، رسیده ام به شعر *ای همیشه خوب* سروده ی فریدون مشیری.
حالا حس خوبی دارم از خواندنش...حالا من آن ماهی تشنه گشته ام و خدای مهربانم همان دریای رویاهایم...اگر نباشد بر خاکی جان می سپارم که نه مراست شایسته و نه خاک را لایقِ من! نمی دانم دریا مشتاق است و ماهی محتاج یا برعکس! دریا که محتاج نمی شود! پس ماهی همیشه تشنه محتاج است.... ماهیِ دریای خدا



http://araddownload.com/wp-content/uploads/2010/04/Tropical-Fish-3D-Screensaver.jpg


ماهـے  همیـشهـ  تـشـنـهـ  ام

در زُلال لطف بیـکران تو

مـےبرد بهـ  هرکجـا کهـ  میل اوسـت

موج دیدگان مهـربـان تو!

 

زیر بال مرغـکان خندهـ هـات

زیر آفـتـاب داغ بـوسـهـ هـات

اِ ـے زلالِ پـاک!


        جُـرعه جُـرعه جُـرعه مـےکشم تُرا به کام خویـش

                                 تا کهـ  پُـر شود تمـام جـان مـن ز جـان تـو!

 

اِ ـے همیـشهـ خـوب!

اِ ـے همیـشهـ  آشنـا!

هر طرف کهـ  مـےکنـم نگـاه

تا همهـ  کرانهـ هاـے دور

                                        عطر و خندهـ  و ترانهـ  مـےکند شنـا

                                   در میــان بازُوان تـو!

 

ماهـے  همیـشهـ  تـشـنـهـ  ام

اِ ـے زُلالِ تـابنـاک!

یک نَفـَس اگـر مرا بهـ حـالِ خود رهـا کُـنـے

ماهــے تـو جــان سپُـردهـ  رو ےِ خــــاک!


                                                                                              « فریدون مُشیری »




نظرات 36 + ارسال نظر
الیسا یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 18:41 http://www.negahemannegaheto.blogsky.com

اووووووووووووووووووول
خب حالا الیسا بره بخونه بعد میاد نظر میده......

آفریــــــــــــــــن

تبریــــــــــــــــــــــــک می گم خانومی

باشه بدو برو

الیسا یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 18:47

منم خیلی وقتا فقط دنبال این میگردم که با خوندن یه متن یه شعر یه حس مطبوع و دلگرم کننده بهم دست بده
لذت بخشه


یک نفس مرا به حال خود رها نکن.......

آره یه موقع هایی دیگه کلام خودت یاریت نمیکنه

اینجا دوستایی هستن که با خوندن وبلاگاشون اون حس لذت بخش بهم دست میده
یکیشم تو خانومی

الیسا یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 18:49 http://www.negahemannegaheto.blogsky.com


باید ۳ تا میشد

آفریــــــن الیسا جان

سه تا جایزه باید واست بیارم

فریناز یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 19:11 http://delhayebarany.blogsky.com

به به چه خوشگل شده اینجا

آفرین فریناز جون
اینقدر سلیقه ات ناز و خوشگله که شکی توش نیست
.
.
.
.
خودشیفتگیه فریناز

آره دیگه
خیلی خیلی ناز شده

از اون زغال سیاه خلاص شدیم


نگین ( همین حوالی ) یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 19:26

تبریک اول بابت نقش و نگار قالب نظراتته
آفرییییییییییییییییییییییین فریناز

ممنون
بیکار بودم گفتم یه کم با این کدا بازی کنم

بدم نشده مگه نه

نگین ( همین حوالی ) یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 19:27

تبریک دوم بخاطر متن عالی و زیبا خصوصا اون شعر که خیلی به دلمون نشسته

بانوی دریاُ ما رو هم دریایی کردیا

یهوووووووووو دو تا تبریک

ممنون
آره دیگه با مایو وارد شوید لطفا

نگین ( همین حوالی ) یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 19:28

تبریک سوم هم بخاطرِ

همینجوری یه تبریک دیگه رو هم بپذیر
مناسبت نداره

اینقدر دوست دارم از این تبریکای الکی رو که نگووووووو

ممنون نگین جونم

نگین ( همین حوالی ) یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 19:30

و حالا سوالات رو جواب بده بانو جان:
اول اینکه: html بلدی آیا؟
دوم اینکه: asp.net چطور؟

من html رو خوب بلدم اما توی asp یکم لنگ میزنم.( فقط یخوووووورده

نه زیاد
من فقط یدونه برنامه نویسی c پاس کردم
اما خب ک ن ج ک ا و م دیگه
زیادی تو کد و این چیزا سرک میکشم

تفریحیه فقط

نگین ( همین حوالی ) یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 20:51

منم جایزه میخواما!
گفته باشم
کمپوتتو که ندیدیم لااقل جایزه رو جاخالی نده دیگه

اوووووووووه هنوز به الیسای بیچاره هم ندادم تو که سهله

ما کلا یا لایی میکشیم یا جا خالی می دیم

اینقدر حال میده

گل مریم یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 22:40

سلام
قشنگ بود...
من این شعرشُ خیلی دوست دارم:

از دل افروز ترین روز جهان،

خاطره ای با من هست.
به شما ارزانی :

سحری بود و هنوز،
گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .
گل یاس،
عشق در جان هوا ریخته بود .
من به دیدار سحر می رفتم
نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .
***
می گشودم پر و می رفتم و می گفتم های !
بسرای ای دل شیدا، بسرای
این دل افروزترین روز جهان را بنگر !
تو دلاویز ترین شعر جهان را بسرای !

آسمان، یاس، سحر، ماه، نسیم،
روح درجسم جهان ریخته اند،
شور و شوق تو برانگیخته اند،
تو هم ای مرغک تنها، بسرای !

همه درهای رهائی بسته ست،
تا گشائی به نسیم سخنی، پنجرهای را، بسرای !

من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می رفتم !

دو کبوتر در اوج،
بال در بال گذر می کردند .

دو صنوبر در باغ،
سر فرا گوش هم آورده به نجوا غزلی می خواندند .
مرغ دریائی، با جفت خود، از ساحل دور
رو نهادند به دروازه نور ...

چمن خاطر من نیز ز جان مایه عشق،
در سرا پرده دل
غنچه ای می پرورد،
- هدیه ای می آورد -
برگ هایش کم کم باز شدند !
برگ ها باز شدند :
ـ « ... یافتم ! یافتم ! آن نکته که می خواستمش !
با شکوفائی خورشید و ،
گل افشانی لبخند تو،
آراستمش !
تار و پودش را از خوبی و مهر،
خوشتر از تافته یاس و سحربافته ام :
(( دوستت دارم )) را
من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام !
***
این گل سرخ من است !
دامنی پر کن ازین گل که دهی هدیه به خلق،
که بری خانه دشمن !
که فشانی بر دوست !
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست !

در دل مردم عالم، به خدا،
نور خواهد پاشید،
روح خواهد بخشید . »

تو هم، ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو !
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو

سلام
یادمه راهنمایی بودم آخر این شعرو واسه دوستم نوشتم تو کارت تبریک! اما هیچ وقت نمی دونستم شاعرش کیه

ممنون گلی جون
خیلی قشنگ بود

تو هم، ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو !
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو

گل مریم یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 22:43

خودت خوبی؟!
قالبتم قشنگ شده... یعنی نه زیاد ولی از قبلی بهتره

ممنون به خوبیه شما

مهم اینه که از اون سیاه دربیاد

رنگشم به قالبم بخوره

ما که مثل شما دوست موچه ای نداریم قالب نظرات واسمون بسازه

MST دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:34

چقدر خود شیفته و از خود راضی!!! آخه آدم واسه خودش نظرات عشقولانه میزاره!؟

دیدی یه سری آدما با خودشون حرف میزنن تو الان شبیه اونا شدی!

نه خیرم
من خیلی وقتا واسه خودم نظر میذارم
خب مگه بده؟

تااااااازه آواتورمم از همتون قشنگ تره

آره من زیاد با خودم حرف میزنم... نمیدونستی؟

مهرداد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:27 http://kahkashan51.blogsky.com

دستمریزاد صاحب خونه سور پرایزمون کردی
کم پیدایی ها !!

ممنون کهکشانی

چشم حتما میام شرمنده

محمد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:28

سطح ادبی بچه ها مثله اینکه خیلی شدید بالاهه ها

آره مخصوصا این گل گلی

تو چی؟ آخرین شعرتو واسمون نمیگی؟

محمد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:29

در مورد شعر که فقط میتونم بگم قشنگه
ولی کارتون نمو قشنگتره!!

جون تو جونت کنن آخرش بچه ای

کارتون میبینی؟

محمد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:31

آجی همه ماهی ها خوب نیستنا!
مثلا کوسه!
تازه میگن کوسه ها دالتون خور هم هستن!

خب کوسه مگه ماهیه؟!

کوسه کوسه ست ماهی ماهیه

آره خب ولی ما با ماهیا کار داریم... کوسه ها همون آقا زاده هان

محمد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:33

میگم یه سوال اساسی
چرا بعضیا سگ پا کوتاه میگیرن دستشون میارن تو خیابون؟
مگه چی میشه جاش به گردن کوسه قلاده ببندن بیارن؟
(دیگه رگباری نظر دادم تموم شد:دی)

حالا چی شده رفتی تو فکر بعضیا و سگاشون؟

فعلا بحث ادبیه! باغ وحشو بی خیال

اثرات نشست و برخاست با منه فک کنم

گل مریم دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 12:11

میگما! محمد! بهتر نیست یه دوزیست انتخاب کنی؟! البته حق داری رشتت ریاضی بوده، بایدم ندونی این چیزا رو
به نظر من بهتره سوسمار قلاده بندازن

چی میگی
آهان محمد آقا با شمان

حالا خیلی هنر کردی تجربی خوندی گلی؟

هیششششش کی ریاضی خودمون نمیشه

مریم دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 12:11 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

راست میگی ها
هر چقدر هم شعر بخوونی بازم دلت به اونچه که تو نظرته رضایت نمیده
کلا شعرعای مشیری زیبا و دل انگیزن!
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...
برای اولین بار اودم به وبلاگت همه ی مطالبتو نخووندم اما این آخری زیبا بود
شاد و موفق باشی

نمی تونم بگم از یه شاعر همه شعراشو دوست دارم! اما خب نسبت اشعاری که دوست دارم از مشیری زیادن

سلام
خوش اومدی
ممنون

نگین ( همین حوالی ) دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 19:33

زبان سی که به وب ربطی نداره اما کنجکاویتو دوست دارم.
فریناز اگه میخوای بیشتر یاد بگیری حتما بهم بگو تا جزوه ی پی دی افِ html رو واست بفرستم.
آخه هوشت خوبه، مطمئنم یه بار روزنامه وار بخونی یاد میگیری

آره میدونم ربطی نداره اما خب همش کنجکاوی بوده... چون من اصلا این اچ تی امه رو نمیشناسم

آره اگه بفرستی که خیلی خوب میشه

شاید بشینم قالب وبلاگم بسازم

البته باید چند تا نرم افزارو یادبگیرم

تو هم فهمیدی من باهوشم؟

چه تابلو بودم و خودم خبر نداشتما

نگین ( همین حوالی ) دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 19:35

مثلا سی شارپ کمک میکنه تو یادگیزی زبان وب.

راستی، فک کنم خبرنامتون احیانا تنبل تشریف داره ها

دیر تر بیای دیگه تاخیرتو قبول نمیکنم

والا نمی دونم این چیه نگین

الان اگه برمیگشتم به سه سال پیشم حتما میرفتم رشته کامپیوتر...
یه انتخاب احمقانه تمام آیندتو خراب میکنه

ببخشید عزیزم... جالبه قبل اینکه بیام اینجا نظرتو بخونم وبت بودم... گفتم چرا تلسم شده بود.اینو میگن تلپاتی

خیلی واسم جالب بود این کامنتت و کامنتی که جواب این بوده ولی من قبل خوندن این واست گذاشته بودم

Ziba سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 00:15 http://zibaaa.blogsky.com/

سلام فریناز چطور مطوری چه خبر ا؟؟؟؟

شعر قشنگی بود
لذت بردم

قالب نظراتتم قشنگه ولی این قالب نظرات گلی یه چیز دیگس میگم بیا بریم رو مخش ازش بگیریم ولی من همینو قرمزشو میخوام

میگم برم ببینم چی میگه گلی
امیدوارم اصفهانی بازی در نیاره

سلام
ممنون خوبم

آره خب منم مثل گلی یه دوست موچه ای داشتم واسم میساخت

ولی من ساده رو بیشتر دوست دارم.... گلی قری فریه

به داداشت بگو خب واست بسازه.... کاری نداره که

Ziba سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 00:16 http://zibaaa.blogsky.com/

ولی نظر برا خودتم گذاشتن صفایی داره ها

یک کیفی میده باید دوستان تجربه کنن تا تو رو درک کنن

آره
خیلی وقت پیش اختراعش کردم

دیگه رسم شد واسه خودمونم نظر بذاریم...

ادبیش میشه احترام به خویشتن

Ziba سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 00:16 http://zibaaa.blogsky.com/

اصل حالت چطوره دختر

اگه این مردای نامرد بذارن اصل حالمونم خوب میشه

تو چطوری؟ خوبی؟ کم پیدایی

manodoost سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 00:24 http://manodoost.blogsky.com

عاشق این شعرم!

خب حالا گریه نداره که

سایه سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 01:21 http://shadowplay.blogsky.com/

چه اینجا همه چی عوض شده ...

شاد و زیبا ... آفرین خانوم خوب !

ممنون خانومی
معلومه خوش سلیقه ای یا

حضور تو قشنگ ترش میکنه

نگین ( همین حوالی ) سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 04:14

آره منم خنده م گرفته به این تله پاتیامون
چشمُ نتم پر سرعت بشه حتما میرفستم.
الان دایاله

سی شارژ یه زبون برنامه نو.یسی تحتِ وبه

قدر رشته تو بدون فریناز، هر رشته ای کاربرد خاصِ خودشو داره آجی

واسه قالب ساختن باید این زبونا رو یاد بگیری:
جاوا
سی شارپ
html
asp.net

باشه عزیزم هر وقت فست شدی بفرست

هیییییی چی بگم!
این روزا که هیچ کدوم از فامیلامون دانشگاهو به رشته ارجحیت ندادن هم خوشحالم هم ناراحت!
نمی دونم اونا کار درستو کردن یامن!

گرچه پشیمون نمیشم ازش... به هر حال ادامه میدهیم

این همه!!! خدا بده حووصله

نگین سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 04:49 http://www.mininak.blogsky.com

چه قالب خشگلیییولی من که رمز رو ندارم

ممنون عزیزم
همون رمز قبلیه...
رمز همیشگی!

ستوده سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 06:46 http://saba055.blogsky.com/

شعرت مثل خودت خیلی خوشکل بود .
درست گفتی خیلی خوشم اومد .
گاهی هیچ چیز مثل یک شعر نمیتونه احساس ادم را بیان کنه

ممنون سلیقه شما هم خوبه ها

بـــــله!
اونم شعرایی که واسه بعضی یا سروده میشد

شاد باشی خانومی

ستوده سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 06:48

بعضی ها که مثل آب خوردن شعر میگن اما من وتو که بلد نیستیم همینم غنیمته .
البته شما که با مناجات های بینظیرتون دست خواجه عبدالله انصاری را بستی عزیزم

امان از این بعضی یا

ممنون خانومی... به پای عاشقانه های بی نظیرت نمیرسه...

میرسه؟

جرأت ندارم بگم میرسه

ثنائی فر سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 10:17 http://www.sanae.blogfa.com

در آب آب را جستجو می کردم و آن به آن تشنه تر می شدم و ...


همون ماهی که گرفتار بی کرانگی دریا میشه....

سپاس

DadaShi Hamid سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 11:28 http://sokoot-man.blogfa.com

من چرا رمز ندارممممممم

اوکی واست میذارم الان

ندا سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 15:04 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

چه عکس زیبایی
فریناز عزیزم این روزا دعام کن جدی میگم گشایشی لازم دارم

چشم خانومی.... من همیشه دوستای خوبمو دعا میکنم

ایندفه بیشتر

نازنین سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 22:46

از اونجایی که آیه از آسمون نازل شده من برای همه پستهات کامنت بذارم این یکی رو جا انداخته بودم

همیـشهـ خـوب!

اِ ـے همیـشهـ آشنـا!

هر طرف کهـ مـےکنـم نگـاه

تا همهـ کرانهـ هاـے دور

عطر و خندهـ و ترانهـ مـےکند شنـا

در میــان بازُوان تـو!

خیلی قشنگ بود واقعا
حالا مخاطب کی بوده؟!

آره... هر چی فکر میکنم سوره شو یادم نمیاد

مخاطبش فقط خدا بود...
گفتم که ماهی دریای خدام

mercede چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 00:33 http://ho-bab.blogsky.com

vaghan ziba bood,
tanha khodast ke mimanad....

آره هر چی واسه خدا باشه قشنگه

فاطمه چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 09:51 http://ro0oz.blogsky.com

چقدر شعر زیبایی بود.....دلم میخواد گریه کنم

از تنهایی ..از اینکه یادم میره که همیشه خدایی هست که باهامه

مرسی عزیز

اشک شوقه دیگه

آره خدا همیشه ی همیشه باهامونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد