آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

*audi r8* مدل 2011

خبر!!!! خبر!!!!

ماشین دار شددددددددددددددم...هوووووووووورررراااااااااااااااااا

داداش محمد رفته واسم ماشین خریده...

پاشین بیاین ببینین

داداشی یه دنیا ممنون

می ترسم

    دور باش اما نزدیک

                               من از نزدیک بودن های دور می ترسم....


http://s1.picofile.com/file/6282038228/AB10903.jpg

خودخودم:هنوزم نمی تونم بنویسم...شاید یه موقع هایی به قول شریعتی حرف هایی هست واسه نگفتن..!!!

این بغض داره خفم می کنه ولی انگار هنوز اجازه اومدن را نداره...سکوتم رو دوست دارم ...


کاش دلم دریایی بشه

یه موقع هایی سکوت،زیباترین کلامیه که می تونی بر لب جاری کنی...

دلم می خواست از یه بغضی بنویسم که داشت خفه م می کرد ولی دیدم هیچ کلامی نمی تونه توصیفش کنه...!!!

همیشه فکر می کردم سکوت بدترین چیزیه که اومده بین آدما ولی الان می بینم اگه نبود چه قدر تهی می شدم ....

این سکوت مطلق را دوست دارم...


http://s1.picofile.com/file/6281129774/%D8%B3%D8%B3%D8%B3%D8%B3.jpg


از خدا خواسته بودم قلبمو سنگ کنه تا با توپ های آدما نشکنه ولی داداشم گفت چرا سنگ؟؟؟

بگو *خدایا دلمو بزرگ کن*

دیدم راست می گه...حالا هم ازش با تموم وجودم می خوام دلمو دریایی کنه...

دریایی که باشم دیگه طوفان های سهمگین منو غرق نمی کنه!!!

دریایی که باشم دیگه توپ های آدما توش گم می شه و دلم نمی شکنه!!!

دریایی که باشم دیگه از کمک های بی دلیل و بی قصد و غرضم،کسی تعجب نمی کنه!!!

دریایی که باشم می شم به رنگ آسمون...اون وقت با یه تیر دو تا نشون می زنم!!!

دریایی که باشم پر می شم از همون سکوت مطلقی که منو غرق در آرامش می کنه!!!


خدایا کمکم کن دلم بشه دریا...اونقدر بزرگ بشه که انتها نداشته باشه...


http://s1.picofile.com/file/6281104624/%D8%AF%D8%B2%DB%8C%D8%A7.jpg



پرندمون پاکه به خدا

پرنده ی قصه ی ما لونشو خیلی دوست داشت ولی وابستش نبود.لونشو ساخته بود تا مراقب لونه های دیگه باشه.یه چیزی بهش می گفت تو مسئولی...تو مسئول پرنده های این باغی.یه چیزی بهش می گفت به اون باغبونه نگاه کن گلاشو اهلیه خودش کرده!

پس تو فقط مسئول اهلی کردن جفت خودتی ولی مسئول کمک کردن به پرنده های این باغم هستی...

یعنی کار تو از اون باغبونه خیلی بیشتر و مهم تره!!!



پرنده خیلی قلبش سفید بود هرچند مجبور بود گاهی اوقات واسه اینکه شکل پرنده های دیگه بشه واسه کمک بهشون،پرهاشو سیاه کنه...!!!

یه پرنده بود تو لونه ی کناری به اسم چیزفهم...

چیزفهم خیلی چیزا رو می فهمید.می دونست این پرنده آبیه که داره به لونه ی اون طرفی کمک می کنه همون پرنده سبز دیروزی بوده که داشته به لونه ی این طرفی کمک می کرده...!!!!


ولی چیزفهم، قلب پرنده ی قصه ی ما را دیده بود.به سفیدیه برف بود!به پاکیه آینه!


پرنده به خیلی ها کمک کرد.به موقع هایی مسیرشو اشتباهی میرفت ولی بازم قصدش کمک بود.اینو چیزفهم قصه ی ما خوب فهمیده بود...


اسم جفتش خانوم طلا بود...از خوبی ارزشش بیشتر از طلا هم بود به خدا

پرنده ی ماخیلی خوشبخت بود چون خانوم طلا رو داشت...خانوم طلا ولی نمی دونست پرنده ی ما چه قدر اینجا هم خوبه.....


چیزفهم کوچولو لونش بین پرنده ی قصه ی ما و خانوم طلا بود...


تمام تلاش چیز فهم کمک به پرنده ی قصه ی ما بود...و اینکه خانوم طلا همیشه از زندگیش راضی باشه و بشه خوشبخت ترین خانوم طلای دنیا

تا اینکه یه روز خانوم طلا پرندشو توی یه لونه ی دیگه می بینه...دنیا براش سیاه می شه...پراش می ریزه....آخه پرندمون یادش رفته بوده پراشو رنگ کنه این دفعه!!!


چیزفهم می فهمه...خیلی زودتر از اون چیزی که باید،می فهمه...شایدم ردیاب داره!!!کی میدونه؟!

چیزفهم همه ی  تلاششو می کنه.ولی نمی تونه به خانوم طلا بگه به خدا پرندت پاک تر از اون چیزیه که فکرشو میکنی.آخه لونه ی چیزفهم بین پرنده و خانوم طلا بوده!!!

پرنده ی قصه ی ما هم الان دیگه به حرفای چیزفهم گوش نمی ده...می گه می خوام سقوط کنم.می گه می خوام خانوم طلا باورکنه سیاهیم از رنگ نبوده از ریشه بوده!!!! ولی نمی دونه نمی تونه درونشو سیاه کنه....اون پاکی باهاش عجین شده...



آخه یکی نیست به این پرنده ی قصه ی ما بگه ببین تو هر چند هم که رنگ سیاه بزنی به بالت،با چند بار شستن و شامپو پاک میشه...مهم اون دل برفیته به خدا(البته دلش خیلی گرمه فقط پاکی و سفیدیش مثل برف می مونه...)


آخه یکی نیست بهش حالی کنه چیزفهم فضول نیست،دلش نمی خواد حق پاکیت پایمال بشه!!!


آخه یکی نیست به خانوم طلا بگه چشماتو باز کن خانومی....

پرنده ی تو بهترین و پاک ترین پرنده ی دنیاست....


دیگه از دست چیزفهم هم کاری برنمیاد...


خدایا خودت مراقب پرنده ی قصه ی ما و جفتش باش...


تو می دونی که پرندمون چه قدر خوب و پاک بوده...

آزااااااادی!!!

بالاخره تموم شد ... امتحانامو می گم

عجب ترمی بودا !!!

ولی خدا را شکر به خیر گذشت 

 

واااااااای چه قدر خوووووووووووووبه آزااااااااااادی  

هوووووووووووورررراااااااااا 

 

داره برف میاد...الان ۲ ساعته داره میاد.کاش اونقدر بیاد که همه جا سفید سفید سفید بشه 

کاش دعاهامون مستجاب بشه 

 نمی دونم تا شب بازم برام اتفاقای خوب میوفته؟!!؟