آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

اینجا چه خبره؟داره چه اتفاقی میوفته؟

احساس می کنم شنا کردن یاااادم رفته! شنا توی رودخونه ی زندگیم.... 

احساس می کنم دست وپاهام قفل شدن... 

دیگه الان من نیستم که بهشون فرمان می دم... 

احساس می کنم دلم اونقدر تنگ شده که دیگه هیچ چیزی توش جا نمی شه... 

نمی دونم داره چی میشه؟داره چه اتفاقی واسه ی زندگیم میوفته؟ 

 

حس می کنم بی حرکت روی آبم...غرق نمی شم و هیچ تلاشی هم واسه ی غرق شدن نمی کنم؛ولی هنوز همچنان در حرکتم... 

 بی حرکت ولی در حرکت 

 

نفس های نهنگا و کوسه ها ی گرسنه را حس می کنم...حس می کنم هیچ فاصله ای بینمون وجود نداره.ولی چرا هیچ آسیبی بهم نمی رسه؟؟؟چرا طعمه ی اونا نمی شم؟؟؟ 

صخره های سر راهم را می بینم به وضوح!!!ولی چرا بهشون نمی خورم؟من که هیچ تلاشی نمی کنم ...پس داره چی میشه؟؟؟داره چه اتفاقی میوفته؟؟؟  

وااااااااای این دفعه حتما دیگه تمومه!!!! 

یه آبشار طویل و خروشان !!!! 

....... 

ولی من هنوزهم سالمم!!!وهمچنان آرمیده ام بر امواج رودخانه ی زندگی ام.یه سقوط آزاد فوق العاده بود....ولی نمی دونم چی شد؟؟؟چه اتفاقی افتاد؟؟؟من هنوزم سالم و سلامتم!!!!   

 

دلم می خواهد دیگر برخیزم..  

دلم می خواهد همچون ۴۰ روز پیش تلاش کنم   تقلا کنم   بدوم   بپرم   و برای نفس کشیدن هایم زحمت بکشم...  

دلم می خواهد دیگر خودم باشم... 

با حرکت ولی در حرکت  

در این ۴۰ روز که مرا در حبابی از رحمت بی منتهایت محفوظ داشتی؛ 

در این ۴۰ روز که با دم هایم دمیدی و با بازدم هایم بازدمیده شدی؛ 

در این ۴۰ روز که ترک های قلبم را با شیره ی عشق بی نهایتت بند زدی؛ 

خدای مهربانم در این ۴۰ روز که همیشه بودنت را،به من ثابت کردی؛

حال توانایی ام ده تا در پناه تو و بدون مریم ،بدون عشقی زمینی، زندگی کنم نه زنده گی!!!! 

یاورم باش؛حمایتم کن ولی به من اجازه بده تا برای تپش های قلبم همواره در تب و تاب و تکاپو باشم 

فقط تو می دانی که در این ۴۰ روز دوری و فراق بر من بر قلبم بر عقلم بر زندگی ام چه گذشت.... 

فقط تو می دانی... 

   

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری دوم www.pichak.net کلیک کنید

  

بعضی ها می خواهند...

این روزها چقدر خودم را درگیر درس و دانشگاهو جزوه و استاد و بچه ها کرده ام... 

این روزها آسمان هم یاری ام نمی کند...نمی بارد...حتی ابری هم نمی شود... 

این روزها کسی حال مرا درک نمی کند... 

این روزها استادانم می خواهند درس هایم را خوب فراگیرم... 

              مادرم می خواهد دختر خوبی برایش باشم... 

              پدرم می خواهد دختر پاک و با وقاری باقی بمانم... 

              دوستانم می خواهند دختر شاد و پر شور و نشاط ترم های قبل باشم... 

              هم رشته ای هایم می خواهند پا به پای آنان تکالیفم را حل کنم...   

              بعضی ها می خواهند بعد از ماه ها مرا ببینند... 

              بعضی ها می خواهند بعد از سال ها مرا ببینند... 

              بعضی ها می خواهند جواب نگاه های معنا دارشان را بدهم... 

              بعضی ها می خواهند برایشان نماد پاکی و آرامش و سادگی باشم... 

              بعضی ها می خواهند پا به پایشان شاد و خوشحال و خندان بمانم... 

              بعضی ها می خواهند بسیار دوستشان داشته باشم... 

              بعضی ها می خواهند برایشان سنگ صبور باشم... 

              بعضی ها می خواهند از قلب من سر در بیاورند... 

              بعضی ها در تلاشند که افکار مرا بخوانند...  

              بعضی ها می خواهند که باشم؛فقط حضور داشته باشم!!!

              بعضی ها می خواهند که... 

 

!!!این وسط برای هیچ کس مهم نیست که من چه می خواهم!!!  

    این جا آدم ها حرفشان را می زنند و می روند.همین که درد دل هاشان تمام شد تو را تنها می گذارند و می روند تا دوباره دل هایشان درد بیاید و برگردند!!! 

    این جا کسی به دل من بها نمی دهد!!! 

دلم تو را تمنا می کند بیشتر از هر زمان دیگری... 

دلم مریمت را می خواهد... 

                                      می شناسی  اش قشنگ ترین هدیه ای بود که به من عطا کرده بودی... 

دلم نیمه ی گمشده ام را می خواهد...

این روزها دلم خیلی چیزها می خواهد ولی نمی خواهم زمانی پشیمان بشود از خواستنش!!! 

خدای عزیزم ... 

دلم را در مسیری هدایت کن که هم نورانی گردد و هم نور ببخشد به تمام آن بعضی هایی که از من، بودنم را طلب می کنند. 

خدای مهربانم...  

یقین دارم که تو کفاف تمام دل خواسته های مرا می دهی. 

حال یار و یاورم باش تا بتوانم همچنان با سوختنم به آفریده هایت نور ارزانی کنم... 

دوستت دارم به خاطر بودنم.باش تا دیگر کم نیاورم!باش تا باشم...  

دلم را به تو می سپارم تا در پناه تو بهترین ها را جذب نماید  

 

  

مریم جونم دلم برات یه ذره شده

 

 

   

   

خیالی ترین رویای زندگی من!کاش بیایی و آمدنت طلایی ترین قصه ی زندگی ام گردد...  

  

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

کلینیک خدا

به کلینیک خدا رفتم تا چکاب همیشگی ام را انجام دهم فهمیدم که بیمارم... خدا فشار خونم را گرفت معلوم شد لطافتم پایین آمده...  

زمانی که دمای بدنم را اندازه می گرفت؛دماسنج 40 درجه اضطراب را نشان داد...

آزمایش ضربان قلب نشان داد،به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم "تنهایی" سرخرگ هایم را مسدود کرده بود،آنها دیگر نمی توانستند برای قلب خالی ام خون بفرستند...

به ارتوپد مراجعه کردم؛ چون نمی توانستم در کنار دوستانم راه بروم یا آنها را در آغوش بگیرم بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چند جای بدنم شکستگی پیدا کرده بود...  

همین طور فهمیدم مشکل نزدیک بینی دارم، چون نمی تونستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببینم...  

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایات کردم، معلوم شد مدتی است صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من صحبت می کنم نمی شنوم... 

  

برای تمام این مشکلات خدای مهربانم به من مشاوره ی رایگان داد، من به شکرانه اش تصمیم گرفتم:به محض ترک کلینیک تنها داروهای حقیقی که او در کلمات راستینش برایم تجویز کرده بودمصرف کنم: 

هر روز صبح یک لیوان قدر دانی بنوشم... 

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم ... 

هرساعت یک کپسول صبر...

یک فنجان اخوت... 

و یک لیوان فروتنی بنوشم...  

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم...  

و زمانی که به بستر میروم دو عدد قرص وجدان آسوده بخورم . 

 

 

تسلیم غصه،نا امیدی یا هر چیز دیگری که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کنیدنشوید! 

خدا میداند که شما چه حسی دارید...  

او دقیقا میداند در همین لحظه چه اتفاقی برایتان در حال رخ دادن است. 

هدف و نقشه ای که خدا برایتان دارد بهترین و بی نقص ترین است.  

او می خواهد شما چیزهایی را بفهمید ودرک کنید که همین زندگی و بودن در جایی که الآن هستید شما را به آن خواهد رساند. 

  

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید