ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو
هر روز
می روی
و من
هر روز
جوانه می زنم
در یــادِ تو
تو
هر روز
می روی
و من
ستاره می شوم
در آسمانِ تو
تو
هر روز
می روی
و من
مچاله می شوم
در خــاطراتِ تو
تو می آیی
من می مانم
و دوباره
یک روز
می روی
بی خبر
همان روزی
که خورشید
پشتِ ابر
پنهان می شود
همان شبی
که ستاره ها
به عروسیِ ماه می روند
تو دوباره
بی خبر
یک روز
یا یک شب
می روی
و من می مانم و
یادت
آسمانت
خاطــراتت
عطر واژه هایت
برجــستگی احساست
من می مانم و دیارت
زادگاهت
مردمان همجوارت
من می مانم و
کـــلبه ای خاموش
من می مانم و
طوفانِ دریایی پر خروش
من می مانم و
قـــلبی سیاه پوش
اما
نه!!
بیخیال تمام روزهای گذشته
بیخیال ماندن های من!
بیخیال رفتنِ تو در روزی شبیه امروز
شبیه فردا
روزی شبیه روزمبادا!
من
امــروز
می روم
و تو نیز
خواهی رفت
راهمان
یکی نـــیست
......
....
..
.
راهمان یکی نیست!
همیشه همه ی راه ها یکی نمیشه
نه یکی نمیشن!
گاهی باید فقط و فقط راه خودتو بری
باید همسفراتو جا بذاری
چون
..
..
..
چون راه تو راه اونا نیست !
همسفرایی که دلت میخواست تا آخر کنارت میموندن!
ولی باید بری
تنها
سلام بانو فریناز


ای میسازیم باهاشون 



حال شما؟ خوبی خانومی؟
منم خوبم ، مرسی
درس و دانشگاه چطوره؟ خوش میگذره؟ با میان ترما چیکار میکنی؟؟
درس و دانشگاه من که خوبه، خوش میگذره چه جورم
اینم یه مدل نظر گذاشتنه دیگه
کار تو رو راحت کردم دیگه نیازی نیس سوال کنی
چون پیشاپیش جواب دادم
سلام عزیزم



ممنون شما خوبی؟
آخخخ گفتی نگین!
داریم هلاک میشیم! از این ۵ شنبه شروع می شه میانترمام!
این ترم خیلی سخت میگیرن استادا به هر کی هم اعتراض کنیم میگن شما سال آخرین دیگه دارین فارغ التحصیل میشین باید بهتون سخت گرفت!
آره دستت درد نکنه
شما میاناتون کی شروع میشه؟
آجی کلنگ بیارم زمینو بکنیم آسفالت بریزیم راه رو یکی کنیم؟!
فکر بدی نیستشا
کمیسیون میگیریم تایید شد عملیش میکنیم
آجی یواش برو ما بهت برسیم
یواش تر از این؟
مگه لاک پشتم
یکی این آقا محمدو بگیره دوباره با کلنگش پریده وسط میدون




میگما کی بود میگفت دلت بسوزه؟؟
هان؟؟
یادت رفته من کی ام؟؟
میگما دست گلش درد نکنه با این کلنگش



به این میگن یه روحیه ی دالتونی
من بودم به لوکی لوک گفتم دلت بسوووووووووووووووووزه
چیه میخوای بریم دعوا؟
میگم آقا محمد با آچار و پیچ گوشتی بیاین بهتره ها!
بالاخره یه جایی بایذ از رشته تون استفاده کنید دیگه!
واللا!
محمد خان با شمان
همیشه که آدم حرفی واسه گفتن نداره
فقط اومدم
که بدونی
...
ولی مگه میشه حرفی نداشته باشی!!
به هر حال ممنون
عجیب آرامش داشت
شاهکار خودته ؟
پـــ نـــ پــــ شاهکار بقال سر کوچمونه دادم بهش واسه من بنویسه
حرفا میزنی یا نارونی
یخیال تمام روزهای گذشته




بیخیال ماندن های من!
بیخیال رفتنِ تو در روزی شبیه امروز
شبیه فردا
روزی شبیه روزمبادا!
من
امــروز
می روم
و تو نیز
خواهی رفت
راهمان
یکی نـــیست
......
....
..
.
آره آجی
همینه...
زندگی جاریست....
مثل دریا...مثل رود...مثل من مثل تو...
بیخیال مرداب راکد...دریا زیبا تر است
آره
خوشبختی دور نیست...





خوشبختی بزرگ نیست...
خوشبختی همینه...خیلی آسون...
خوشبختی دیدن چیزای کوچیکه
خیلی وسیع نیست که نتونیم تو مشتمون بگیریمش...
خوشبختیتو تو مشتت بگیرو نذار که فرار کنه...
باهاش مهربون باش...
اونوقت همیشه از آنِ خودته...
چه باحال و ساده بود خوشبختیا



من همیشه خوشبخت بودم نازی...
چه روزهای دلتنگیم چه روزهای رهاییم چه روزهایی که جای خالی کسی رو احساس نمیکردم...
همیشه خوشبخت بودم عزیزم
کاش ..
زمین ، حرفهای گــــــــــــالیله را..
باور نمی کرد کــــــــــــــاش گوشه ای داشت برای پنهــــــــــــــان شدن ...
کاش...
ممنون آناجان
همیشه زیبا مینگاری
سلام دوست عزیز
خیلی خیلی زیبا و قشنگ بود
بسیار آرام بخش بود
منم آپم
قابل بدون و سر بزنید
مرسی
سلام
ممنون...
چشم خدمت میرسم
سلام

برمیگردم
سلام
خوش باش
میانترمای ما از ۲۲ آبان شروع میشه!

ینی دقیقا زدی تو هدف!
سخت گیری شون واسه ما هم هست!
میریم اعتراض میکنیم به مدیر گروه برمیگره میگه شما مگه هنوز تو فاز کاردانی موندین که تحمل سخت گیری رو ندارین؟؟
چه کنیم دیگه،به قول بابام:
دانشجو بودن ینی درس خوندن و زجر و بدبختی،آسایشش واسه زمانیه که مدرکتو میگیری و یه کار پیدا میکنی
تازه اونم اگه کار گیرت بیاددددددددد
چه خوب!


ما هم اوجش دو هفته آخر آبانه!
کار واسه شما کامی یا که هست!
حالا ما رو بگی یه چیزی
آره دیگه
من نمیدونم نونم کم بود آبم کم بود دانشجو شدنم چی بود دیگه
وااللا
عکس دومیت باز نشده برام!
!
مشکلت فقط عکس بود؟؟؟
سلام خوشکله خوبی عزیز .





این تکیه کلام منه تو کلاس هام
حالا راستی راستی فراموشش کردی مگر میشه
سلام ستوده جون


خوش اومدی
هر کی خوشگله بقیه رو همونجور میبینه
من اومدم راه را برام باز کن .











میشه بگی کیه تا خودم برم پیشش خیلی دلم میخواد عکسش را ببینم .
راه شما که بازه بانو

عکس کی رو ببینی؟!
بانو! اشتباه کامنت نذاشتی؟
سلام بانو...
دیگه کم کم باید به فکر چاپ کتاب باشیا....
آخه شاهکار بود...
عجیب رو حالم تاثیر گذاشت...
عجیب بانو...
ممنون...
سبز باشی بانو
سلام ماهی کوچولو


این چه حرفیه عزیزم
هنوز اونی که میخوام نشده!
خوشحالم کردی بانو...
خیلی خیلی
قابلتو نداشت عزیزم
من
امروز
می روم
آری
من
امروز خواهم رفت
با تلی از خاطرات تو
ولی
تو بمان
بمان تا بدانی طعم نبودن را
الفبای دوست داشتن را
سرمشق محبت را
بمان و بدان
نمره ای نداشت انشای دوست داشتن های من و عاشق نشدن های تو!!!
آنگاه تو نیز برو
برو و دور شو از من و هرچه از آن من است
دیگر چه فرقی دارد؟
وقتی شمال و جنوب را راهی نیست
وقتی خورشید و ماه را دیداری نیست
اما
دلسرد مشو
در نقطه ای دور
شاید بی نهایتی نزدیک
شمال به جنوب برسد!
شاید
در غروب ماه
خورشید کمی تعجیل کند!!!
دروغ نمیگویم
راهی نیست
و من
همچنان
با نفس خ ا ط ر ا ت تو
زندگی میکنم
امید می دهی به آنکه نا امیدت کرد!


بانو وقتی ادامه ی دلنوشته هامو تو متنای بی نظیر تو پیدا می کنم دنیا دنیا حس خوب بهم میده... از رهاییه کلماتی که مثل بغض راه گلومو روزهاست سد کرده ان!
همچنان با نفس خاطرات ت و زن د گ ی می کنم...
مگر ز ن د گ ی چیست!
به یاد بودنت صبح ها سلام دادن
ظهر ها یک خسته نباشید گرم
و شب ها آرزو کنم آسمان رویایت پر از ستاره باشد...
راستی این همان زندگیست
همان که من
با یاد تو
با خط خاطرات تو
روزهاست
در آن
نفس می کشم...
مثل همیشه نابو پراحساس ..
معلوم بود که از ته دلته..
اخه وقتی تو هر خط یک کلمه مینویسی یعنی اینکه اون یه کلمه یک خط معنی داره
ممنون که بهم سر زدی
با اون نوشته هام قصد نارحت کردنتونو نداشتم
اخه بابای یکی از دوستام فوت شده جدیدا
ساعت 9 فهمیدن که تموم کرده.. یه ادم که 70 سال تا الان داشت تو این دنیا نفس میکشد ضرف مدته 6 ساعت شسته شدو رفت زیر خاک..
واقعا که این مسافر چه زود یادش میره رفتنیه..
اکه اینجوری نوشتم منظورم این بود
دوست مهربون من..
از ته ته دلم بود...


خوب متوجه شدی آقا رضا...خـــــــــوب
خدا رحمتشون کنه
همه مسافریم... یه روزی برمیگردیم به خونه ی اصلیمون!
گاهی یه سری سفرا اینقدر طولانی می شه که یادت میره یه زمانی به این دیار سفر کردی و خونه ات یه جای دیگه ست!
ای نداره... همین که آروم شدی ما رو هم خوشحال میکنه
تو
هر روز
می روی
و من
مچاله می شوم
در خــاطراتِ تو
سلام فریناز عزیز....
احساسات در این سروده ات موج میزند ، امیدوارم که دلت همیشه بهاری و رخساره ات همیشه گلگون باد به هرم عشق و دوست داشتن.
سلام سپهر عزیز

دیدن نامتون اینجا اینقدر منو خوشحال کرد که شاید باریدن بارون پاییزی نه!
خوش اومدین و سپاس ...
دسد گذاشتین رو اوج نوشته و از این بابت به خودم میبالم که دوستانی به تیزی و فرهیختگی شما دارم جناب...
شاد و آروم باشید در تک تک لحظه های زندگیتون مهربان
خیلی قشنگ بود واقعا لطیف وزیبا لذت بردم دوست عزیزم
شرمنده ام کردی بانو


امروز حسااااااابی زیر رگبارم خیس شدی یا
ممنون خانومی
پستی رو یاد ندارم که با چشمای زیبای شما ندرخشیده باشه اینجا
ممنون بابت همه چی
آبجی این شعرت اونقَد قشنگ بود که حَسودیم شد به شعرشْ ...
واقعا قشنگ بود !!! پُر از حس و دوست داشتنْ
اما آخرش ... !
آخرش دست خودم نبود...
سرنوشت منم اینطور واسم خواسته بود مهسا
راهت یکی نباشه باید بری وگرنه داغون میشی...
سلام
به نازم به این و این پست های زیبا...
شاد باشی.
سلام فرداد عزیز
سپاس .... دلنوشته ای بود که چند وقتی بین سکوتم جا خوش کرده بود....
شما شاد تر
مقصد همه مان یکی است

اما گاهی راهمان جداست
کاش پلی بود تا راههایمان را به هم وصل میکرد
اما افسوس
کاری نمیشود کرد
آره خب مقصدمون یکیه...
هیچ کاری یم نمی شه کرد
هیچ کاری!
سلام

نمیدونم شعر بود یا هرچی اما
خیلی قشنگ بود
آفرین دخترم
سلام

یه دلنوشته بود خانومی
تو که عادت داری به این نوعش
ممنون... لطف داری خانومی
آفریییییین خیلی قشنک بود
جا داره بهت فحش بدم
ولی خوب در مجامع عمومی
کوفت


تازه میخواد بهم فحشم بده
آره
بیا پشت در وبلاگ تا حسابتو برسم