آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

همه چی آرومه...

می خواهم برای تو بنویسم

تو که زمانی برایم، همه ،بودی

اما حال می فهمم تو فقط سرابی بودی از...


بگذریم....


گاه لازم است سرت به سنگ بخورد

لازم است جز مزه ی خوب غذای داغ مادرت،مزه ی درد را هم بچشی


گاه لازم است در جاده های خاکی نیز گام برداری تا پاهایت قوی گردند


گاه لازم است سقوط کنی تا عظمت جایگاه قبلی ات را درک نمایی


آری گاهی حتی لازم است خالی گردی از همه چیز و همه کس!


خوبم

آرامم

آسوده ام

نشسته ام کنار برکه ی تنهایی هایم

برای خودم شعر کودکی هایم را زمزمه می کنم

دیرزمانی است او که لاف عشق می زد از دیدگانم رخت بربسته!


و چه خوب است این همه بودن و در حال،بودن

و چه زیباست حس آزادی

حس خالی شدن از همه چیز

چه نشاط آور است که قلبت زیبا می تپد 

همچون کودکی هایت...


این شب ها آرامتر از همیشه سر بر بالش رویاهایم می نهم

هنوز هاله ای از او در نیمه های شب مهمان افکارم می گردد

ولی آرامم

چرا که حتی هاله اش را نیز دیگر حس نمی کنم

پرم از خالی بودن

افکارم را سر و سامان داده ام


حالا رگباری از آرامش بی منتهای خداوندی بر دل بارانی ام می بارد


و به قول شاعر:


همه چی آرومه

من چقدخوشحالم

من چقدخوشبختم

من چقدرآرومم


http://s1.picofile.com/file/6305811866/%D8%A8%DA%86%D8%B9%D9%87.jpg

نظرات 114 + ارسال نظر
آفرینش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:37 http://asmani7.blogfa.com

سلاااام عزیزم خوبی؟
الان اومدم سایت دانشگاه دیدم نظرتو
چقدر وبلاگت قشنگ شده

سلام
میگم من الانه نظر گذاشتم تو با چه سرعتی اومدی؟!!!!

ممنون گلم

آفرینش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:38

خوشحالم که خوبی...

یه روز اومدم برات کامنت بذارم سایت قاطی کرد ببخشی
به یادت بودم دوست عزیزم

ممنون گل دخترم
این نت قاطی یه کلا
میدونم چی چی میگی
منم خوشحالم که تو خوبی

آفرینش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:39

کاش میشد میومدی برام درستش میکردی
مواظب خودت و آرامشت باش...
تا بعد

گفتم که آدرس بده در خدمتیم
فکر کنم خیلی دوریا...
میخوای اجی مجی بخونم درست بشه؟!

ممنون آفرینش جونم تو هم آروم وشاد باشی همیییییییییشه

آفرینش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:47

اومدم پیشاپیش تولدتو تبریک بگم
امیدوارم همیشه خوشحال و سلامت باشی...۱۲۰ سالم با ارامش عمر کنی

خیلی خوشحال شدم عزیزم.اگه نیومدم بهم سر بزن تا نتم درست شه.
من بم هستم تو هم تهرانی درسته؟پس خیلی دوره
ولی دلامون نزدیکه

ممنون آفرینش جونم

باشه حتما
الانه داشتم برات اجی مجی میخوندم نتت درست بشه ها

اصفهانیم عزیزم...
آره دیگه دلامون بغل همدیگست

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:50 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

همه چی آرومه
تو چقدر خوشحالی...

مگه تو خوشحال نیستی محمد؟

سینا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:51 http://omide-ma.blogsky.com

چه بچه ی نازی.چه مطلب لطیفی.چقدر خوبه که همه چی ارومه چون خیلیا اروم نیستن

چرا سینا خان؟
کیا آروم نیستن؟!

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:53 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com


ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
آجی به خدا این همه چی آرومه که اون بالا نوشتم از رو تو ننوشتما
اول دیدم عنوان نوشتت درباره آرامشه
بعد اینو نوشتم بعد نوشتت رو خوندم
ته نوشتت دیدم اینو نوشتی همینجوری ذوق کردم



راس میگی؟!
میگم میخوای تو بیا واسه من آپ کن...

خب حالا بگو ببینم اون کارت درست شد که مهم بود؟!!

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:56 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

من که همیشه نا آرومم
من چقدر ناراحنم
امروز از اول صبح ضد حال دارم میخورم
ولی بی خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییال
تو میدونی من نی نی میبینم کتنرلمو از دست میدم هی نی نی بذار
دلم میخواد با حرص لپاشو بگیرم هی بکشم
هی پرتش کنم بالا بیاد پایین
دلم میخواد باهاش بازی کنم آخه خیلی نازه

میگم محمد کشتی بچه مردمو

چرا داداش من ناراحته؟
چی شده ؟!
داداش منم اینو نوشتم که همه ی دوستام آروم بشن...دلم میخواست این آرامش به تو هم سرایت کنه ها
البته یه آرامشی از جنس واقعیش

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:00 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

آجی امروز ۳ تا اتفاق قراره بیوفته
اولیش که شد ضد حال
حالا قضایاش بماند
منم با گفتن یه بی خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییال
فراموشش کردم
اما ماجراهای بعدی قراره اتفاق بیوفته امیدوارم اونا دیگه ضد حال نشه
آجی خوش به حالت آرومی واسه ما هم دعا ن آروم شیم
دیگ و اجاق و زن و ونگ ونگ بچه و گرونی شیر خشک و کادوی ولنتاین واسه خانوم بچه ها و اه اه شهریه یونی بچه ها و اینا مگه میذاره ما آروم باشیم
نمیذاره که

بله
بیچاره داره له میشه زیر بار زندگی

میگم واست دعا میکنم اون دو تا به خوبی و خوشی واست اتفاق بیوفته
ولی داشتیم که نگی؟
خیلی بدی!
خب بگو ببینم چه اتفاقاتی میخواد بیوفته واسشون چادر بگیریم زمین نخورن

شیدا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:01 http://www.heartbeat1.blogfa.com

مطالبی خوبی دارین تو وبلاگ. به وبلاگ منم سر بزنید نظر تونم بدیدخوشحال میشم موفق باشین

بله ممنون
باشه میام

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:03 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

آجی این نی نیه پسره یا دخمله؟؟؟
کاش واقعی بود دست من می افتاد میدونستم باهاش چیکار کنم
انقدر عسکشو نگاه کردم ضعف کردم
خیلی گوگولیه

معلممه دیگه دختره
آخه پسرا از همون کوچیکی بی نمکن

البته به استثنای شوما!
نه بابا الانم داری میکشیش...
ولی خداییش منم دلم ضعف رفتشا

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:07 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

آجی آرامش بهم سرایت کرد
جدی میگم
الان آرومه آرومم
ولی این نی نیه از همه چی نازتره
ما بریم بخوابیم دیشب تا صبح بیدار بودم
یعنی کلا ریتم زندگیم همینه
فعلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خب خدا رو شکر

میگم محمد تا صبح چی کار میکردی تو؟؟؟

روز خیلی خوبی داشته باااااااااااااااشی

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:09 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

آجی به خدا چیزه مهمی نبود
ولش کن
میگم الان یادم افتاد آجی مهسایی پیش تو هم نیومده؟؟؟

نه نیومده
با اینکه دو روز پیش خبرش کردم
ولی نمی دونم کجاست؟!
تو خبر نداری ازش؟!

گل مریم چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 13:02

هیچی آروم نیست:|

چــــــــــــــه را ...
همه چی آرووووووووومه

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 13:51 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

به من ارتباطی نداره ها با اینکه عصر ارتباطاته
میگم مریم گلیتون چرا اینجوری رو حالت صافه یعنی اینجوری:|

والا منم نمی دونم
حالا این صافی یعنی چی چی؟!

گل مریم چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 14:19

فریناز ببخش که گل یخ شدم، میای و شرمنده می کنی
واسه فضولای عصر ارتباطات می نویسم:
زیاد فکر نکن چی نوشتی، به هر حال:|

نه عزیزم این حرفا چیه؟!
ولی تو هنوزم نمی خوای بگی چی شده؟!

خب اینجاش با من نبودا

هریوا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 14:20 http://hariva1990.blogfa.com

درود
زیبا !با احساس!دلنشین و لذتبخش
دورد به احساس زیبا و رنگینکمان افکارت

نمیدونم اما فکر کنم به کسی علاقه مند شدم که فقط به اون فکر میکنم
اون شبم با اون حرف زدم
رویایی بود شب خوابم نمی برد یعنی نمیخواستم بخوابم
گفتم اگه بخوابم لذت و خوشحالی که داشتم هم از بین میره
..................................
موفق باشی و سبز اندیش









ممنون هریوای عزیز

امیدوارم شور عشق رو به تجربه بنشینی اونم یه عشق راستین

منم داشتم از این شب ها رو که برام الان نیست ولی با خاطراتش قلبم آروم میگیره

شاد و آروم باشین همیشه

کوروش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 14:42 http://korosh7042.blogsky.com

هیچ چیز را اوم ندیدم
و خوشبختی را نمیدانم
واین ارامش قبل طوفان است

شاد باشی فریناز عزیز

چرا کورش خان؟!

راستش دلم یه مرتبه فرو ریخت از حرفتون

من نمی خوام این دفعه هم آرامش قبل طوفان باشه!
هنوز خسارت های طوفان قبلی به وضوح در زندگیم هست

به هر حال ممنون

بانوی شرق چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 15:20 http://www.royavash.blogsky.com

آرامش
چیزی که....
بیخیییییییییییییییییییال
میگم فرینازی
دیدی مهندسم بیخیالی شد

میگم یادت باشه بچه مردمو دست مهندس ندی
وگرنه برگشتنش با خداست

خیلی خوشحالم برات که آرومی عزیزم

راستش حس کردم میخوای مثل کورش خان تفسیر کنی

آره این بیخیالی رو بالاخره قبول کرد ولی فکر کنم داره دٌزشو میبره بالا
باید یه هشداری بدیم خدمت مبارکشون

ممنون رویایی جونم

بانوی شرق چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 15:21 http://www.ghanunetabiat.mihanblog.com

فرینازی
این وب دستمه
یه سری بزن
فعلا

بله الانه میام

ghasedak چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 16:37 http://earsplitting-silence.blogsky.com

سلام عزیز
آخی چه نی نی نازی

سلام نسیم جون
آره خیلی دوستش دارم

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 16:40 http://zibayiha.mihanblog.com

سیلام دوست دارم مر30 که خبرم کردى
کنار برکه ی دلت. چون چکاوکی دخیل خواهم بست. بگذار لبریز شوم. از حس زلال تو ... نشسته ام کنار پنجره. و. تو را از پشت شیشه ی بخار گرفته. از نفس نفس زدن هایم تصویر می کنم شاید در انتهای این تنهایی عمیق تو ایستاده باشی ، شاید


سلام گلکم
خیلی خوش حال شدم از اومدنت

چه شاید زیبایی
و کاش شایدی بود که به یقین تبدیل میگشت

گاه باور دارم خواستن توانستن است




گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 16:43 http://zibayiha.mihanblog.com

افسوس که در خلوت عشق تنهاى تنها نشسته ام. افسوس که صدای قلب خسته ام .... از کنار برکه ی خون. باز باران ، بی کبوتر ، بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ، ... تا اوار تنهایی بر سرت نریزد و ارامش خیالت ، خیس اشک هایم نشود


باران چشمانت سوزان است و باران می آید تا خاموش گرداند نه بسوزاند

بگذار مروارید چشمانت آرام گیرد و به انتظار بارش بارانی دیگر گردیم



گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 16:46 http://zibayiha.mihanblog.com

فرى ناز فعلا این دوتارو داشته باش شب هم میاد باز نظر میدم الانه باید برم
چشمه هایم چشمه ی خشک کویر غم. تشنه ی یک بو سه ی خورشید. تشنه ی یک بوسه شبنم. ... سنگ در برکه میاندازم و میپندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم میریزد ... نشسته ایم من و دل کنارِ دلتنــــــگی. دیگر پرنده ی احساس من نمی خواند ... کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب ارزوهای رنگی ام


ممنون گل من
الانم خیلی خوشحالم دوباره برگشتی

مرداب آرزو های رنگی ات دریایی میشود تا به اقیانوس هستی رهسپار گردد
آنوقت میشوی خوشبخت ترین پری یه زمینی


محسن چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 18:23 http://www.degdar.blogfa.com

سلام مرسی دعوتم کردی

خداکنه همیشه زندگیت اروم باشه ولی ماله من امروز اتیش بارون بود که اتیش رو سرم خراب شد بازم از دعوتت ممنون

سلام خوش اومدی

ممنون منم دلم همینو میخواد الان
چرا؟
امیدوارم زندگی تو هم خوب و آروم بشه اونم یه آرامش واقعی

دریا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 19:42 http://akharinfaryad.persianblog.ir

سلام نازنین دوست.......
مرسی از حضورت..شعرت در عین زیبایی خیلی ملموس بود.
عاشقی سخته,همین........

سلام دریای مهربون
ممنون
آره عاشقی خیلی سخته ولی الانه رها شدم و خالی...!

دریا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 19:46 http://akharinfaryad.persianblog.ir

آرمان چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 20:09 http://www.fun-center.blogsky.com/

سلام دوست عزیزم.خوبی؟
دستت ندرده که اومدی و به وبم سر زدی و نظر دادی
اگر که مطالب وبلاگم رو قبلا جایی خوانده بودی ، یا حتی اگر ناقصی داره به من اطلاع بده لطفا
اگه میشه منو با اسم «مرکز سرگرمی» لینک کن . بعد بگو با چه اسمی لینکت کنم

سلام آرمان خوش خنده
نه بابا دستمون نمی درده

بله به چشم
اونم به چشم...الانه میام

کوروش چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 21:12 http://korosh7042.blogsky.com

راست میگی فریناز عزیز
من پوزشی را بایدقلبا از تو عزیز داشته باشم
این دهه را به سختی میگذرانم حس غریبی دارم . تا به جائی که فرخ عزیز پنداشت بود احساس ندامت است که اینگونه نیست
ولی حکایت چه می خواستیم و چه شد .است
حکایت نارومی درونی تو نیست نبوده
متن من
شاید هم متاثر از نوشته ی زیبایت نبوده
و مستقیم در ارتباط با باموضوع نیر
همانطور یکه خودت خوب میدانی پست قبلی ام که در مثالی و بصورت استعاره از زن صحبت شده بود که متاسفانه گویا تعابیری منفی و بر علیه زن دیدند و حتما متوجه شده ای که انتخاب چنین متن و شعری براساس در نظر داشتن زمان و ماه در آن است
ولی هر چه در پیام ها و ... توضیح دادم گویا موثر نبود
شرمنده که باعث ناراحتیت شدم عزیز
برای من ارامشی قبل از طوفان است

نه کورش خان این چه حرفیه!
بحث اون پست قبلیتون جداست و واسه من که شبهه ای نداشت
اونایی هم که باید متوجه بشن شدن

خودم هم میدونم حتی در پی این آرامش امروزم که هنوزم جریان داره یه طوفانی نهفته ست ولی خب اون لحظه نمی خواستم باور کنم
چون اوج آرامش و نشاط من بعد از مدت زمان درازی بود!

سپاس که اومدین
این روزها هم میگذرن شما غم دوران را بر دوش نکشین ومهربان


مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 21:30 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

میگم بی خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییال



بله ب ی خ ی ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ل

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 21:33 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

آجی دعا کن جمعه بیرون نرم میدونی که نه اینکه متعلق به همه ام میکشونن ما رو بیرون
میخوام بیام بمب بترکونم روز تفلدت اینجا
شب و روز و همه چیز بهت خوش
شبت قشنگ
دنیات سرشار از آرامش

میگم داداشی مراقب باش وبلاگم نترکه ها
الانم که داری میترکونی
ممنون
واسه تو هم همینطور
همه ی دقایقت پر از خوبی و نشاط و آرامش باشه

مهندس چوچولو چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 21:35 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

با بچه ها روز تفلدت همه اینجوری میشیم

دوکس دوکس...
حالا حرکات موزون بماند واسه جمعه
ما رفتییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم


محمد گردنت درد میگیره ها

بله خوب تمرین کن ببینم جمعه چی کاره ای یا
به سلااااااااااااااااااااااااااااااامت

عاشق محدثه-حمید چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 21:52

سلام
شرمنده که رسم خاهر برادری رو به جا نیاوردم
3 هفته مسافرت بودم تا تجدید قوا بکنم
فعلا که از فکرش بیرون اومدم.هنوز هم همدیگر رو ندیدیم و تماسی هم نداشتیم
ولی عید نوروز که دیدمش بهش محل نمیذارم.
وبلاگ هم تعطیل! چه فایده
بعضی پستهاش رو پاک کردم.شاید بعدا دوباره بذارمشون

نگاه کی اینجااااااااااس!!!!
سلام حمید جان
میدونی چه قدر نگرانت بودیم؟؟؟

خوشحالم که تونستی با خودت و اون کنار بیای
میام پبشت برات میگم

ولی خیلی خوشحالم کردی یه خبری از خودت آوردی بالاخره

سیلام فرى ناز من اپم وقت کردى سر بزن
بی شک اگر خدای بزرگ از بام بلند عرش فرود اید و هم اکنون از من با اصرار و الحاح بخواهد که من به جای او بر عرش کبریایی او بنشینم و او به جای من در محراب به پرستیدن و عشق ورزیدن اغاز کند و اتش های درد و نیاز به معبود را از جان من باز گیرد و
بر جان خویش زند هرگز حتی برای شبی تا سحر نخواهم پذیرفت...

سیلام به لوووی ماهت
اووووووووووومدم عزیزم

آری عاشقی را حتی به ازای تمام کوه و دریاها و زمین و زمان و خورشید و ماه عوض نخواهیم کرد
اگر معشوقت پروردگار باشد که دیگر هییییییچ

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:16 http://zibayiha.mihanblog.com

من بار دیگر خودم را در گور می کنم.... ناخن هایم پر شده ست از خاک مزارم. ... شاید یک روز میان این همه شعر و کتاب و خط و عدد ...خودم را با موهایم دار زدم. ... یا اندوه دستان کودکی از پشت شیشه برای عروسکی... این روزها این خاک باران خورده ی غریب بوی عزیزان ... و زمزمه می کردم که نیاز همان حدیث بی پروایی در آغوشت بود...


مثل همیشه با کامنتای قشنگ و دلنشینت منو شرمنده میکنی گل گل من
واقعا زیبا و قابل تامل بود

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:25 http://zibayiha.mihanblog.com

لحظات شادی خدارا ستایش کن
لحظات سختی خدارا جستجو کن
لحظات ارامش خدارا مناجات کن
لحظات درداوربه خدا اعتماد کن
و در تمام لحظات خدارا شکر کن...


خدایا شکرت
همیشه و هر لحظه شکر مهربان بی منتهایم





ممنون گلکم

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:26 http://zibayiha.mihanblog.com

عاقلان اول فکر میکنند بعد عمل می نمایند , نادانان اول عمل می نمایند بعد فکر میکنند !



کاملا درسته
امیدوارم همگی در زمره ی گروه اول قرار بگیریم

گلی جونم ممنون

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:30 http://zibayiha.mihanblog.com

سقوط مثل یک تخت نرم است،رفتن در آن راحت و رهایی از آن سخت است بر شجاعت درستکاران حتی خداوند نیز یاری میکند
تنها تعلیم و تربیتی که خیلی طول میکشد ،تعلیم نفس است
وجود مخالف در حد معین به انسان کمک بزرگی میکند.
کایت نه در جهت باد بلکه در خلاف جهت آن بلند می شود


گلم هر کدومشو باید آدم بشینه روش قشنگ فکرکنه
تا حالا به آخریش فکر نکرده بودم
واقعا کایت در خلاف جهت باد بلند میشه؟

ممنون عزیزم
تو حسابی منو شرمنده میکنی
بووووووووووووووووووس

گل چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:33 http://zibayiha.mihanblog.com

گاه اسان نیست که خندان، با جهان روبرو شویم
هنگامیکه دل پر درد داریم شهامتی بس بزرگ می‌خواهد، بازگشت به خویشتن و دست یافتن به نیروی درون. باید بدانیم که فردا روز دیگری خواهد بود با ره‌اوردهایی نو اگر بتوانیم بردبار بمانیم و فردا را ببینیم. ...
از نو ادمی خواهیم شد پر توان با درک افزون و به خود می‌بالیم که به این بردباری توانا بوده‌ایم


هر وقت از اون سقوط های دره های زندگیم بر میخواستم و دوباره به صعود ادامه میدادم،قبل از آن شاید روزها باید به دورن خود برمیگشتم و به دنبال خویشتن خویش تمام زوایای وجودی ام را جستجو میکردم

ممنون گل گل خوب و مهربونم
خیلی خیلیییییییییییییییییییییی گلی به خدا
امیدوارم بشی خوشبخت ترین گل دختر دنیاااااااااااااااا




دریا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 22:39 http://sedsybaran.blogsky.com/

خصوصی دارید جونم.

بــــله

آرمان چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 23:12 http://www.fun-center.blogsky.com/

سلام فرزانه جان.خوبی؟
با افتخار لینکت کردم
من هم امیدوارم دوست های وبلاگی خوبی برای هم باشیم

فرزانه؟!!!!
فرینازم
سلام
ممنون افتخار از ماست
بله الان میام به خدمتت میرسم

حمیدرضا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 23:37 http://www.hamidrezarahimibasab.blogfa.com

سلام کجایی؟

چیه؟شاید قهر کردی .یا شاید خدای نکرده .زبونم لال اتفاقی افتاده.لطف کن در اولین فرصت یه سر بهم بزن...حمیدرضا

دلم برت تنگ شده. تونستی بهم یه سر بزن.

سلام همینجا
نه بابا الانه میرسیم خدمت مبارک

واسه من؟!
خب الانه میام دیگه وایسا یه کم

گل پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 00:07 http://zibayiha.mihanblog.com

بیا سوارش شو نترس نمیخورتت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

---------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|-------::::::::::::: -|
((--|--------.-------'-----|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|

وووووووووویی
نندازه منو؟!
آخه اسبا مادر زادی با من مشکل دارن کلا

میگم گلی خودت با اسبه میای اینجا؟!

گل پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 00:09 http://zibayiha.mihanblog.com

گل گلکم قشنگه
با دشمناش میجنگه
خوب بوووووود؟!

گل پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 00:17 http://zibayiha.mihanblog.com

بادبادک رفت بالا... قرقره از غصه لاغر شد
قرقره کیییییییییییییه

من میرم لالا قرقره کیییییییییه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قرقره توى بادبادک هم منم
دوست دارم جیش بوس لالا باى





إإإإإإ که اینطور!!


قرقرتیم گل گلی جووووووووونی
.
.
.
.
.
منم دوست دارم یه عالمه
اندازه ی یه قابلمه

شب و روزت خوش عزیز دلم




گل مریم پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 00:29

از الان بگمااااااااااااااااا! اگه محمد بخواد اینجا شلوغ کاری کنه و اینااااااااا من نمیام تولد! دیگه حوصله بمب و اینا ندارم
.....................
من و محمد در صلح و صفا و آرامش و ایناااااااا به سر می بریم، به سلامتی آشتی آشتی‌ آشتی هستیم، دلت بسوزه
.
.
.

مریم جونی میگن بمبا رو خودت قراره درست کنی که
.
.
.
بله خدا رو شکر بالاخره پرچم سفید رفت بالا

دل ما که نمیییییییییییییییسووووووووووووزه

میگم زودی بیا که کیکا رو تموم نکننا
میدونی که اینجا شکمو زیاده

شکیبا پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 02:12 http://kavirbienteha.blogsky.com

وااااااااااااااای چه نی نی نازی

آره شکیبا جونم
مثل تو إ فکر کنم

آرمان پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 05:31 http://www.fun-center.blogsky.com/

──██────(▒)(▒)
──██───(▒)(♥)(▒)
─▄██▄▄█─(▒)(▒)
─── ─── ▄███▄
─── ──███─███─(▒)(▒)
─── ──▀██▄██▀(▒)(♥)(▒)
─── ────███───(▒)(▒)
─── ─────── ▀██─██▀
─── ──────── ██─██─(▒)(▒)
─── ──────── ▀█▄█▀(▒)(♥)(▒)
─── ──────────▀───(▒)(▒)
─── ────────── -─██▀▀▀█
─── ──(▒)(▒)──────██▄█──(▒)(▒)
─── ─(▒)(♥)(▒───-──██▀█─(▒)(♥)(▒)
─── ──(▒)(▒)──────██▄▄▄█(▒)(▒)
سلام فریناز جان.خوبی؟
دلم تنگ شده بود گفتم نظر بدم (شوخی)
با ژست جدیدی آپم . بیا نظر بده

سلام آرمان جان
بالاخره فهمیدی من فرینازم

واااااااای خوبه اومدی منم همینطور(دوبله شوخی)

بله الانه خدمتت میرسم

ستوده پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 06:50

فریناز عزیزم .
ببخش الان وقت ندارم دوباره میام ونظر میذارم .
اما خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی گلم .

ممنون ستوده جون
راستش داشتم ناامید میشدم از نیومدنت
ولی الانه خوشحالم کردی اووووومدی

مهربون پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 11:36 http://www.kind.persianblog.ir

سلام فریناز جان . خوبی؟ عزیز از مهسا خبر نداری؟
چند روزه که نیستش نگرانش شدم. گفتم شاید شما ازش خبر داشته باشی

سلام ممنون
نه منم نگرانشم
نمی دونم کجاست
شاید سرش شلوغه
ایشالله که خوبه
نمی دونم از کجا ازش خبر بگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد