آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

ارغوانی ترین فرشته ی زیبای زندگی

می خواهم برایت از بودن ها بگویم

از این روزهای پُر خاطره

پُر از خاطره های خوش رنگ ارغوانی کلامت، نگاهت، صدایت، آغوشت و ضرباهنگ زیبای نفس هایت

می خواهم از بودن هایمان برایت بگویم

پس بخوان ارغوانی ترین فرشته ی زیبای زندگی ام


باران نبودی، اما نَم نَمَک باریدی بر دانه ای گم گشته در برهوت بی مِهری زمین، دانه ای که دل بود و دلی که دریایی احساسش شُهره ی شَهر.

خورشید نبودی، اما تابیدی لحظه به لحظه بر جای جای بال های یخ زده ی کبوتری افتاده بر زمین، کبوتری که عاشق پرواز بود؛ و آرامش حضورت و دستان معجزه گرت التیام شیرین پَر به پَر بال های سپیدش بود.

طنین آرام صدایت سمفونی رویش دوباره ی من شد از سرزمین بی عاطفگی آدم های سرد این روزها و چقدر خوشبختم من که در دستان تو می رویم و می بالم و نفس می کشم و زندگی می کنم. چقدر خوشبختم من که در آغوش تو روزهاست گم گشته ام، رفته ام تا کوچه پس کوچه های دلت، زیر درخت اناری سرخ نشسته ام و دانه به دانه ی دل انگیز نگاهت را بر کاسه ی رویا می ریزم و با نور و نوازش و ناز چشمانت حرف هایی نگفته دارم.

و چه خوب که تو خبر داری از ارغوانی ترین احساس رخنه کرده تا عمق وجودم

به قدر بی قدری وجود دریانشانت

به اندازه ی بی اندازگی دوستت دارم های زلالت

و بی تاییه تمام ثانیه هایی که تجلی لبخند معبودی بر تقدیر پیچ در پیچم

تو مثل نوری

مثل انوار سر به هوای خورشیدی که با سماجت شیرینی از لا به لای درختان پُر از شاخ و برگ جنگل های سرسبز ِهستی، بر دستان سرد و بی روحم می رسند و به یکباره تمام جانم گرم می شود! انگار کسی آمده تا نزدیکی من به من و مرا در خود حل می کند؛ مرا آنقدر می تکاند و می چرخاند و می فشارد و می بوسد تا آب شوم در گرمای دلنشین احساس آلاله نشانش و تمام شود هر آنچه من و من بودن هاست و همه لبخند آرام تو باشد و آرامش نگاه تو و چشمانی که به زیباترین آهنگ هستی می تپد و قلبت که سراسر خداست و خدایی که تو را به من هدیه داد در سردترین لحظه های زندگی

تو نه برای این روزها که سال هاست در وجودم آرمیده ای

و من به بهار ِبوییدن تو رسیده ام

به شکفتن احساس تو که به تمام شکوفه های صورتی شاخه های سیب می خندد

و با اشتیاق پرستوهای سپید و مشتاق به آشیانه ی دلم می شتابد و کاش گم شود در پستوی عشقی که بازی ماه و مهتاب است با امواج موّاج دریا و شب و دلتنگی


به کجای حرف هایم رسیده ام را نمی دانم

و از کجا به کجایش را!

تو خود بخوان هر آنچه نگفته ام

هر آنچه نتوانسته ام که بگویم

و هر آنچه را گذاشته ام برای خاطره های شیرین فردای با هم بودنمان


این روزها و شب های با تو بودن و در آغوش تو آرمیدن کاش می دانستی که برایم مثال زندگی در بهشت برین است و تو تنها فرشته ی زیبای رویاهای آبی و ارغوانی زندگی


دوستت دارم

دوستت دارم

دوستت دارم


http://s1.picofile.com/file/7549835913/eybgegx1gwauzikzjs65.jpg



عکس بالا  و آهنگ وبم 

نظرات 41 + ارسال نظر
پسر روانی دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 09:52 http://www.tandyseroya.blogsky.com

با این همه احساس می شه شب ِ تاریکُ شست ...

سلام
فکر کنم اول شدم ...

احساسمو دوستش دارم
پُره از یه اصالت ارغوانی
و صلابتی اقاقی وار

سلام
بله و تبریک می گم

زیتون (تغذیه اعصاب) دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 11:16 http://zatun.blogsky.com

سلام و لطف دارین زیتون عزیز

محمدرضا دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 13:17 http://mamreza.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود.
خوش به حال مخاطب خاص

سلام
ممنون.خوشگل می خونی حتما

آره، واقعا خوش به حالش که منو داره

محمد دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 13:23

چی میگه؟

تو فاز شما نبود مهندس
بیخی اصن

امیرحسین دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 13:52 http://bayern.blogsky.com

فریناز تو اگه بری رشته ادبیات فوق لیسانسی دکترایی چیزی بگیری خیلی موفق میشی. میشی یکی مثل سهراب سپهری نیما یوشیج
فکر کنم رشته ات شیمی و این چیزا باشه
یه بار از آزمایشگاه نوشته بودی
ولی بری ادبیات خیلی معروف میشی
مام به همه پز میدیم فریناز که اینقدر معروفه زده رو دست سهراب دوست منه

اول بگم که ذوق کردم دیدم نظرت طولانی بود

ادبیاتو دوست دارم ولی نه آکادمیک و اینکه هدف اصلیم باشه
اون فاز فنی کلا تو خونم هست
تو رشته منو نمی دونی؟ إ چطور نمی دونی؟ لباس تنتو نگا کن، حالا پرده ها خونتونو:دی
خب حالا رشته من چی شد؟ خب معلومه دیگه! مهندسی نساجی هستیم در خدمت اسلام و مسلمین

امید گرمکی دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 15:26 http://garmak.blogsky.com/

برایم سنگین بود
هضم نشد
شرمنده

چرا؟!!!
راستش خیلی شُکه شدم!
شما که با احساسات ارغوانی بیگانه نیستی!

فاطیما دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 19:04

سلام خانومی منوکه یادته؟دوست مهرنازی...خوبی خانوم؟
میگم مهرنازی اونجاغریب هس هواشوداشته باشیا...
تنهاش نذارواماازپستت که قشنگ بودخوشم اومدپرمعنی بود
احساسات ارغوانی...ارغوانی ترین فرشته...قشنگه
خصوصاعنوانش باعث میشه بخونیش...کلاارغوان کلمه ی قشنگیه... راستی متنایی که میذاری ازخودتن میدونم خیلیم قشنگن ...الهی خوب باشی همیشه... خوب دیگه من رفتم...بایی...

سلام فاطیما جون
بله که یادمه، تبریک می گم دانشجو شدنت رو
چشم، خیالت راحت باشه، ولی فک کنم مثل تو براش آجیه خوبی نبودم

بله از خودمن، ارغوانی یه حس مشترکه و من دوست دارم این روزام با گفتن از فرشته ای بگذره که به رنگ ارغوانیه یاس های باغچه ی مادربزرگمه
خوشحال شدم از حضورت فاطیما جون
ممنون

نگین دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 20:20

خب!
اول سلام!
دوم و سوم هم ادامه ی عرایض بنده که توصیه میکنم گوش بده جانم!

آقا! من معتقدم یا نباید خوند یا اگرم خوند با دقت خوند!
مگه نه؟!
خب منم الان راستشو بگم بسیار بسیار خسته م و ذهنم داره قُل قُل میزنه! بعد فک کن باید مطلب و ویژوال استادیو رو هم نصب کنم! سیستم هم که تازه گرفتمش( بزن دست قشنگه رو به افتخار سیستمم) باید کلی نرم افزار بریزم توش!
فردام تا شب یونی ترشیف دارم!
ینی من فردا شب که برسم خونه اینجوریم بخدا:
+ دو تا پروانه و زنبور هم دور سرش بذار خوشگل تر میشه!
پس فردا فک کنم بیام کامل بخونمش!



+ باور کن دلم نمیاد زحمتت رو به باد هوا بگیرم و نخونم!
پس بانوی گرام به بنده اجازه میدن دفه ی بعدی بیام.. ولی قول میدم با دقت بخونم!
راستی! عکست هم لود نشد

به به
سلام نگین جون
بله بفرمایین شما

خب اینو من زبونم مو درآورده اینقد گفتم، دم در وبمم نوشتم آقاجون * آرام مرا بخوان * که این همه سوال پیچ نکنی ما رو
منظورم به تو نبودا! به کلا همه بود و تایید حرف تو

میزنیم دست قشنگه رو
هوراااااااااااااااااااااااااا

آخی چه خوشگل می شی! مخصوصا اگه پروانه هاش رنگی رنگی باشد دوست دارم بیشتر

عکس به این خوشگلی! چطور لود نشد؟ نتت لاک پشته حتما خااانوم

امیرحسین دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 20:32 http://bayern.blogsky.com

حالا که ذوق کردی بزار یه نظر طولانی دیگه بدم
پس از یه قشر هستیم
البته مهندسی شو گفتم
بنده هم فوق لیسانس مکانیک هستم البته در خدمت هیچ کس نیستم
کلا درس خوندیم واسه اینکه دور هم باشیم
هر کس بتونه با هر کاری به خلق خدمت کنه خوبه البته بیشتر واسه خودش خوبه، خلق هم این وسط لذت میبره!
تو ایران کلا هیچ رشته ای جواب نمیده اگر هم جواب بده اون پاچه خواری جواب میده رشته هم در کنارش برای اینکه خالی از عریضه نباشه وگرنه پاچه خواری خودش به تنهایی جواب میده!
سعی کن هدفت خدمت به مردم باشه در کنارش هم طوری زندگی کن که محتاج نامرد نشی وگرنه اینکه پولدارترین آدم دنیا هم باشی ارزشی نداره...
هدفت هر چی که هست امیدوارم موفق باشی و بتونی بهش برسی

بابا ای ووووووووول
خوشم اومد پایه ای

محمد! کجایی بببینی امیرحسین فوق تو رو داره
دور همو خوب اومدیا! اونم مثلا تو یونی ما که زمان ما تفکیک جنسیتی نشده بود

دیشب تو بفرمایید شام خانومه می گفت تو ایران با تلاش کردن به هیچ جایی نمیرسی! ولی اون طرف آب لااقل اگه تلاش کنی به یه جایی می رسی حالا من خارج زندگی نکردم که قضاوت کنم ولی خب توی ایران چیزی هست به اسم پارتی که تو تا ابتدایی هم خونده باشی میتونی حتی رئیس جمهور بشی مهندس که سهله

ممنون. راستش فعلا هدفم گمه
روز آخر ثبت نام ارشده و من همچنان دور خودم وول وول می خورم
دعا کن بلکه راهی که برام خوبه و به اون اصلی می رسونتم پیدا کنم

ღ مهــــرناز ღ دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 22:09

الان دقیقا این فرشته ارغوانی کیه؟
من نفهمیدم!

دقیقاشو که نمی تونم بگم خاااانوم

ولی بخونی متوجه می شی که یه دوست خیلی خوبه
یه فرشته ی ارغوانی

سهبا دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 22:23

عاشقیت مبارک ... لبخندت و آرامشت و شادیت مستدام عزیز دل . خوشبختیت آرزوی من است .

راستش من نفهمیدم شما چرا گفتی عاشقی!؟!

کاش یه کم توضیح داده بودم!

ممنون ولی کاش یه کم با حوصله خونده بودین اونوقت نمیگفتین عاشقی!

منظورم فقط به شما نبود، به اکثر دوستانی بود که از سلامشون فهمیدم چه برداشتی کردن

فاطمه دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 22:59

سلام خانوم

سلام ماهی کوچولو

ღ مهــــرناز ღ دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 23:25

الان فهمیدم :دی
اما هنوز هنگم خو

تو این ساعت احیانا با من صحبت نمی کردی آجی؟

مخاطبشو که بهت نگفتم خب

در پناه بانو (فاطیما) سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 09:10 http://darpanahebanoo.blogsky.com

سلام
چقدر متنت به دلم نشست
خیلی قلمت زیباست
آفرین

سلام فاطیما جون
ممنون زیبا می خونی حتما
لطف داری

فاطیما سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 09:39

مرسی خانومی...دانشجوشدیم عین شما...
راستی سلام...بازاومدم بگم مهرنازآجی خوبیه برام کاش بازم کنارش بودم...راستی نظرای مهرنازودیدم...
بزاریه سلام کنم...سلللللللللللللللللللللللللام آجی مهرناز...
امیدوارم هرجایی هستین خوش باشین...دعاکن اونم ازم راضی باشه...
خودیگه من رفتم...بوووس...بایی

دو تا فاطیما پشت سر هم.چه جالب
چه رشته ای میخونی تو؟
سلام
از فاطیما به مهرناز

ممنون. ایشالله که راضیه
امیدوارم موفق باشی همیشه فاطیما جون

محمدرضا سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 10:10 http://mamreza.blogsky.com

مردم کلا چه فخرفروشی می کنن.
والا

یه لحظه حس کردم فاطمه نظر گذاشته ها محمدرضا!
بله
می تونیم
فخرم می فروشیم
گرونم می فروشیم
واللا

یکی مث خودت شاید.. سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:24

خیلی خوب ....خیلی خوب بود..
منم دوست دارم به ارغوانی ترین فرشته ی زیبای زندگیم بگم دوستت دارم.. اما ... ای خدا.

ممنون
خب بهش بگین.
دنیا ارزش اینو نداره که بخوای حرفای نگفته رو تو دلت نگه داری
می گذره و شاید حتی فرشتتو هم با خودش ببره
اونوقت پشیمونیش برای تو می مونه که بهش نگفتی

کاش آدرس گذاشته بودین

الــــــــی سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:32 http://goodlady.blogsky.com

ارغوانی.....
حس رغوانی
آدم ارغوانی
رویای ارغوانی...
اتاق ارغوانی....

دختر ارغوانی....
به رنگ ارغوانی خانوووم.....

دوست داشتن زیباست
دوست بدار
:)

من خودم آبی یم
یه آبی خوشرنگ
اتاقمم آبی و سفید و ارغوانیه

دوست داشتن زیباست
اما یه وقتایی دوست داشته شدن زیباتره...

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 12:26

خوش بحالت که آخرش بارون و خورشید و سمفونی دلت رو پیدا کردی
...

گفتم که نه بارون بود نه خورشید
فقط یه حس ارغوانیی

خورشید من دیگه نیست
آسمون زندگی من شماله! بی خورشید! پره ابر

چرا ناراحتین اونوقت شما؟

مریم سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 15:01

خلوت نشین دل پر آشوب من
میدانستی؟
پایان نگاه تو
تازه ابتدای عشق است
چه کسی می تواند
در پرونده چشمهای تو دست ببرد
و تاریخ دل مرا انکار کند

فریناز!
ارغوانی ترین فرشته زیبای زندگی ات را دوست میدارم

پرونده ی چشم های تو
چه تعبیر قشنگی
خوشم اومد
مث یه جرقه بود واسه یه نوشتن دیگه

آی آی مریمی!
حواست باشه ها
من رو فرشته م غیرت دارما

یکی مث خودت شاید.. سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 20:52

میدونم ..دنیا ارزش اینو نداره...همه اینا رو میدونم.!

گفتم که یکی هستم مث خودت !!!

میگم ...گفتم ... و خواهم گفت که دوستش دارم ...اما.... .!

ای خدا

شایدم الآن همین دور و بره ..! حسش میکنم..

با اجازه ! توی وبت بهش میگم که دوستت دارم اونقدی که خدا میدونه و خودت ... .

کلا همه آدما مث همن فقط میلیمتری جای چشا و بینی و دهنشون فرق می کنه

من که نفهمیدم شما کی بودی آخر
خودت میای
خودت میکروفون دست می گی داد عاشقی فریاد می کنی
بعد خودتم می گی خداحافظ رگبارآرامش!

به هر حال امیدوارم آرامشی که دوستش دارین نصیبتون بشه

یکی مث خودت شاید.. سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 21:00 http://kasikebayad.blogfa.com

اینم آدرس...فریناز خانم!

ممنون
خب از اول می ذاشتین

سهبا سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 21:05

فریناز عزیزم , دیشب هم مثل امشب دقیق خواندم و جز عشق در این نوشتار زیبا ندیدم ! ابهامش باعث می شود درست متوجه منظورت نشوم , اما در هر حال , چه خدا باشد ( که البته منظور این نوشته نیست ) , چه مادر , چه پدر , دوست یا حتی معشوقی دیگر , تمام کلمات از عشق می گویند ! شما مخالف این سخنی ؟

راست می گین بانو
ببخشید دیشب واقعا کلافه شده بودم از دست نامه ها و نظرات دوستان! و واقعا شب بدی هم برای من هم مخاطب این نوشته بود...
باز خوبه شما می دونی پروانگی یعنی چی
ممنون باز هم و ببخشید اگه تند رفتم

نازنین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 00:10

عکست خیلی قشنگِ
ینی خعــــلی

و اما این پست و این فرشته ارغوانی
کی میتونه باشه آیا!!

آهان
عزیــــزم میدونم هم فرشته ام هم ارغوانی
ولی دیگه لازم نبود اینهمه زحمت بکشی خب

بیا نگین!
شمام نیگا مقداد! عسک من مشکلی نداره

آره
من که عاشقش شدم اصن

خیلییییییییییییی باحال بود جوابت
اصن اینقد دوس دارم این جوابای مخصوص خودتو که حد نداره

ای ول به ولت دکی جون آینده

نازنین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 00:13

خب به خودت بگو دخترِ خوب
منم اگه من نبودم خیال میکردم متنِ عاشقانه نوشتی
لااقل یه توضیح کوچولو میدادی خب

اصلنم که من کجکاو نیستم بدونم کیِ

ولی هرکسی که هست خوشبحالش که یکی مثلِ تو اینهمه دوسش داره

شما که می دونی نازنین خانوم فعلا در حال هوا خوریه محضیم

یعنی خیلی باحالین همتون
یعنی همه حس کنجکاویتون گل نکرده نه چیز دیگه ها

خودش می خواست بدونین کیه اینجا می گفت

آره
واقعا خوش به حال هم من هم فرشته م

مقداد چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 08:03

عکست واسه منم لود نشد

رجوع شود به جواب دو تا کامنت بالاتر

محمدرضا چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 13:05 http://mamreza.blogsky.com

سلام.
بفروش.
کی میخره؟
آخرش مجبور میشه حراجش کنی یا رایگان بدی مثل پیامکای ما.
والا

سلام
بفروش بفروشه
بفروش
من نمی فروشم
بفروش
عمو سبزی فروش
بفروش

هنوز شمارمو ندادم! مرسی یادآوری کردیا
رایگان باشه ها محمدرضا وگرنه کله تو می کنم می دم کله پاچه بپزن باهاش

نگین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 14:52 http://zem-zeme.blogsky.com

والا بخدا نت من لاک پشتی نیس!
عکس تو مشکل داره نت منو معیوب نکن!

خب اول بگم که این عشقی که اکثرا میان تبریکگ میگن اون عشقی نیست که همه فکر میکنن!
ینی چجور بگم؟
ینی اینکه عشق هست اما عشق ِ عاشقی نیست!
ینی عاشقی هستا ولی اون عاشقی نیست!

فریناز بخدا میگفتی کیه همه رو راحت میکردی دیگه!
منم هی عشق و عاشقی نمیگفتم!
گیج شدم!
واللا

فقط واسه دو نفر مشکل داشت چرا!؟ نازنین هم دید
حالا بذار خب برات توصیفش کنم خیلیییییییی خوشگله اصن تموم عمرت بر فنا می شه نبینی


آفرین
نگین به نکته ی بسیار ظریفی اشاره کرد
رجوع شود به جوابای نظر نازنین

نازنین معروف شدیا! هی مراجعه کننده داری

نگین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 14:55 http://zem-zeme.blogsky.com

به آنجای حرف هایت رسیده ای که میشود بوی گفتن ها را به مشام کشید
به آنجای حرف هایت رسیده ای که بوی مهربانی و خاطره های شیرین ِ نگاهت هنوز به مشام می رسد...
و به آنجای حرف هایت رسیده ای که بهار بوییدنت آغاز شده و شکفتن احساست خنده های از ته دل میکند به دنیایت!

و حتی... کلامی که نگفته ای از لا به لای همین واژه ها قابل درک است!


به آنجا رسیده ام که هرآنچه هست همه در چشمانم هویداست و بر لبخندم چشم نواز
به آنجا که می شود خدا را در ترنم باران دلدادگی بویید و بوسید و نفس کشید

و ممنون از جمله ی آخرت

مذاب ها چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 19:32 http://mozab2.blogsky.com

سلام فریناز عزیز
ببخش قدری دیر به اطلاعتون رسوندم ؛ من در ققنوس نمانده ام ؛ چند وقتیت در مذاب های ۲ مینویسم ؛ خوشحال میشم تشریف بیاورید

سلام سپهر عزیز
مذاب های 2
چه بی خبر
حتما میام پیشتون و تبریک می گم پیشاپیش

Mr M پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 02:25 http://shookoolat.blogsky.com

hiiiiiiiiiiiiiiiiiii
inghadr nago dosesh dari... mipare az ma goftan booood...!
ziba va ziba...
afarin farinaz khanooom....
merci az hozore garmet

:]

hooooooooooooy

khob ziyad ke nemogam:D faghat ye koochooloo goftam, ragbar ke nabastam inja ro:D

Mamnoon
shoma ke begi ziba yani mishe omidvar basham
Ostademoonin aghaye M

مقداد پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 08:15

ولی همچنان واسه ما لود نمیشه، اینترنت ما هم وایرلسه
رجوع نمی شود به کامنت نازنین

رجوع شده که گفتی ولی واسه ما

حالا با پیکو فایل خودم آپلودش میکنم دوباره شما پن دقه دیگه ترشیف بیار باز
چه کنیم دیگه
خراب رفیقیم


آپلودش کردم بیا بیبین

http://s1.picofile.com/file/7549835913/eybgegx1gwauzikzjs65.jpg

سینا پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 09:31

بودن و سرودن !

جان؟

سینا پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 09:31

خوبی؟ چه خبرا ؟ چیکار میکنی؟

ممنون
خوبیم هستیم در خدمت همگی

نازنین پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 22:35

به به خوشم میاد همه جا حضور دارم

دوستان همه با کامنتهای من رجوع کنین
اصلن بعد ازین پستای فرینازُ نخونین فقط کامنتای گرانبهای منُ بخونین

اتفاقا قبلش عکست واسه منم لود نشد ولی بعدش که دوباره باز کردم شد


دمت گرم
فقط کامنتای نازنین
الان دیگه با پیکوفایل آپلود کردم باید لود شه واسه همه مگه اینکه خیلییی نتشون لاک پشتی باشه

نازنین پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 22:36

الان این دکی جونُ با من بودی!!

وای خدا بگم چیکارت نکنه مُردم از خنده

بهلی
تااازه بذار دکی بشی دیگه بت نمی گم نازنینو اینا دیگه
دختر خاله م سه ساله دانشجو دکتراس یعنی بگو من سه ساله اصن اسمشو گفتم نچ فقط دکیییییی نترکی

نگین پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 23:16 http://zem-zeme.blogsky.com

بالاخره چشممون به جمال عسک ِ وبت روشن شد!!!!!!!!!

خدا پدر پیکو فایل رو قرین رحمت کنه ایشالا!!

خب خدا را شکر
دیگه مشکل حل شد
دیدی چه خوشگل بود

نازنین جمعه 19 آبان 1391 ساعت 01:55

میگم من از اولش حدس میزدم اون فرشته کی باشه

الان تقریبا مطمئن شدم

یه عالمه هم براش آرزوهای خوب دارم...

راستی واسه فوق چه رشته ای شرکت کردی مَهَندس؟!

فرشته م اینجا نیست آخه که تو حدس بزنی حتی
خوبی؟!

فقط پشیمونم که ثبت نامم کردن! رشته ی خودم با یه شناور ولی هنوزم حوصله ی خوندنشو ندارم نازنین

مقداد جمعه 19 آبان 1391 ساعت 12:02 http://northman.blogsky.com

مشاهده شد از همون آولش با پیکوفایل آپلودش میکردی، پیکوفایل به این خوبی

دیگه کپی کرده بودیم حال آپلود نبود که مجبور شدیم

ندای باران شنبه 20 آبان 1391 ساعت 16:27 http://nedaye-baran.blogsky.com

ارغوانی ترین فرشته ی زندگی
چه تمثیل قشنگی

تازه خودشو نمی دونین چقدر قشنگه قربونش بشم

ندا یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 10:07 http://neday-zendegi.blogsky.com

خیلی قشنگ بود مثل همیشه پاک و زلال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد