آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

چرا دل ها پر شده از سنگ های جورواجور؟؟؟

یه موقع هایی میترسم از بنده هات...... 

حس می کنم دارن بهم حمله میکنن.... 

حس می کنم خیلی راحت منو فراموش میکنن.... 

نمی دونم چرا ولی حس می کنم الان توی خیلی قلب ها پر شده از سنگای ریزو درشت..... 

راستش میترسم از نگاهاشون.... 

خیلی حواسم هست به اینکه چی می گم یا چه برخوردی باهاشون دارم..... 

 

پس چرا اونا مواظب گفتار و رفتاراشون نیستن؟؟؟ 

چرا خیلی راحت دل می شکنن؟ 

واز صبح تا شب تلاش می کنن واسه ی خودشون..... 

فقط و فقط واسه ی خودشون..... 

 

حس می کنم این همه سنگدلی داره به منم سرایت می کنه.... 

نمی خوام.... 

حاضرم قلبم خالیه خالی باااااااااشه... 

حاضرم اون قدر سبک بشم که توانایی راه رفتن روی این کره ی خاکی را نداشته باشم.... 

ولی نمی خوام با سنگ های جورواجور دلمو پر کنم..... 

 

خدای عزیزم می دونی که نمی تونم این حرفا را به هیچ کسی بگم....پس میام و فقط و فقط به خودت میگم..... 

شاکی ام از بنده هات.... 

ودلم می خوام پر می کشیدم از بین این همه بی رحمی و نامهربانی.... 

 

نمی گم بدهستن... 

خوبن و می خندند وقتی چشم هایشان در دیدگان تو گره می خورد..... 

ولی همش ظاهریه.... 

 

دلم مهربونی می خواد ... 

دلم خنده های واقعی می خواد.... 

دلم سنگ نمی خواد....  

پس تنهام نذار خدای عزیزم که دارم زیر سنگ های آدمای اطرافم خورد میشم.... 

دستمو بگیر تا بتونم بیام بیرون..... 

 

                                                رسم پروازو یادم بده....   

                                          رسم پروازو یااااااااااااادم بده....  

 

نظرات 46 + ارسال نظر
میلاد پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 18:17 http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام
خیلی زیبا مینویسی.

تو از دشت وفا یاد مرا گیر
سراغ داغ فریاد مرا گیر
قدم نه در کویر دیدگانم
ازین نامردمان داد مرا گیر

سلام...
ممنون بابت شعرقشنگتون...

گل مریم پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 18:46

یه پیشنهاد! من فکر می کنم تو توانایی این رو داری که یه کتاب نیایش بنویسی! باور کن!
یه سر به کتابای نیایش بزن ببین در مقایسه با خیلی هاشون تو قشنگ تر می نویسی!

بهش فکر میکنم....
ولی اینا واقعیته نه نیایش جووووونم.....

واقعا کلافه ام از آدم های اطرافم...
اینجا را دوست دارم چون با قلبای آدما سروکله میزنی نه خودشون....
قبول داری مریم گلی؟؟؟؟!!!!

فرشاد-مسافر شهر باران پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 20:09

سلام فریناز عزیز
ممنون درسته این آهنگ فریاد زیر آب داریوش واقعا زیباست... خیلی حرف های دل ما رو تووش جا داده.... مخصوصا خودم....

تبریک میگم چون مخاطب این چند پست جدیدت خدا بوده آفرین به نوشته بی آلایش و زیبا....
میفهمم چی میگید

قضیه همونه ما رفتارمون با آدم ها خوبه اما اونها متفاوت برخورد میکنن منم همین سوال رو دارم خیلی وقته.....
موفق باشی
ممنون از اینکه اهمیت میدید...

سلام آقا فرشاد....
این چند وقته خیلی درگیر این مسئله بودم....
نمی خواستم پست ناراحت کننده بذارم ولی واقعا از آدما شاکی ام....

ولی خداییش آهنگش توپ توپ بودشا.....

نازنین پسر پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 21:35 http://www.nazaninpesar.ir

سلام فریناز خانوم خوب و مهربان

بازم نیایش زیبای شما رو خوندم و لذت بردم ...

متاسفانه من هم تا حدودی شبیه حرفای شما دارم می شم ...

دعام کنید ... شرایطم اصلا خوب نیست

در پناه حق .... خوب و شاد باشید

سلام آقا نازنینه....
نازنین پسر ما که خیلی قویه....

خوب میشه....خدا اون بالاست....
میخوای تو هم رسم پروازو یاد بگیری؟؟؟

گل مریم پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 21:42

بله قبول دارم فریناز گلیییییییی


گل بودن که شایسته خودته گلی جونم.....

حامد پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 23:06 http://hammed66.blogfa.com/

سلام فری+ناز
من میگم داداشمه جدی جدی داداشمه
ولی حبیث نیستیم
واقعا شما چقدر میشناسیش

سلام حا+مد....
یعنی راستی راستی داداشین؟؟؟؟؟

به میزان کافی!!!!!
ولی در کل داداش خوبیه برای ما

انسیه جمعه 28 آبان 1389 ساعت 02:04 http://ensiehta.blogfa.com/

سلام نازنین
اگه کسی نبود که بهت بگه دوست داره برو جلوی شفاف ترین آینه خونه به خودت نگاه کن و عاشقانه ترین بوسه ات را نثار خودت کن
امیدوارم حالت عالی عالی عالی بشه
دوستت دارم همیشه شاد و خوش و موفق باشی

سلام...
واااااااااااااااااااای چه ایده ی جالبی....
حتما میرم ...همین الان....
به همه هم توصیه می کنم امتحان کنن...

یه دوست جمعه 28 آبان 1389 ساعت 10:42

آبجی فریناز تازه حالیم شد شما با کی دارین تو اینهمه پست حرف میزنید.
مشکل از میز آخر کلاسه. آخه خیلی فاصله اش تا تخته زیاده.
حالا هم که فهمیدم چون اجازه گرفتم برم بیرون کلاس آب بخورم از کنار تخته رد شدم تازه فهمیدم چی نوشتین.
خب از قدیم گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری ماهیه.
راستی به یه دوست قدیمی بیدلیل فحش ندین. شاید فردا پسر خالتون بودم اونوقت شرمندگی داره.هان!

به به ببین کی اومده.....
باشه به مبصر میگم بیارتت اولین ردیفا....فقط شناخته میشیا!!!!

من که فحش ندادم...!!!!!
ببین خوش اومدی دوست عزیز فقط دندتو پهن کن لطفا...
.
ما هم میتونیم پهنش کنیم البته....!!!

پونه جمعه 28 آبان 1389 ساعت 11:05 http://www.tit-bijor.mihanblog.com

متنتو دوست داشتم .آهنگ رو وبلاگت رو خیلی دوست دارم منو یاد عشقم میندازه
دوست دااااااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررررررررررررررررمممممممممممممممممممممممممممم. فریناز .ناناز

ممنون پونه جونم....

امیدوارم یه بار دیگه به عشقت برسی عزیزم....

hamid جمعه 28 آبان 1389 ساعت 13:01 http://www.hamidshams.blogsky.com

سلام.میبینم که با داداشم دست به یکی کردی.اونو از کجا پیدا کردی؟

سلام...ایشون ما را پیدا کردن حاج آقا....

ببینم واقعا داداشین با هم؟؟؟؟!!!!!

یه دوست جمعه 28 آبان 1389 ساعت 13:42

سلام ابجی فریناز!
دنده ام رو اوردم خدمتتون. راستی با چی پهنش میکنین؟
با غلطک؟ من میمیرم واسه غلطک. چون از بچی همش تو خاکا می پلیکیدم. یعنی غلط میزدم.(غَلَط نیست).
راستی این مبصر که میگین اگر مبصر بود اینقدر جلو اسم من ضربدر نمی زد. خداییش با من مشکل داره. فقط میخاد زیر آبه منو بزنه پیش شما.
میشه منو مبصر کنید تا حالشو بگیرم. البته بعد از پهن کردن دنده هام.
میگم بجای پهن کردن نمیشه جمعش کنین؟ میخام لاغر کنم خودمو.

علیک سلام...!!!!!
همه چی را که نمی شه لو داد!!!!تغییرات تدریجیه گمنام محترم.....
ببین منو....یا اسمتو میگی ....یا میگی با چی صدات کنم...یاخودم واست یه اسم میذارم...!!!!از ما گفتن بود خلاصه...!!!

اگه قول بدی بچه ی خوبی باشی مبصرم میشی....
اگه دندتو جمع کنم که همین الان واسه همیشه میری دهاتتون که...
حالا دیگه هر جور عشقته .....

حمید جمعه 28 آبان 1389 ساعت 16:35 http://hamidshams.blogsky.com/

سلام بر بزرگ بانوی.......
هیچی بیخیال خودت خوبی

چی شد؟؟!!!

خوبی از خودتونه....

ستوده جمعه 28 آبان 1389 ساعت 20:05 http://saba055.blogsky.com

سلام دوست گلم .
دلت را بیار جلو تا خودم پر از مهربونیش کنم .
یکدفعه نری به کس دیگه ای التماس کنی تا مهربونی بهت بده باشه .
راستی حالا این سنگهای جور واجور که توی قلبها گیر کردن چی هستن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قیمتی هستن یعنی یاقوت وزمرد واز این جور چیزها یا بدلی هستن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم اگر قیمتی هستن طلا گرون شده ببریم بفروشیمشون

سلام ستوده ی همیشه مهربونم

نه بابا خیالت راحت فرینازوالتماس؟!!!!! محاله ....

باشه بگودلمو کی بیارم خدمتتون؟؟؟؟
ارزون حساب کنیا ....بالاخره ما حق آب و گل داریم...

اگه قیمتی بودن که منم دلمو پر می کردم ازشون

یه دوست شنبه 29 آبان 1389 ساعت 09:48

اسمم "یه دوست" است
میخای براش سبیل هم بزار . میشه یه دوست سبیلو. اونم بخاطر اینکه یدفعه قربون صدقه ام نری.
من بچه دهات نیستم. بچه لوس ان جلس هم نیستم. خیلی با ادبم.
پس شما هر جور عشقتونه رفتار کنین. فقط رفتارتون دوستانه باشه.
خب حالا کی مبصر میشم؟ میخام یه حالی از این مبصره قبلی بگیرم.
راستی کمی تند مزاج نیستین؟ کجایی هستین؟
معلومه دهاتی نیستین. چون به بقیه میگین دهاتی.
کاش من یه دهاتی بودم. خفه شدیم از این دود ماشینها.

یه دوست سیبیلوی عزیز.....

نه تند مزاج نیستم.....من به این مهربونی....کجا دیدی تا حالا؟؟؟!!!
پس آشنا نیستی....اصفهان نصف جهان سرای من است....
حالا زوده...بذار برسی و آشنا بشی بعد مبصرتم می کنیم.....

گفتم که دندت پهن باشه سیبیلو ......مگه دهاتیا چشونه که بهت برخورد؟؟؟

خب دیگه بسه...بای

مسافر شنبه 29 آبان 1389 ساعت 14:16 http://598i.mihanblog.com

با سلام
ممنون از اینکه لطف کردید و وب مرا قابل دونستید و لینک دادید...بسیاربسیار سپاسگزارم ...
در خاطرات یکی از بزرگان می خواندم که می گفت روزی که حضرت امام خمینی در حال بازگشت از تبعید به وطن بودند, در هواپیما خبرنگاری از ایشان می پرسد که چه حس و حالی دارین؟
امام فرموده بودند : هیچ حسی ندارم ...و خیلی آرام و بدون نگرانی نشسته بودند این در حالی بود که رژیم اعلام کرده بودند هواپیمای حامل امام را در آسمان خواهند زد و همه هم می دانستیم که رژیم در نابودی انقلاب و امام مصمم و جدی ست...
این بزرگ می گفت این فرمایش امام در حالی بود که ما اطرافیان بسیار نگران و مضطرب بودیم و حتی خبرنگار خارجی از این ارامش و طمانینه امام متعجب شده بود...
مردان خدا به آرامشی وصف ناشدنی می رسند که ...
سرتون رو درد نیارم...
منظورم از سکونت , همان آرامش درونی و روحی می باشد..
ممنون که مطالبم را میخوانید ...

سلام مسافر گرامی....

منم واقعا ممنونم که این ابهام را برام به بهترین شکل برطرف کردین....

ایکاش هممون به این سکونت پر از آرامش می رسیدیم.....
بازم میام....
بازم بیاین....

گل مریم شنبه 29 آبان 1389 ساعت 21:20

آهنگ وبت چقدر قشنگه!
میشه منم راهنمایی کنی اگه بخوام یه آهنگ واسه وبم بزارم کدشو کجای قالبم بزارم!؟

مرسی عزیزم.....
زیرآهنگ وبم نوشته دریافت کدآهنگ.کلیک کن.سایتش بازمیشه.قسمت ویرایش قالب،بخش *قالب وبلاگ*،کدآهنگ یا هر کد دیگه ای که دوست داریا وارد کن.بعد *ثبت* را بزن...
فقط کد ماوس باید آخر از همه باشه و کد آهنگ بلافاصله بعد از قالب ....

اگه به مشکلی برخوردی بهم بگو گلی جونم....

گل مریم شنبه 29 آبان 1389 ساعت 23:26

مرسی! خیلی ممنون

your welcome honey...

نازنین پسر شنبه 29 آبان 1389 ساعت 23:59 http://www.nazaninpesar.ir

سلام فریناز خانوم

ممنون از حضورتون

شما رو دعوت کردم که حتی در این پست هم از نظرات زیباتون استفاده کنم

در پناه حق ... خوب و شاد باشید

سلام...
ما که خودمون زودتر اومدیم...
بازم میایم

مزاحم کوچولو یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 01:09 http://mozahemkocholo.blogfa.com

سلام،

ممنون که سر زدی آبجی جون

ما اگه بزرگیم ..... کوچک تمام مهربونها و دوستان خوب هستیم
از جمله شمااااااااااا

موفق باشی عزیز


بای

سلام...جدی نگیرینا...شوخی بود آقا مرتضی....

ممنون لطف دارین شما.....

به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید . به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود

یه کم به دوست وبلاگیتم اهمییت بده مثل من

ما که خیلی میایم خونتون....

عزیزم بگو چی کار کنم ...؟؟؟

اصلا همین الان میام پیشت....

ممنون بابت جمله های قشنگت...

ندا یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 07:59 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

عزیزم نبینیم غصه بخوری
به مطلب امروزم سر بزن کمی جوابت توش است

آخه خیلی شاکی ام از آدم ها....
باشه نداجونم ...

همین الان میام پیشت....
ممنون....

hamid یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 10:18 http://www.hamidshams.blogsky.com

سلام فریناز خانوم.یه چیز در گوشت بگم.گوشتو بیار جلو.

چرا فوت میکنی شما؟؟؟؟


گوشمو کر کردی!!!!

مگه تو کار و زندگی نداری!!!!

یه دوست یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 13:18

چرا آپ نمی کنی؟ اخه سبیلام از انتظار اویزون شده. میترسم زرد بشه بریزه.
چرا میگی اصفهان نصف جهانه. مگه متراژ کردی اونو.
اصفهان از صفه تا کاوه بیشتر نیست. با متر خیاطی هم اندازه بزنی اندازه جیب بارونی تهران هم نمیشه.
میگم شما قصابی ندارین. آخه خیلی تو کار دنده استاد هستین.
آبجی یه کله با پاچه چند میدین؟
فکر میکردم تا حالا آشنا شدیم. روزی سه تا پست اینجا میزارم تازه میگین بزار آشنا بشی. بابا کرمتون منو کشته. آخ یادم رفت اصفهانی هستین.
چرا میزنی مگه اصفهانی ها چشونه؟ بیا بگیر اینم اون کفشی که پرت کردین. ولی دیگه اینکارو نکن چون دفعه بعد میبرم میفروشمش با پولش قاقالی میخرم.
فعلا بای باید برم لای (یعنی لالایی)

اوووووووووووووه چقدرم عجله داری سیبیلو خان.....!!!!
آپم می کنم به موقش....منو می بینی یه سر و ۱۰۰۰ سودام.....

آره متر کردم یه ذره هم از نصف بیشتر شد.....
حالا ببینم تو مشکلی داری؟؟؟
آهان پس دهاتت تهرونه....!!!وگرنه تو بیخودی سنگ جایی را به سینه نمی زنی!!!!

تو جرات داری کفش منو بفروش ببین تهرانو میذارم روی سرتون....!!!

یادت باشه به اصفهانی جماعت خسارت و آسیبی نرسونی که از مالشو نمی گذرنا....
از ما گفتن بود و از شما هم که مثل همیشه نشنیدن....

یه خورده دلم برات سوخت فکر کنم یه مقداری تند باهات صحبت کردم ولی حقته شما یه دوست سیبیلوی محترم.....

یاسین یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 15:49 http://yasingrami.persianblog.ir/

__________@@@@@@___________@@@@@
_______@@@________@@_____@@_______@
________@@___________@@__@@_______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@___________________@@@@@@@
__@@@@@@@@@_________________@@@@@@@
__@@______________________________________@@
_@@_________________@@@@@________________@@
_@@________________@@@@@@_______________@@
_@@@______________@@@@@@______________@@@
__@@@@_____________@@@@____________@@@@
____@@@@@@______________________@@@@@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@_____________@@
________@@@________@@@____________@@
________@@@______@@@__@__________@@
_________@@@_____@@@___@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@
______________________@____@@@
____________@@@@___@@__@__@
_____________@____@@_@__@__@
______________@@@____@_@@@
_______________________@

حمید یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 19:50 http://www.hamidshams.blogsky.com

سلام فریناز خانوم
امروز تولد ثریا بود
شما هم اومده بودی
ظاهرا سهم کیک منو برداشته بودی
با زبون خوش کیک منو رد کن بیاد
من گشنمهههههههههههه

إإإإإإإإإإإإإ ببینم دیوار کوتاهتر از من پیدا نکردی شما!!!!!!؟؟؟؟؟

اصلا دلم می خواست بردارم...
می خواستی زودتربیای...
یادت رفته کیکای تولد ستوده را یه جا خوردی؟؟؟حالا این به اون در حمید خان....

یاسین یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 21:40 http://yasingrami.persianblog.ir/

ممنون که اومدید..کم پیدایید...خوش میگذره؟؟

به خوشی شما....
درگیر درسام و تدارکات اومدن مامان بابامم.....

گل مریم یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 22:15

حمید میگه گشنمه! ولی معلومه از بس که خورده داره میزنه!


خدایا شکرت....
یکی اومد طرف ما...

برو وب ثریا ببین همشو یه باره گذاشت تو دهنش.....

حالا هم پیداش نیست فک کنم اوضاش خطری شده.....

فرشاد-مسافر شهر باران یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 22:36

سلام فریناز عزیز خوبی؟
یکی و دو روزی هست ازتون خبری ندارم ... حالتون خوبه؟
من فردا میرم ماموریت همدان.. منتظر هستم....

سلام فرشادخان....
مرسی خوبم.....
تولد داشتیم آخه.....
تولد ثریا جون و نسای عزیز...
الان میام براتون میگم.....

درگیر درسامو تدارک اومدن مسافرامونم هستم....
به سلامتی برید ایشالله....
راستی آهنگتونم گوش دادم بالا خره......

من دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 00:36 http://www.sokot9006.blogfa.com

ریز درشت بودن سنگ مهم نیست
مهم وجود سنگاست که تو ی این دوره زمونه کسی رو نمیشه پیدا کرد که ..
مثل همیشه عالی بود!
حالا گلگی!
فریناز قهرم!
رفیق نیمه راه آپ میکنم نمیای؟؟

به به ببین چه تحولی رخ داده اینجا....

اومدم عزیزم....تولد داشتیم آخه....

من اینجا دونفرو میبینم که دارن یه کم دور بر میدارن کیه ؟کیه؟
اول که این یه دوست خوب من نمیدونم چر این سیبیلاشو هر جا میره به رخ میکشه بعدشم حمید
وا حمید سر یه تیکه کیک دعوا میکنی خوب از اول میگفتی من سهمتو بیشتر میدادم چرا اومدی خونه فریناز سر کیک دعوا میکنی ههههههههههههههههههههههههههههه
زشته همه نگاه میکنن افرین بریم تا برات کیک بیارم یه کم قایم کرده بودم عین مامانا برای یه نفر(خودم)حالا میدم به تو

خبر نداری عزیزم....!!!!
آقا سیبیلو میخواد مبصر وب بشه.....
دیروز معرفتشو ثابت کرد ثریا جونم.....

حمید سر هر تولد سر کیک با بقیه دعوا می کنه.....
این دفه هم اومده سهم منو بالا بکشه......

ولی منم همشو یه باره گذاشتم تو دهنم

پرروش نکن....بسشه....


خیلی گلی فریناز جونم

شما بیشتر

من دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 09:11 http://sokot9006.blogfa.com

تحوله دیگه!!
عجب!!!

چی شد ؟؟؟؟

بله دیگه.....

مهسا دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 10:24 http://www.medade-meshki.blogfa.com

سلام سلام سلاممممممممممممممممممممممممم
خوبی فریناز جونم ؟
اگه دل تو از دوری من یه گنجشک شده ... دل من از دوری تو یه مورچه شده ............. خیلی دلتنگ شده بودم ...........
دوستت دارم خانومی.........
مثل همیشه آپت عالی بود و زیبا .............
مثل خودت .........
خیلی قشنگ نوشتی ..........

سلام عزیزم....
مرسی خوبم....تو چطوری؟؟؟
منم همین طور....

مرسی لطف داری عزیزم.....
توقشنگی که شما سرتری...

مجید (3ajid) دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 11:28 http://daneshjou.blogsky.com

چیزی نتونستم بگم
ممنون که اومدی


سلام
زیبامی نویسی

جای دوری نمیره بهم سربزنی.

پرنده بالای حوض ماهی نشست وگفت:

سقف قفست شکسته

پروازنمی کنی؟

سلام...
باشه میام...
بلیطش به حساب شما ها....!!!!!

آفریـنش دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 16:46 http://asmani7.blogfa.com

سلام فریناز جون خوبی؟

خیلی دلم گرفته بود...واقعا درست گفتی

دوست داشتن ها شده فقط بازی

سلام عزیزم....مرسی
خداکنه دل آفرینش ما زود زود باز بشه

آره به خاطر سنگ های دل های آدماس

پونه سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 00:37 http://www.tit-bijor.mihanblog.com

سلام فریناز جونم .چطوری گلم. آدرس وبم رو عوض کردم .اگر زحمتی برات نیست عزیزم .لطفًا منو با این آدرس لینک کن .یک دنیا آرزوی خوب برای تو نازنین.

سلام ... اطاعت قربان....
همین الان رسیدگی می کنیم

پونه سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 00:40 http://www.jojo-bijor.mihanblog.com

عزیز دلم از دست تو آهنگتو که شنیدم دیوونه شدم هواسم پرت شد .جوجو آدرس وبم اینه که میبینی

بله بله...آهنگ ما مخصوص خود خودته پونه جونم.....

من سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 08:24 http://www.sokot9006.blogfa.com

انشاالله پیروز میشی توکل کن فریناز جونم!

ممنون نسا جون.....
پیروز شدم خوشبختانه.....

ستوده سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 14:51 http://saba055.blogsky.com

سلام فریناز جان .
چون قسمت نظرات پست قبلیت را بستی اومدم اینجا بگم که اولا برات دعا میکنم امتحانت را خوب بدی و
دوم خیلی خوشحالم چون من هیچ وقت امتحان نمیدم فقط از بچه ها امتحان میگیرم ونمیدونی چه کیفی میده وقتی امتحان میگیری و شاهد نوشتن بچه ها هستی وخیالت راحته که خودت بین اونها نیستی تا امتحان بدی .
میبینی ما چقدر بجنسیم .
موفق باشی وامتحان خوش بگذره

سلام ستوده جونم....
اولی را هستم ولی دومی را.....!!!!!عججججججججب.....

بله به طور کامل با جنس شما ها آشنا گشته ایییییییم......
معلم جماعت را هر کاریش بکنی آخر دوست داره حال این بچه ها را بگیره....!!!
ولی این دفه بر استاد....مان پیروز گشتیم....
مرسی عزیزم بابت خوبی هات....

یاسر سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 23:42 http://yas-m.blogsky.com

سلام فریناز جوووون
از شعری که نوشتم خوشتون اومد.

سلام...شما کلا همه شعرات خوب وقشنگه....

گل مریم چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 09:45

امتحانت رو خوب بدی ان شاالله
کلاسای ما که تعطیل شد! امروز یه امتحان مهم داشتیم که کنسل شد گرچه به نظر من هر روز تهران آلودست و احتیاج به تعطیلی داره...
راستی ممنون بابت راهنمایی های قشنگت!

ممنون گلی جونم....

إإإإإإ خوش به حالتون...رو شانسیا دختر خوب

اونوقت خیلی خوشتون میشه شما تهرانی یا...

حرف دل بود قابل گل بودنتو نداشت

یاسر چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 14:03 http://yas-m.blogsky.com

سلام فریناز جووون
عید رو به شما تبریک میگم.

سلام عید شما هم مبارک یاسر جان

فرشاد-مسافر شهر باران چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 20:43


سلام فریناز عزیز حالت خوبه؟
من اومدم.....
جریان امتحان چیه؟.... حتما قضیه ای مهم هست.... ازین جور حرف زدن ها خوشم میاد این نشون دهنده متعالی بودن دل هست...

سلام ممنون آقا فرشاد...
رسیدن به خیر...
یه امتحان درسی و یه امتحان سخت در زندگی شخصیم....!!!
از اون درسیش که فکر کنم سربلند بیرون بیام....


از کدوم جور؟
خوش گذشت؟؟؟

فرشاد چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 21:22

راستی عیدت مبارک

عید تو و خانواده ی عزیزت هم مبارک فرشاد عزیز

رمان پنج‌شنبه 11 آذر 1389 ساعت 21:04 http://www.romantic6370.blogsky.com/

سلام آجی عزیزم
خب به سلامتی حاجی هاتون اومدن هرچند یه کمی دیر ولی بلاخره انتظارت به پایان رسید
خیلی قشنگ نوشتی کیف کردم
حسابی سیبیلت چربه تنهایی سوغاتی ها رو نخوری
خوش بگذره آجی
آجی نمیدونم کد آهنگ رو کجای قالب وبلاگ بذارم یه کمی گیج شدم لطفا در این مورد هم کمکم کن

سلام داداشی
خب این مهمونامون که نمی رن تا سوغاتیام را بگیرم!!!!!

خواستین شریک میشی ما!!!

آخرش بذار .سطر بعد از </html><head>

کد آهنگ باید بلافاصله بعد از خود قالب باشه...

بعد از اون میتونی کد های دیگه را هم بذاری....

کد موس هم آخر همه باشه بهتره....

اگه اجرا نکرد جای کد را عوض کن....
اگه مشکل داشتی هم بهم بگو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد