آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

بوسه های دلنشین تو...

این روزها عجیب است باد هایت که می وزند بر ذره ذره ی وجودم

تو چه خوب می دانی من چه می خواهم مهربان بی منتهایم!


می روم کنار پنجره ی همیشگی ام

باد تمام موهایم را نوازش می دهد

و گیسوان خسته ام می رقصند با هر وزش زیبای رمستانی اش


چشمانم را بسته ام

گویی دوباره مرا فراخوانده ای

گویی حریری از باد سرد و لذت بخش زمستانی برایم به ارمغان آورده ای


می گویند باد؛بوسه های خداست بر گونه های گل انداخته ی عاشقان بی قرارش


و امروز بی قرار تر از همیشه گشته ام برای بوییدنت مهربانترین معبود زندگانی ام


خنکای نوازش هایت مرا تا عرش می برد...

بارالها

مهربانا

جانا

وزش نوازشهایت  سردتر از سرمای نام زمستان است اما چرا به من که می رسند داغ می گرددسراپای وجودم؟!!!

مگر نمی دانی تن ظریف من طاقت گرمای بوسه های عاشقانه ات را ندارد؟!


و گونه هایم چه زیبا گل انداخته اند از بوسه های دلنشین تو ...


می بینی مرا؟!


عزیز ِلحظه به لحظه ی زندگانی ام

این همه بودنت همیشه مرا به شعف رسانده است....


حال می خواهم بدانم من چگونه روی ماه تو را بوسه باران کنم؟!


بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com


رگبار۱:بی خوابی به سرم زده عجیـــــــــــــب!

رگبار۲:گاه از این همه بودن خدای مهربانم شرمنده ام...آخر من چه جوری جبران کنم؟!

رگبار۳:گاهی شرایط تو را به جایی میرسونه که توی یه روز ۹ تا پست میذاری!!!

رگبار4:گل مریمم شیطونه میگه بیام قفل خونتو بشکنما!آخه حیف....نیست؟

نظرات 65 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 05:34 http://www.mininak.blogsky.com

اوهووووم... منم بعضی وقتا شرمنده ی این همه محبت خدا میشم ...


جبران که نمی تونیم بکنیم !
لااقل کاش حرومش نکنیم

شاد باشی نگین جون

آرمان. پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 07:50 http://abdozdak.blogsky.com/

سر شب سبک شام بخوری هم خوب می خوابی هم مناجات نمی نویسی
کلاه سر خدا هم نذار
اون خودش گنجشک رنگ میکنه جای زرافه می فروشه

امید که خدا به دلت کار کنه. من جاش بودم واقعا تا حالا تو رو درواسی افتاده بودم


نه خیر آقا آرمان
من شامم نخورم این بی خوابی های شبانه با من هست

من؟!
ولی من که کلاه ندارم

خیلی خوبه که شما خدا نیستین

ندا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 08:10 http://neday-zendegi.blogsky.com

عزیز دلمی در پناه حق باشی
با این دل مهربونت منو هم دعا کن

ممنون ندا جان

خود من محتاج دعای شماهستم

مگه میشه ندای زندگی رو یادم بره

غریب پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 09:04 http://galaxy70.blogfa.com

خدا.....خیلی قشنگه که انقدری پاک و معصوم باشی که در پناهش و زیر سایش زندگی کنی و بتونی به دیگران صداقت و عشق و هدیه بدی..
مروارید زیبا از این لحظات خوب استفاده کن...اگه ام خاطرت یه لحظه از یاد ما گذشت ما رو هم دعا کن...

سلااااام خانوم خوشگله
آره خیلی قشنگ و آرامش بخشه

همیشه هستی در خاطرمون چه زمانی که نبودی چه الان که خودت و حضورت به رگبارم انرژی میده عزیزم

حمید پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 11:27 http://hamidshams.blogsky.com/

بــــــــــــله!

کامل ترین نظر سال!!!

آرمان. پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:27 http://abdozdak.blogsky.com/

روز مهندس مبارک
خانم مهندس گز نمیدی؟

ممنون
نمی دونم شما هم مهندسین؟

اگه هستین بگین تا تبریک بگیم

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:27 http://zibayiha.mihanblog.com

سیلامممممممم فرى نازى وااااااااااااى خیلى زیبا بود دوسش دالم

()
<11>
_//_

.
.
.
.
.
چیه؟
دلم میخواد اینجا وایسم مشکلیه؟؟

.
.
.
.
.

آرزو می کنم غمهای دلت
.
.
.

همه برن زیر برفهای زمستونی
.
.
.
و دلت سفید و همیشه بدون غم بمونه

.
.

خدا دنیا را ساخت بدون زنجیر ، انسان زنجیر ساخت
.
.
.
شیطان به او کمک کرد ، پس از ان دل زنجیر شد و انسان ها زنجیری


هوا داره سرد میشه
.
.
.
.
.
.
.
مواظب باش کسـ ـ ـــی از سرمـــای هوا
.
.
.
.
به گرمی قلبت پناه نبره
.
.
.
هرگاه دلت هوایم را کرد
.
.
.

به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچو دلم در هوایت می تپند




سلااااااااااااام گل گل خوبم
قابل تو رو نداشت خانومی
.
.
.
.
باشه وایسا
.
.
.
ممنون عزیزم
مثل همیشه گلچین میکنی واسم گلی جان

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:30 http://zibayiha.mihanblog.com

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا میزارن ، تا که می بینن عاشقی ، میرن و تنهات میزارن . نفرین به ادمایی که تو سینه ها دل ندارن ، عاشق عشاق کُشین ، رحم و مروت ندارن

هیچ وقت هیچ کسو نفرین نکردم حتی نامرد ترین آدم های این روزگارو

خدایی هست که همیشه جای حق نشسته....

ممنون گلی جان

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:31 http://zibayiha.mihanblog.com

من و مهتاب و شب و هوای عالی / عزیزم جای تو خالی / عطر گل پر شده باز تو این حوالی / من به یاد تو خوشم تو در چه حالی ؟
بووووووووووووووووس

خووووووووووووووووبم

چه خوشجیل بودشا خانوم گلی

بووووس

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:32 http://zibayiha.mihanblog.com

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن افریده شده کرکس نمیشود ، این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز ادمیان

همین دو تا قدرتی که خدا بهمون داده دیگه همه چی رو به خودمون واگذار کرده!

واقعا قابل تامل بود خانومی

ممنون

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:33 http://zibayiha.mihanblog.com

فرى نازکم حالا اینارو داشته باش فداااااات شب بازم میام قربونت بووووووووووووووووووووووووس باى

واااااای ممنون گل گلی جووووووونی

باشه برو به سلامت آجی
روز خوبی داشته باشی

سوفیا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:47 http://www.sufiyastory.blogfa.com

سلام آجی ماه من...
آجی آجی آجی...

آجی چه قشنگ آپ میکنی...
میگم آجی تو حس آپت خیلی خوبه هاااا

سلااااااام سوفی خوشگل ما
جونم آجی!؟
.
.
ممنون
بعضی مواقع اینطوری میشه!تازه الان یکیشو اینجا گذاشتم فقط

اگه اون ۸ تا رو هم اینجا میذاشتم که داد همتون میرفت تا خدا

سوفیا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:48 http://www.sufiyastory.blogfa.com

آجی میگم داداشی رو زدیم نابودش کردیم حالا عذاب وجدان دارم...

آجی میگم یه جادوگر میشناسم...میتونه مرده رو زنده کنه...
میگم بد نیست بریم ممدو زندش کنیما...
امروز زن بچشو تو خیابون دیدم...دلم به حالشون سوخت....

نه بابا نگرانش نباش

راس میگی آجی؟!

منم داره کم کم دلم واسه اهل و عیالش میسوزه ها

باشه وقت بگیر از جادوگره بریم سراغ میت

یعنی هنوز رو زمین مونده؟!!!

سوفیا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:49 http://www.sufiyastory.blogfa.com

آجی بی شوخی برو خصوصی

بله
الانه میرویم

پونه پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:56 http://jojo-bijor.mihanblog.com

الهی قربونت برم. شما هم جوجو اید جونم.
راستی چه خوشمل نوشتی عزیزم.
تو اون یکی هم آپم

تو چرا نمیخابی نصفه شبی؟؟؟؟

خدا نکنه خانومی
تنت سالم باشه کنار عزیزانت

ممنون پونه جووووووووونی

بله الانه خدمت میرسیم

خب خوابم نمیومد دیگه

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:43

پیامک زد شبی لیلی به مجنون
که هر وقت امدی از خانه بیرون
بیاور مدرک تحصیلی ات را
گواهی نامه ی پی اچ دی ات را
پدر باید ببیند دکترایت
زمانه بد شده جانم فدایت
دعا کن مدرکت جعلی نباشد
زدانشگاه هاوایی نباشد
وگرنه وای بر احوالت ای مرد
که بابایم بگیرد حالت ای مرد
چو مجنون این پیامک خواند وارفت
به سوی دشت و صحرا کله پا رفت
اس ام اس زد از انجا سوی لیلی
که می خواهم تورا قد تریلی
دلم در دام عشقت بی قرار است
ولیکن مدرکم بی اعتبار است
شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
مقصر است در این ماجرا فکس
چه سنگین است بار این جدایی
امان از دست این مدرک گرایی



از دست این مجنون و لیلی نمی دونم چی کار کنم به خدا

آخه مجنون دکتر از کجا بیاریم واسه لیلی

ممنون سوفیا جون

سوفیا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:44 http://www.sufiyastory.blogfa.com

آجی نظر قبلی مال منه ...
ببخش به خدا ...یادم رفت اسم و آدرس بذارم....

آره فهمیدم
نه بابا خواهش میشه

خودت چطوری آجی؟خوبی؟

بانوی شرق پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:56 http://www.royavash.blogsky.com

سلام
سلام
فرینازی....
دقت داری تو شب زنده داریات چقدر خوب می نویسی؟!

خوبی؟!
عالی بود عزیزم

علیک سلام خانوم خانوما

آره یااااادته تو هم پستای شبانتو قشنگ تر مینوشتی؟!

ممنون تو زیبا خوندیش

راستی این رانی آلبالوی ما رو آوردن؟!

گل مریم پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 14:27

سلام
به نظرم (مهربانترین معبود زندگانی ام) رو باید اصلاح کنی!
مهربان ترین صفتی هستش که برتری یه مورد رو بین بقیه نشون میده
در حالی که معبود ما یگانست!‌

سلام
ولی مریم جان این مهربانی برای من به معنای مطلقش به کار برده میشه

و فقط خداست که صفات رو به طور مطلق داراست

گاهی در نبودن کلماتی برای به پرده کشیدن احساسات درونیت گیر میکنی ولی وقتی میگم* بی منتها* پس داره تاکید میکنه که مهربانیش هم از نوع مطلق خداوندیه

اوکی خانوم گل؟!
راستی اگه مهندسی روزت مبارک

سینا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 14:29 http://omide-ma.blogsky.com

آفرین آفرین پرکار شدی معلومه سرحالی
پست قبل هم خیلی خوب بود.هم جملات قشنگی بود و هم عکس قشنگی

ممنون عمو سینا

جایزه بهم نمی دی؟

خب الانه شد دو تا جایزه
هوووووورااااااااااااااا

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 14:52 http://zibayiha.mihanblog.com

تویی که شبیه همیشه نیستی.... و دست هایت در طلب غریبه ای ... چیزی در وجودت ذره ذره می جوشد و بالا می اید. ... دوست دارم این حس سرما به وجودم بوزد... ارامم کند.. می دانم خم شده است تا زیر ... حوصله اش که سر برود می زند به خیابان. ..حال و حوصله ی خانه را ندارد. ...

وااااااااااااای حرف دل رو میزنی گلی جونم

خیلی خیلی دوستش داشتم

ممنون

گل (گفتگو با خدا) پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 15:16 http://zibayiha.mihanblog.com

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم...
خدا گفت: پس می خواهی با من گفتگو کنی؟
گفتم اگر وقت داشته باشید .خدا لبخند زد وقت من ابدی است.
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی بپرسی؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟
خدا پاسخ داد:
این که انها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند عجله دارند که زود تر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.
این که سلامتیشان را صرف بدست اوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند!!
این که با نگرانی نسبت به اینده فکر می کنند
زمان حال فراموششان می شود!
ان چنانکه دیگر نه در اینده زندگی می کنند و نه در حال!!!
این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد
و انچنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند...
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم!!
بعد پرسیدم!
به عنوان خالق انسان ها می خواهید انها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند؟
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد:
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد
اما می توان محبوب دیگران شد!
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند!
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
بلکه کسی است که نیار کمتری دارد!!
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا ان زخم التیام یابد...
یاد بگیرند کسانی هستند که انها را عمیقا دوست دارند
امابلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند!
یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و ان را متفاوت ببینند!
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران انهارا ببخشند...
و یاد بگیرند من این جا هستم.....
همیشه!!!!!





توصیه میکنم همه ی دوستان بخونن

گلی جان ممنون یه دنیاااااااااااااااااا

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 16:47 http://zibayiha.mihanblog.com

این بار باد سرد، لبخندی زد و باز موهایم را نوازش کرد و رفت. و بعد از رفتنش بارانی سخت باریدن گرفت ... اما همیشه نسیمی از ان طرف دیوار کنجکاوی ادم را قلقلک می دهد. .... دلم می خواهد انقدر بنویسم. تا نفسهایم تمام شود. ...

منم دلم همینو میخواد گاهی

و دیروز اونقدر نوشتم که انگشتام درد گرفت

گلم ممنونم
با تک تک نظرات دلنشینت که هر کدومش پستی ست برای خودش بهم دلگرمی میدی عزیزم

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 16:58 http://zibayiha.mihanblog.com

دنیا دیوارهاى بلند دارد و درهاى بسته که دور تا دور زندگی را گرفته اند....
نمی شود از دیوارهای دنیا بالا رفت...
نمی شود سرک کشید و ان طرفش را دید...
اما همیشه نسیمی از ان طرف دیوار کنجکاوى ادم را قلقلک می دهد...
کاش این دیوارها پنجره داشت و کاش می شد گاهی به ان طرف نگاه کرد....
شاید هم پنجره ای هست و من نمی بینم... شاید هم پنجره اش زیادی بالاست و قد من نمی رسد
با این دیوارها چه می شود کرد؟
می شود از دیوارها فاصله گرفت و قاطی زندگی شد و میشود اصلا فراموش کرد که دیواری هست ....و شاید می شود تیشه ای بر داشت و کند و کند...
شاید دریچه ای شاید شکافی شاید روزنی شاید....
دیوارهای دنیا بلند است و من گاهی دلم را پرت می کنم ان طرف دیوار...
مثل بچه ی بازیگوشی که توپ کوچکش را از سر شیطنت به خانه ی همسایه می اندازد....
گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار...
آن طرف حیاط خانه ی خداست..
و ان وقت هی در می زنم ...در می زنم ...در می زنم.. و می گویم دلم افتاده تو حیاط شما,میشود دلم را پس بدهید؟
کسی جوابم را نمی دهد....
کسی در را برایم باز نمی کند...
اما همیشه دستی دلم را می اندازد این طرف دیوار
همین....
و من این بازی را دوست دارم...
همین که دلم پرت می شود این طرف دیوار.
همین که....
من این بازی را ادامه می دهم...
و آنقدر دلم را پرت می کنم..
انقدر دلم را پرت می کنم تا خسته شوند...
تا دیگر دلم را پس ندهند...
تا ان در را باز کنند و بگویند..
بیا خودت دلت را بردار و برو..
ان وقت من می روم و دیگر هم بر نمی گردم
من این بازی را ادامه می دهم....

وااااااااااااااااای گلم گلم گلم
تو خیلییییییییییییییییییی خوبی
خیلیییییییییییییییییییییییی

این داستانای خانم نظرآهاری رو اونقدر خوندمش که حفظمشون

ممنون یه دنیااااااااااااااااااااا گل گلم

همه ی خوبی ها برای تو آجی
بووووووووووووووس

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 17:05 http://zibayiha.mihanblog.com

خیلی وقت بودکه قطره؛ دلش دریا می خواست
به خدا خواسته اش رو گفته بود

هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی،

راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!

قطره عبورکردوگذشت

قطره پشت سر گذاشت

قطره ایستاد و منجمد شد

قطره روان شد و راه افتاد

قطره از دست داد و به آسمان رفت

و قطره؛ هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت

تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!

خدا قطره را به دریا رساند

قطره طعم دریا را چشید

طعم دریا شدن را

اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟

خدا گفت : هست!

قطره گفت : پس من آن را می خواهم

بزرگ ترین را، و بی نهایت را !

پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!

و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد

اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت

آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت

قطره از قلب عاشق عبور کرد!

و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :

حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است!

و من همیشه عاشق اشکام بودم
عاشق دریا
عاشق آب
عاشق آبی
حالا میبینم خدا رو میشه درون تک تک اینا استشمام کرد

گل دختر....خوشگل خانومی یه دنیااااااااا ممنون واسه نظرای ماهت

آروم و شاد باشی همیشه

گل پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 17:17 http://zibayiha.mihanblog.com

__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█

آخه خودت گلی عزیز دلم

میخوای خونه ی منو گلستان کنی آجی؟!

ممنون یه دنیااااااااااااا

سینا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 18:04 http://omide-ma.blogsky.com

این عمو سینا رو خوب اومدی یه آن فکر کردم 40 50 سالمه.فکر کنم ازشما کوچکتر باشم
این گل سوسن چلچراغ هدیه به شما.این گل در جهان فقط در رودبار گیلان رشد پیدا می کنه و یک قسمت از آذربایجان.
http://up.iranblog.com/images/emi65ggnwyl9ofzoez7d.jpg

عمو

میگم عمو اصلا میدونی من چند سالمه؟!!!
من فریناز 15 سال دارم


وااااااااااااااای سیناجان ممنون
خیلی قشنگ بودش
شاید گذاشتمش توی پستام البته با اجازه ها

چه قدر خوبه آدم داداش خوبی مثل تو داشته باشه ها

درنا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 18:11 http://www.dornah.blogfa.com


سلام خانومی مثل همیشه عالی بود




بوووووووووووووووووووووووووووووووووس

سلام درنا جان
ممنون
بوووووووس
بووووووووووووووووس

سینا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 18:44 http://omide-ma.blogsky.com

راستش شما رو دقیقا نمی دونم چند سال داری ولی خودم هنوز 21 سالم تموم نشده.
اون عکسم هرکاری دوست داشتی باهاش بکن
یه پیشنهاد هم برای نمایش بهتر صفحه نظرات دارم.با اجازه مطرح می کنم.
خط زیر رو تو ویرایش قالب وبلاگ پیدا کن.
<div class=nazar><BlogSky:Post Comment><a onclick="window.open('<BlogSky:Comment HRef />','_blank','width=400, height=450, scrollbars=yes, resizable=yes');" href="#"><BlogSky:Comment Count /> نظر</a>
خب پیدا کردی حالا
این اعداد رو جایگزین بالا کن width=600, height=650

خب پس تو به من بگو عمه

من جمعه دقیقا 21 سالم شد

تو چند سالته داداشی؟

باشه ممنون...الانه درستش میکنم....راستی واسه اندازه ی باز شدن نظراته؟

سینا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 19:01 http://omide-ma.blogsky.com

آره.فکر کنم الان بهتر شده باشه.می تونی خودتم یه نگاه بندازی اگه راضی نبودی به حالت اول برگردون.
۲۷ شهریور ۹۰ میشم ۲۱ ساله

دیدمش خیلی بهتر شد سینا جان
ممنون

هوووووووووراااااااا 27 شهریور تولد داریما

میگم نمی شه از الان شیرینی شو بدی؟

پس من میشم عمه فریناز

غریب پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 20:28

حالا صبر کن آجی....

بااشه عزیزم

چرا حذف کردی؟!!!!

من صدفمو میخوام

کوروش پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 20:52 http://korosh7042.blogsky.com

درود بر کوهنورد شاداب که خود ره یافته به قله است
باز ره ز راهنما پرسد

احسنت
کوتا و موجز
ولی قصاری زیبا

پاسخ پست جدید است نازنین

درود بر شما استاد گرامی

همیشه باید بپرسیم
انحراف به اندازه ی یه اپسیلون ممکنه ما رو چندین هزار مایل از هدف دور کنه

ممنون کورش مهربون
شما همیشه لطف دارین به من

شادکام باشید

مهندس چوچولو پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 21:58 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

سلام آجی خوبم
این آخرین نظرم با اسم مهندس چوچولو هستش
و تا لحظاتی دیگه اخرین آپ وب مرد چوچولو
بیا پیشم

سلام محمد جان

چی بگم!!!

فقط میگم خدا به همراهت

پژمان اهورامزدا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 22:30 http://www.pezhlvlan.persianblog.ir

سلام :


وبلاگ ت رو دوست دارم ُ و مخاطبین قشنگی هم داره . خبرم کن برای به روز شدن های بعدی . مطالبتو دوست دارم



Che Mehmanane Bi Darde SAri Hastand In Mordegan .! Na Be Dasty Zarfi Ra Cherk Mikonand Va Na Be Harfi Deli Ra Alo0deh! Tanha Be Shamii Ghaneand Va Andaki Soko0t.

سلام
ممنون لطف دارین
بله سعی میکنم خبرتون کنم

سپاس

انسیه جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 00:27 http://ensiehta.blogfa.com/

سلام فریناز جون
طرح جدید وبلاگت خیلی زیباست
نوشه هایت هم مانند همیشه دوست داشتنی
سلام منو هم به خدا برسون

سلام انسیه خانومی

ممنون چشمات زیبا میبینن

باشه الانه دارم میرم پیشش

پونه جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 00:29 http://jojo-bijor.mihanblog.com

سلااااااااااام فریناز نانازی خودم .چطولی دخمل خوف؟؟
متن بالایی هم زیبا بود عزیزم.
حالا قسمت بشه بیای شمال با هم میریم لب دریا کنار ساحل ..
موفق باشی و شادمان
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

سلااااااااااااااام پونه جوجویی خوووووووووووبم
خوبم خوشگلم

وااااااااااااای نگووووووووو من عاشق دریا و شمال و ساحلم عزیزم
خوش به حالت پونه جوووووووووووونم


تو هم همییییییشه شاد وآروم باشی گل دختر مهربونم

رمانتیک جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 00:42 http://www.romantic6370.blogsky.com/

خداجونم هیچوقت محبتت رو از ما بنده های رو سیاهت دریغ نکن
آمین

منم میگم آمین

رمانتیک جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 01:10 http://www.romantic6370.blogsky.com/

سلام عزیزم
تا این موقع بیداری مگه خواب نداری دختر
مرسی از نظرت عزیزم

سلام خانومی

نه دیگه
گفتم که این شبانه ها با من هستن

رمانتیک جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 01:11 http://www.romantic6370.blogsky.com/

الان حتما میگی پس چرا خودت بیداری

آره دیگه[:S017

راستی تو چرا نخوابیدی؟!

ستاره جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 01:38 http://lazatedidanesetareh.persianblog.ir/

سلام عزیزم عالی بود

سلام
ممنون

نگین جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 05:53 http://www.mininak.blogsky.com

اول شده بودم !
هوووووووووووووووورا!

آره دیگه

نگین آلبالویی همیشه اوله

محمد و صدف جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 09:51 http://eshghe-asemuny.blogfa.com

یه سوال دارم
ما چرا لینک نشدیم

میگم چشماتونو باز کنین درست

همون دیشب لینک شدین

محمد و صدف(مهندس چوچولو اسبق) جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 09:55

میگم چه حالی داد نوشتم مهندس چوچولو اسبق
آجی ترکوندی با این آ‍ت چقدر قشنگ تشبیه کرده بودی سرخی گونه ها رو

خواهش میشه اسبق آقایی

آره دیگه ما اینیم

میگم فریناز مریم گلی چرا اینجوریه؟
خوب میشه؟
چرا آپهاش یه جوری شده
من اسید اوردم بریم قفل در خونشو بشکونیم
سرکه قفل رو باز میکنه

میگم محمد منو و امین هم داشتیم فکر میکردیم بریم در خونشو بشکونیم ولی گلی درشو آهنی کرده

با اسید که نمی شه برو یه فکر دیگه کن

کوروش جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 10:20 http://korosh7042.blogsky.com

سلام آقای مهربون وبلاگای بلاگ اسکای

ساناز جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 10:47

سلام خوبی گلم مثل همیشه مناجاتت ادم رو اروم میکنه موفق باشی

سلام سانازم
خوشحالم که لحظاتی رو اینجا به آرامش میرسی

آجی خوبی و خوشحالی و آرامشت آرزومه

آفرینش جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 12:28

سلااااام خوبی فریناز جون؟
دلم تنگیده بود برااااات
نتم فعلا وصل شده
بازم بهت سر میزنم.موفق باشی

سلام آفرینشی جونم
ممنون خوبم

منم دلم واست تنگ شده بود

هووووووووووووووراااااااااااااااااااااااا

منم که الانه میام....
در ضمن منتظرت هستتتتتتتتتتتتتم

آرمان جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 12:45 http://www.fun-center.blogsky.com

همه بعضی وقت ها شرمنده ی این همه محبت خدا می شوند

محمد و صدف جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 12:53

آجی بیا شیرینی خورونه....

باشه الانه میام
کسی شیرینی نمی خواد؟

آرمان جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 13:18 http://www.fun-center.blogsky.com

سلام.خوبی؟
با مطلب فوق العاده مهمی بروزم
اصلا هم طنز و شوخی نیست
بیا بخون و نظرت رو بگو

سلام ممنون
بله الانه میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد