آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

انار سُرخ

انارِ سُرخ تَـرَک خورد

مجنون، عــاشق شد

لیلی اما مجنون شد

مجنونِ مجنون ...


لیلی گریه کرد

انارِ دلِ لیلی، تَـرَک خورد...


مجنون پشیمان شد

انارِ خودش را از دست داده بود...


مجنون گریه کرد

لیلی اما روزها بود که رفته بود...


دانه ای از انارِ دلِ لیلی هنوز در دستِ مجنون جا مـانده بود...



نظرات 44 + ارسال نظر
سمیرا یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 19:50

آخی

واسه چی؟

فریناز یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:00 http://delhayebarany.blogsky.com

دلم گرفته بود...

همین

دلکم...

ب
ی
چ
ا
ر
ه

فاطمه یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:29

سلام...

چرا بانو؟؟؟
خوبی؟؟؟

سلام...

آره عزیزم... خوبم.
مینویسم آروم میشم...

دلم از مجنون گرفته بود! شایدم لیلی!
نه
اصلا شاید دلم از انار سرخ گرفته باشه

محمد یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:31

من میمیرم واسه انار ترش

دوباره تو مردی؟

منم که کلا کشته مرده ی انار سرخ و ترشم

محمد یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:32

نه مثله اینکه باز محمد باید دست به کار شه!
من نمیدونم آچار فرانسه فامیل که بودیم باید آچار فرانسه جوامع بشری هم بشیم!!!
چرا؟
نظر بعدی

دست به چه کاری اونوقت؟

ماشینم درسته ها

اون ماشینم فعلا با باتری کار میکنه

محمد یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:35

من نمیدونم چاه باز کن داریم...
لوله باز کن داریم...
در قوطی کنسرو و نوشابه باز کن داریم...
دل باز کن واسه دلهای گرفته نداریم!...
فکر کنم باید آستینها رو بزنم بالا یه دل باز کن واسه آجی درست کنم
(از سری ایده های فداکارانه از محمد ٬ دهقان فداکار بلاگ اسکای:دی)

نداری؟

پس داداش مکانیک میخوام چی کار؟!

منتظرم محمد... فقط سریع بساز... خونم رد نمیشه ها

بیشتر شبیه پترسی تا ریزعلی

محمد یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 20:37

آجی سعی کن دلت گرفته نباشه به زودی خبرهای خوشی از دل باز کن من و پسرخاله ام میاد!!!

اگه مثل همون غذا پختنتون باشه از الان باید بگم اشهد الله اله...

ولی اون پسر داییت بود انگار...مگه نه؟

مهرداد یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 21:04 http://Friendly90.blogfa.com

سلام
میگم از اون پستای ذهن در گیر کن بودا
از اونایی که تا آدم میخونه با خودش میگه الان فریناز در چه حاله
تا اسم انار میاد آدم دهنش آب میفته
حالا از اینا بگذریم
یه سوال
لیلی هم مجنون رو دوسداشت؟
راستی وبلاگدار شدم البته فعلا چیز خاصی توش نیست

سلام
آره دیگه کلا درگیریه اینجا

الان در حال... آنلاینی میباشیم

آره... خیلی دوستش داشت
مجنون مجنون بود...

وااااااااااااااااااااااااااااااای
تبـریــــــــــــــــــــــــــــــــــک داداشی گلم

بالاخره اغفالای ما اثر دادا

خبر خیلی خوبی بود... امیدوارم پایدار بمونه

علی اکبر یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 21:30 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام

دانه های جا مانده انار دست به دست میچرخند ... گاهی از لابلای انگشتان بر زمین میریزند و کسی حس خم شدن و جمع کردنشان را هم ندارد ...

زیبا بود .. پر از حس قشنگ

سلام

وقتی میریزن نمی بینمشون... با قدم های غرور لهشون میکنیم...

دلم واسه قرمزیشون خونه... خون!

ممنون...

شکیبا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 02:16 http://kavirbienteha.blogsky.com

وگاهی نیز پشه مانع رسیدن شکیبا به اناری شیرین میشه!!

الـــــــــــــــهی بمیره اون پشه

انار فقط ترش و قرمز شکیبایی

باشو دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 07:55

فرینازجون سلام عزیزم بیایه نظرقشنگ یادگاری بذار

باشو جان لطفا آدرس بذار
من کجا بیام آخه؟؟؟

محمد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 07:55

نه اونکه پسر داییم بود سرش شلوغه
پسر خاله ام یکی دیگه اس
میشناسیش که!!

آره... گفتم که پسر داییت بود تو هی میگی پسر داییت نبود... یعنی برعکس

چی شد نفهمیدم

بی خیال...
آره من کلا ایل و تبار تو رو میشناسم

ندا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 08:09 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

خیلی متن زیبایی بود...
واقعا همیشه برای عشق های که میرند خاطره هائی میماند خاطره هائی که هیچ گاه جاشون پاک نمیشه

دیگه مجنون که با لیلی این کارو بکنه فاتحه عشقای آبدوغی از اول تولد خونده ست

فاطمه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 09:10


نیومدی که...
اول صبح اومدم اما نیومده بودی

ببخشید عزیز دلم
از ای پیم ببین صبحم باز کردم وبتو اما داشت سرویسم میرفت نتونستم نظر بذارم...

فکر کن از شنبه تا چهارشنبه هر روز از ۸ صبح تا ۴:۳۰ کلاس دارم

شرمنده الان میام بانو

سینا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 09:17 http://omide-ma.blogsky.com

گفتی انار، یادش خودش افتاد...
من عاشــــــــــــــق انارم...
الان بدجوری هوس کردم جون شوما

منم عاااااااااااااااااااااااشق انارم
اونم قرمز و ترش

ولی تو بهت میاد شیرین دوست داشته باشی

می خرم برات

سینا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 09:20 http://omide-ma.blogsky.com

دختره داره غرق میشه میگم دستتو بده به من میگه می خوای نجاتم بدی؟
پــَـَـ نــه پــَـَـــ میخوام واست لاک بزنم!
بخون حال و هوات عوض بشه
به یارو میگن روزه ها رو میگیری ؟
میگه دو روز اول رو نگرفتم ، دیدم میتونم نگیرم
بقیه رو هم نگرفتم!


خیلی باحال بود سینا

دومی از این آبگوشتیا بود اما باحال

ممنون

فرداد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 14:52 http://ghabe7.blogsky.com

سلام
عجب لذتی بردم از این انار...
دست مریزاد.
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی...

سلام
لطف دارین
خیلی قشنگ بود فرداد خان.... سپااس

مقداد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 17:21

برین کنار من اومدم
میگم مجنون عجب اناری داشتا انار بیرون زیاده ها، بهش بگو بره بخره

خوش اومدی

انار خودش خریدنی نبود... مجنونم گاهی سیماش قاطی میکرده

مقداد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 17:48

اوموقع برقکار نبود بیاد سیم پیچیاشو درست کنه که قاطی نکنه بنده خدا اناراشو از کجا میاورد پس آیا؟!

برق کار!!!
نه دیگه اون روزا چراغ نفتی بوده انگار

اناراشو از رو درخت دیگه
دل لیلی هم بود خب

مشکلی هست هنوز؟

گل مریم دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 21:39

صد دانه یاقوت دسته به دسته
با نظمُ ترتیب یک جا نشسته...
.
.
.
خب چی کار کنم نظر دیگه ای به ذهنم نرسید

اسم انار میاد همین نظرو میدی یا

یادته یه پست داشتم انار دل... اونجا هم همین نظرو دادی

ثبات شخصیتیت منو کشته

نسرین دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:16 http://cloudy2010.blogsky.com

فریناز عزیز
سلام
با لطافت نامه ی پر از لطفت شاد شدم و از بودنت به خود بالیدم بانو
نازنین رفیق!‌ آشنای راه دور ... شکرت
زیبا نوشتی ...
لیلی و مجنون و همان نار
نبینم فریناز ... گرفته باشد
قربان دل نازت عزیز

سلام نسرین جان
بالیدنت آرزومه عزیزم...

دله دیگه... از بی وفایی ها ... از نامهربونی ها... از نادیده گرفته شدن ها... از رفتن های بی بازگشت می گیره...

لطف کردی نسرین جان

مهرداد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:40 http://Friendly90.blogfa.com

یه لحظه بیا طرف ما

به چشـــــــــــم داداشم

ستوده دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:49

سلام فرینازی .
الان با خوندن این نظرت من اینجوری شدم
میدونی من بچه نمیخوام .
خدا نکنه .
انشالله خودت ده تا بیاری همه شون تو سرت واق واق کنن
میخوام شوهرم دوست نداشته باشه من بچه میخوام چیکار همین دو تا بسه

سلام خانومی

خب مگه بده؟
نگاش کن گل گلی شده از جوش

حالا بذار باباشون بیاد بعد یه مهدکودک میزنیم

در مورد ایشون هیچ نظری ندارم...

ستوده دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:50

اگر یک بار دیگه از این دعا ها برام بکنی دعا میکنم خدا ده تا پسر وده تا دختر بهت بده تا نتونی موهات راهم شونه کنی

پس بیشتر دعا میکنم برات

منم که عاااااشق بچه

ستوده دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:52

خدایا به این فریناز بانو ده تا لیلی عطا کن که مجنون بیچاره از دست همشون سر به بیابان بذاره
آمین

آمیــــــــــن

بلند تر بگو دومیشو

ستوده دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:54

چرا دونه انار را گذاشتی دست مجنون بمونه برگرد برو پسش بگیر بیار آقا ما نیازش داریم .
میخوایم اون دانه را بخوریم

مجنون!!!

خوردنی نبود...
تیکه ی دل لیلی بود...

نگین ( همین حوالی) سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 12:51

دانه.. انار.. دل لیلی..

سلام بانوی دریایی

متنت خیلی قشنگ بود. خیلــــــــــــــــــی

امیدوارم هیچ وقت دلت نگیره، چون اون وقت دیگه دل باز کن ِ آقا محمد هم چاره ی کار ِ تو نیست!

سلام عزیزم...
اومدی بیرون از لاک خودت

دلگرفتگی و دل باز کن قضیه ی زهر و پادزهره...

دل باز کن میشه همون عامل دلگرفتگی... که نیست الان!

مهرداد سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 14:21 http://kahkashan51.blogsky.com

سلام فریناز عزیز زیبا بود اما بیچاره مجنون تا کی باید دستشو بسته نگه داره !؟

سلام...
تا وقتی که اون دونه بهش جون بده...
لیلی که برنمیگرده
مجنونم به حکم مرد بودنش زود فراموش میکنه...

دونه رو... شاید حتی بخوره

نازنین سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 16:23

و مجنون هرشب اون دونه رو توی دستش میگرفت و به خواب میرفت تا شاید خواب لیلی شو ببینه

خیلی قشنگ بود فریناز جون
و غمگین

لیلی بره تو خوابش من میدونم و اون!!!

مجنون بی خود کرده بخواد فیلش یاد هندستون کنه

اون موقع که انار خودشو نادیده گرفت باید فکر اینجاهاشم میکرد

dr mosi چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 01:03 http://irdownload.blogfa.com

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است

Ziba چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 07:35 http://zibaaa.blogsky.com/

نبینم غمتو فریناز عزیزمممممممممممم
نمیشه گفت نباش تو این حال چون واقعا این روزا برای همــــــــــــــه هست و فرار ازش شاید غیر ممکن باشه ولی میتونی


ممنون زیبا جون
این آپا چی بود گذاشته بودی؟
امیدوارم حل بشه مشکلت

Ziba چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 07:36 http://zibaaa.blogsky.com/

فدای داری عزیزم

قربونت

مهسا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 10:31 http://Www.mano-mano-mano-man.blogfa.com

انقد انار انار کردین دهن منم آب افتاد

خب بفرمایین

نوش جان

مهسا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 10:31 http://Www.mano-mano-mano-man.blogfa.com

خبــــ راستی آپمـ

نگین ( همین حوالی) چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 12:15

سلام فریناز
همیشه با جمعه های انتظارت دلم میگرفت و اشکم درمیومد
حالا با این پستت و این آهنگ ِ ...

یعنی دیگه ...

فریناز...

چی بگم من به تو الان؟؟

اشکمو درآوردی بخدا

هیییی
دلم به درد اومد نگین...

به زمان نیاز دارم...
ممنون از حرف های خوبت عزیزم...واسه خودم سخت تره اما برای حفظ پاکیه رگبارم مجبور بودم...

نگین آدم پست زیاده

نمی خوام مطالب من واسشون حکم توبه رو داشته باشه

خودتو ناراحت نکنی یا

سها چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 17:00

سلام بانو جان. من رفتم و اومدم و دعا گوی همه بودم. تو خوبی/ چه خبرا؟
امروزم رفتم از فاطمه سوغاتی کربلا گرفتم . جات خالی

سلااااام
زیارت قبول سهایی

منم می خوام خو

فاطمه دستم بهت برسه کشتمت

حالا خودت سوغاتیای منو رد کن بیاد تا به فاطمه هم میرسیم

سینا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 18:01 http://omide-ma.blogsky.com

سینــــــــا

سینا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 21:20 http://omide-ma.blogsky.com

شما باید بمونی...شما طرفدار داری.قلمت موثر واقه میشه اگه بری طرفدارات ناراحت میشن مثل من نیستی که اگه برم هیچ کی ناراحت نشه.

کی گفته اگه عمو سینای من بره ناراحت نمیشم؟؟؟
هر کی گفته بیخود کرده

میام... به زمان نیاز دارم... تحملم تموم شده بود سینا

یکتا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 21:58

باز دلت از چی گرفته فری سونامی؟

تو ندونی بهتره...
انگار یادت رفته نباید خبر بد بشنوی یا

خوب میشم ناری جونم

شکیبا پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 02:43 http://kavirbienteha.blogsky.com

سلام فرینازی جونم

اگه خسته شدی و برات یک نواخت شده مدتی اینجا نباش
ولی میدونم که بالاخره بازم دلت هوای دوستاتو میکنه
چون اونا هم خیلی دلشون هوای توی میکنه
دوست دارم دوست خوبم

سلام خانومی

میام پیشتون... فقط اینجا نمینویسم فعلا
واسه منم خیلی سخته ننوشتن

منم دوستت دارم عزیزم

کوروش پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 03:40 http://www.korosh7042.com

انار دلمان سالهاست
آبلمبوی دست تقدیر شده

دلم بد جوری گرفت فریناز عزیز
چه شده آن شیرین شکر شادو امید بخش مارا که با آمدنش
لیلیان گوئی مجنون دل می بینند و
قیس ها صدای پای لیلی؟
انتظار کشیدم تا این سکوت را در ارتباطی دریابم
هیچگاه چراغ امیدی نیفروختی
زمین خورده ام
برخاسته
به لباسم نگاه کردم
شاید در او چیزی است که نگاه مهرت را نگران دیدم
و حرفی از رد پا زدی
بهتم افزودی!!!!!!!!!!!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کم آمدن من نه از سر دلیلی غیر مشغله است
که خود میدانی که با همه فرق می کنی
اما این فیلی شدن
و خانه جدید و بزرگ
چقدر مشغله ام افزود
بیا و کمی بر دانسته هایم بیفزا
که دل دل کردن در هراسم


ببخشید استاد...
میام براتون توضیح میدم...

بد موقعی اومدم پیشتون... درست همون پست که نباید!

دلم به درد میاد از دیدن رد پای ایشون...
یادآور اتفاقات بدن واسم!

میام خدمتتون الان... اینجا نمیتونم بیشتر جواب بدم

ابراهیم پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 12:15 http://www.jamaran110.blogfa.com

سلام
ممنون از حضورتون

مطالب وبتون جالبه .
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد



همچنین:
امیدوارم دیگه جمعه ی منتظرانه نداشته باشیم.
.
.
.
و یار اومده باشه.

سلام
من کی اومدم آخه؟؟؟

ممنون
آی گفتین
این شعرو نیاز داشتم اما یادم رفته بودش

امین اتاقک پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 17:47

سلام فریناز

خوبی خانوم؟؟ سلامتی؟

یادی از ما نکنی یوقت



چقدر عوض شده اینجا... تو چقدر بزرگ شدی!!

راستی روز دختر هم مــــبارک

ببینم نمیدونی روز پسر کیِ؟

امیدوارم همیشه شاد باشی و زندگی بر وفق مراد...

سلااااااااااااااااااام

توی این حال و هوا خیلی خوشحال شدم دیدمت اینجا امیـــــن

خب تو که در حد جلبک شده بودی تو نت

نمیگی اینجا دلمون واست تنگ میشه؟


حسودی نکن! روز پسر نداریم
میبینی تقویمم شما رو ... حساب نکرده

ممنون... خیلی خوشحالم کردی
به همچنین

یکتا سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 22:57

جه روزکاری شده هاااااا
دیکه درد دل دوستامم نمیتونم بشنوم

آره یادم نبود
اه

برات بهتره عزیزم

حتی رمزای بانو رو هم عوض کردم...
بهتره که این چیزا رو نخونی و نشنوی

حالت و سلامتیت واسم واجب تره عزیز دلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد