آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

شازده کوچولو

شازده کوچولو را که می خوانم  می مانم ازاین همه هوش!!!

راست می گوید...


راستی راستی که این آدم بزرگ ها خیلی خیلی عجیبند!!!


می دانم من هم مثل او زیاد دوام نمی آورم

سخت است با آدم بزرگ ها زندگی کردن!!!

دلم گرفته است

اما نمی خواهم بر دل بگیرم...

آدم بزرگ ها رسمشان این است...


آدم بزرگ ها مسئول گل خود نیستند!

همان که اهلی اش کرده اند...


http://s1.picofile.com/file/6563020120/_.jpg



نظرات 43 + ارسال نظر
سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:37 http://www.sufiyastory.blogfa.com

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووول....

دوباره تو اول شدی که

اصلا هم تبانی نکردیم

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:40

آجی چرا من هر چی نظر میدم ...برام نشون نمیده؟؟؟

نمی دونم خب!!!

واسه من که نشون می ده

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:41 http://www.sufiyastory.blogfa.com

خداییش تبانی در کار نبود...
بود آجی؟؟؟
این از فرزی خودمه

بله بله اصلا هم تبانی در کار نبووووووووووود

فقط یه ندایی بهت گفت یکی آپه

فریناز چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:42

سوفی خودم میام دوم شما

چه کیف داره آدم واسه خودش نظر بذاره

خودمم به خودم پاسخ می دم

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:43

آجی بصبر من برم آپتو بخونم...

باشه بدو برو

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:47


آجی داری واسه خودت نظر میذاری؟؟؟
دمت گرم بابا ایولا...
آجی آپت خوشمل بود
ای کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدیم

آره عزیزم
خیلی کیف میده

گفتم امشب یه جوری دلمو باز کنم دیگه

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:48

میگم خیلی کیف میده خودت واسه خودت نظر میذاری؟؟؟؟
من تا حالا امتحانمش نکرده بودم...

آره خیلی کیف میده آجی
منم از یه دوست خوبی به اسم شبنم یاد گرفتم

حیف این آواتور خوشگلم نیست تو وب خودم نباشه

فریناز چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:49

می گم سوفی تو کتابشو خوندی؟
خیلی قشنگه

اصلا من عشق می کنم وقتی این قدر قشنگ این آدم بزرگا رو می گیره زیر سوال

اصلا هر کی نخونده بره بخونه که عمرش بر باد رفته

سوفیا چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:52

آجی نفسم میگم ازت یه چیزی یاد گرفتم خفن
ایشالا آپ بعدی جا دوستام وبمو میترکونم...
فعلا آجی خوشملم

منم امروز از این شازده کوچولو خیلی چیزا یاد گرفتم

آره آجی فقط منهدمش نکنی یا

شبت خوش

باران چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 23:56 http://ehsase-barani.blogfa.com/

سلام خانومی خوبی؟
من همین چند روز پیش کتابو تمومیدم.
میدونستی منم یه شازده کوچولو ام؟

سلام باران جان
ممنون

تو؟یعنی تو هم آدم بزرگ نیستی؟؟؟

ولی با بزرگا رفت و آمد داریا

سوفیا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 00:45

آجی به نظرت بهتر از تو هم پیدا میشه؟؟؟

سوفی جونم تو آینه نگاه کن اونوقت می بینیش

سوفیا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 00:48

امشب حس کردم تنها کسی هستی که منو میفهمی...
ای کاش همه عین تو بودن....
همه...

حس ۶ام من خیلی قویه...
حالا می خواد فاصله ها خیلی دور باشه
مهم قلب هاست که به هم خیلی نزدیکن

آجی دلم همون سوفیه شاد و شیطونو می خواد

کوروش پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 00:48 http://korosh7042.blogsky.com

یعنی من هنوز بزرگ نشده ام؟
آخه مثل شازده کوچولوی قصه
در تعجب این ادم بزرگها هستم
که هرروز به گل کاغذی هایشان آب میدهند
اگرچه اونها بد هم نیستند
می شود باهاشون ماشین خرید
سفرهای دور و دراز رفت
می شود ....


نمیدانم
نه بذار از این ستاره به اون ستاره دائم در سفر باشم
و ببینم که اونجا چه خبره
من که گلی هم ندارم
تا نگران خشک شدنش باشم


کودک درون که زنده و سرحال باشه چه فرقی می کنه روی کاغذ ها چه سنی رو به ما نسبت می دن!

آری بد نیستند اما مسئول گلی که اهلی اش کرده بودند هم نیستند...
فقط به فکر خودشونن.مثل همون پادشاه ستاره کوچولو یا حسابگری که می گفت کار دارم یا جغرافی دانی که حاضر نبود به گشتن یا...

کسی مثل فانوس افروز نیست که متعهد باشد هنوز به خورشید و ماه!


من هم گل ندارم اما گلی بودم که مرا تنها گذاشتند!!!


استاد مهربونم خیلی خوشحال شدم که شما کتابو خونده بودین
خیلییییییییییییی
و افتخار می کنم از این همه سرزندگیه کودک درونتون





پونه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 01:10 http://jojo-bijor.mihanblog.com

سلام فریناز جونم.
نمیدونم چرا دیگه نمیای پیشم؟؟
ازم دلخوری؟؟

دختر خوب پستت هم مثل همیشه زیبا بود و پر از احساس.شاد باشی و عاشق

سلام عزیزم
من که همیشه میام پیشت

ممنون عزیزم
خوندی کتابشو؟
چرا بی تفاوت رد شدی؟

مهرداد پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 01:12

سلام
من نخوندمش
اما اینایی که نوشتین جالب بود

سلام
بخون کتابشو وگرنه متوجه نمی شی الان چی گفتم!

فایل های صوتیش هم هست
خیلی کمه زود تمام می شه و ارزش ۱۰۰۰ بار خوندن رو داره

از آنتوان دوسنت اگزوپری

سینا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 03:05 http://omide-ma.blogsky.com

سلام بر دختر خوب اصفهان
ما را به تفکری عمیق فرو بردی !

سلام بر پسر سیاستمدار گیلان

خوندی کتابشو سینا؟؟
اگه خونده بودی تفسیری داشتی مانند نظر و تفسیر زیبای کورش مهربان

آرمان. پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 08:27 http://abdozdak.blogsky.com/

یعنی هنوز بزرگ نشدی؟

دفعه بعد برات یه خرس عروسکی میارم
بیشتر بدرد میخوره

تو اتاقم دارمش
شما زحمت بکش این کتابو بخون
هم مفیده هم ارزشمند

خیلی بهتر از وب گردیه آرمان خان

کاوه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 08:32 http://www.gongekhabdide.blogsky.com/

سلام
قشنگ نوشتی شازده کوچولو رو....
یاد شاملو افتادم!!
موید و سربلند باشی...

سلام
آره شاملو...
با صدای زیبایش داستان را نقل کرده است...

سپاس

کاوه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 09:36 http://www.gongekhabdide.blogsky.com/

دو سه روز است د لم در تب و تاب دگر است
به نظر می رسد،آغاز عذابی دگر است

گر چه، کبک دلم از چنگ عقابی،رسته
بال و پر بسته چنگال عقابی دگر است

هر چه گویم: دل غفلت زده ام! خواب بس است
این نه آن چشمه جوشان، که سرابی دگر است

ولی افسوس! که دل-این دل وامانده-من
نیست آگاه و از این خواب ،به خوابی دگر است

بازهم،در بدر کوه و بیابان گشتن
این همان عاقبت خانه خرابی دگر است
----------------------------------------------------------

فریناز جان شعرها از عمو مهرداد هستن
منم کاوه ام...

ممنون از شعر زیباتون

خب حالا این عمو مهرداد چه ربطی به آقا کاوه دارن؟

ندا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 10:23 http://neday-zendegi.blogsky.com

چی شده چرا اینطوری میگی؟!!!
پر از غم بود

ندا اگه خونده باشی داستانشو می تونی بگیری چی می گم!

خیلی بده آدم بزرگا مسئول گلی نیستن که اهلیش کرده بودن!!!

من گل نداشتم اما گل بودم!

پونه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 10:57 http://jojo-bijor.mihanblog.com

نه عزیزم کتابشو نخوندم .
مرسی از رد پای قشنگی که برام گذاشتی دختر خوب.
خ
ص
و
ص
ی داری عزیزم.

خانومی حتما بخونش
یا اینکه فایل صوتیشو دانلود کن
خیلی قشنگه

وظیفه بودگلم

اوهوم

فرداد پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 11:18 http://ghabe7.blogsky.com

چشم به هم بزنی خودت هم میشی آدم بزرگ...
آدم بزرگ بودن خیلی سختر ه...خیلی

نه نمی خوام بشم!

می دونی فرداد خان آدم بزرگ بودن بد هم نیست البته اگه مسئول گل خودشون باشن و بمونن

امین [اتاقک] پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 12:10 http://otaghak.blogsky.com

خب منم که نخوندمش..
پس نظری هم در رابطش نمیتونم بدم
پس هرچی تو بگی درسته..

خب برو بخونش

این دو تا خطا!!!
دیگه واجب شد بری بخونیش یا فایلشو دانلود کنی

از آنتوان دوسنت اگزوپری

اون که بعله

گل مریم پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 12:41

آدم بزرگا عجیب نیستن! از خودشون فاصله گرفتن فقط همین!

نه عزیزم

آدم بزرگا فقط به فکر خودشونن اتفاقا خیلی هم به خودشون نزدیک می شن اونقدر که هیچ کی رو نمی بینن!!!

حتی گلی که اهلیش کرده بودن!!!

درست نمی گم گلی جان؟

شازده کوچولو پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 13:39 http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

سلام فریناز جان
مرسی از دعوتت. راستش خیلی قشنگ از شازده کوچولو نوشتی، واقعا من هم همه تلاشم اینه که شازده کوچولوی درونم و زنده نگه دارم ، برای همین هم اسم وبلاگم و گذاشتم شازده کوچولو تا هرروز بتونم به خودم یادآوری کنم که چقدر به دنیای آدم بزرگا دارم نزدیک می شم. حتی گاهی اوقات که توی زندگی کم میارم برای هزارمین بار می خونمش و هربار انگاری یه چیز جدید برای یاد گرفتن ازش پیدا می کنم.
شازده کوچولو ، روح زندگی درون همه آدماست که با اون متولد میشن ولی وقتی زندگی آدمارو برای خودش اهلی می کنه دیگه آدما ساده ترین دلخوشیاشون و که برای خودشون اهلی کردن نمی بینن.
شازده کوچولو دنیای بزرگیه که وقتی راجع بهش حرف می زنم دلم می خواد توش غرق بشم ایشالله یه روزی سر صبر حتما حسابی راجع بهش باهم صحبت می کنیم.
خوشحالم که یکی دیگه از دوستداران شازده کوچولو رو پیدا کردم که درکش می کنه.
از آشنایی باهاتون خوشحالم فریناز جان.

سلام شازده کوچولووووو

خوش اومدین

واقعا خوشحال شدم امروز وقتی اسمتون رو دیدم....مرحبا داره کارتون
منم هر چی می خونمش خسته نمی شم و هر دفه مثل شما یه چیز جدید ازش یاد می گیرم

خوشحال می شم بازم اینجا ببینمت با حرفای قشنگ و ملموست

آره من عاشق شازده کوچولو بودم

به این می گن غیرت در برابر اهلی کردن گلش که حتی حاضر شد نیش مار رو به جون بخره و مثل درخت نقش بر زمین بشه!

منم همین طور شازده کوچولو
بازم بیا

نازنین پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 14:46 http://sokoot989.blogfa.com

سلام فریناز حونم
ببخش که کتر میام این روزها
انگار بی حوصلگی این روزها مد شده
اما دیگه نمیخوام محلش بدم
من شازده کوچولو رو نخوندم تابحال
ولی دلم گرفت از این جمله "می دانم من هم مثل او زیاد دوام نمی آورم"
آدم بزرگها همه مثل همن تو مسئول گل خود باش و به دل نگیر
بازم خوشحالم که اینجا میبینمت و خوشحالم که تاثیر هرچند کوچیکی توی بازگشتنت گذاشتم

سلاااااااااااااااام نازنین جان
کجایی تو؟دلم برات تنگ شده بود

آره اصلا محلش نذار که مثل باتلاق می مونه عزیزم

حتما در اولین فرصت بخونش نازنین جان
یا فایلشو بگیر از نت....
از آنتوان دوسنت اگزوپری

تاثیر کم که چه عرض کنم!تو و حرفای خوبت نبود من حالا حالاها قصدم عوض نمی شد

ممنون عزیزم
گاهی خدا فرشته ها رو در قالب دوست به آدم نشون می ده

ثریا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 15:41

سلااااااممممم فریناز جونم
وقعا درست توصیفیه عزیزم
عالی بود

سلاااااااااااام ثریا خانوم گل

آره حالا بگو ببینم تو خوندی شازده کوچولو رو؟

مررررررررررررررررسی

نگینツ پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 16:01 http://www.mininak.blogsky.com

سلام فرینازم
منم کتابشو خوندم...خیلی قشنگ بود ...ولی نمیتونم دوباره بخونمش.نمیدونم چرا حس میکنم داستان شازده کوچولو از هر داستان غم انگیزی غم انگیزتره ...حس میکنم شازده کوچولو خیلی تنهاسنمیدونم چرا ...
مسی

سلام نگین جان

ولی من هر دفه می خونم یه چیز جدید ازش یاد می گیرم

گلشو تنها گذاشته بود...ولی مسئول گلش یود و باعث شد نیش مارو تحمل کنه ...
می دونی شازده کوچولو آدم بزرگ نبود که دلش سنگ شده باشه...

خوشحالم که تو هم خونده بودیش

گل مریم پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 16:10

نه! درست نمیگی
منظورم از خودشون، فطرتشونه

از نظر فطری آره شاید تو درست می گی اما من دارم از نظر خود آدم ها می گم...
همین خودی که واسه خودشون ساختن!
یه خود ظاهری....

وگرنه از باطن نگاه کنیم بله حرف تو درسته

ممنون گلی جان

محمد پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 17:13

من که هنوز بزرگ نشدم
پس در این امور دخالتی نمیکنم
قاعدتا نظری هم نخواهم داشت
اما آجی داری به همه گیر میدیا عجیبا پیچیده ها
آدمن اون بنده خدا ها نیز

نه داداشم.تو هم مسئول گلتی هنوز

حالا فهمیدی چرا اسمتو گذاشته بودی مهندس کوچولو؟چون مثل آدم بزرگا هنوز بی مسئولیت نشدی

حقشونه
تو مشکلی که نداری محمد؟

می خواستن درست باشن تا گیر ندم

گرچه خب خودم هم همچین تعریفی ندارما

محمد پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 18:15

آجی من تازه فهمیدم منظور دقیقت چی بوده
ما که اصلا همیشه در حال مراقبت از گل و باغچه و گلستان و اینجور چیزاییم
کی گفته من مشکلی دارم؟
خوب کاری میکنی آجی
میگم نکنه بزرگ شدم اسمم عوض شده
ولی آجی میدونی همش به این فکر میکنم که این همه به بقیه میگم مثلا بزرگا دلاشون با هم نیست
یا مراقب گلشون نیستن
یا از هم فاصله میگیرن
ولی خودم چی؟!
آیا خودم تلاش کردم اونجوری نشم؟!
به نظرم این مهمتره

تازه خیلی خوبه که گل آدم یه صدف توی دریا باشه ها

خب گفتم اگه مشکلی داری درستت کنم

نه بابا من که فکر کنم همون مهندس کوچولویی هنوز

خب باید بشینی به خودتو و کارات فکر کنی...
گرچه تا اونجایی که من می شناسمت با اطمینان بهت می گم که تو هم هنوز مثل این آدم بزرگا بی مسئولیت نشدی و مراقب گلت هستی

ولی بازم خودت خودتو بهتر می شناسی داداشی

محمد پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 18:17

همین خودی که واسه خودشون ساختن!
یه خود ظاهری....
آخ آجی اینو گفتی زدی وسط سیبل
منم همین رو میگم که نکنه منم که این نظر رو دارم یه خود ظاهری واسه خودم ساخته باشم؟
خدا کنه اینطور نباشه

خدا کنه...
ولی می دونی همین که این حرف من ، تو را به این فکر فرو برده و احساس خجالت و شرمندگی نکردی فکر می کنم هنوز خودتی و اون خود ظاهریه مسخره رو نساختی...

این خیلی خوبه محمد
اونم بین این همه آدم بزرگ خود خواه!

فرشاد-مسافر شهر باران پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 19:26 http://www.mosafere-sharebaran.blogfa.com

مثل خارم روی زمین توی صحرا
تو مثل بارونـ تندی داری سبز م میکنی
اگه تنهام روزی زمین تووی شب ها
تو مثل ماه یزرگی که نگاهم میکنی
(حرفی از تو با خدای یگانه)

سلام فرینازی
آدم برگ ها... این ادم ها فقط خود را بزرگ مینامند.. وگرنه نامشان آدم نشانه های بی تفکری است....

من آپ کردم و منتظر نظرت..
راستی در آن جا.... هم جملاتی گفتیم آن را دریاب

راستی یک تغییر کوچکی در ویلاگم دادم نظرت رو بگو( عکس جدید)

ممنون بسیار زیبا بود

سلام فرشاد جان

آری همان خود ظاهری که برای خود ساخته اند!!!
و بیزارم از بودن هایی که خود نیستند!

حتما میام الان
آپ شیرینیه دیگه؟

بله حتما

آفرینش پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 21:52 http://asmani7.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی؟

یه کم درگیر بودم

قشنگ نوشتی

دوست دارم

سلام آفرینش جان
ممنون تو خوبی
خیلییییییییییییییی وقته نیستی یا

ممنون لطف داری

pashmakoo پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 22:44 http://pashmakoo.blogsky.com

ای دبستانی ترین احساس من کاش ....
یعنی ما هم مسئولیم؟
چقد؟

آره مسئولیم...
هر کس مسئول گل خودشه همون گلی که اهلیش کرده...

کتابشو خوندی؟

راستی سلام
خوش اومدی راضی جوووووووووووووووون

ر ف ی ق پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 23:14 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

کودکی یعنی عشق ، صمیمیت ، آشنایی ، مهربانی ،با هم بودن ، با هم زیستن، باهم دم زدن وبا هم به سر بردن بگونه ی اعجاز ، کودکی یعنی هر روز التهابی تندتر و هر روز آغازی شگفت تر ... در دنیای آدم بزرگ ها این مفاهیم رنگ رویا به خود گرفته است وبی گمان خود کرده را تدبیر نیست ... سلام ، دست مریزاد

سلامی چو بوی خوش آشنایی
ر ف ی ق مهر روزهای بـــهاری

رویای روزمرگی های دوران بچگی!!
و لبخند تلخی نثارت می کند و می گوید کودکی یادت بخیر!!!
اما کاش فقط چون کودکی هایش می توانست مسئول عروسکش یا ماشین کوکی اش باشد...کاش حالا فقط می توانست مسئول گلش بماند....کاش

باران جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 00:27

باید سر فرصت واست همه سوالایی که گفتیو ج بدم ولی الان نمیتونم و امیدوارم بتونی کمکم کنی.
راستی فقط اینو بگم من 19 سالمه عزیزم

خب باران جون تو نمی گی من دلم مثل شازده کوچولو می مونه و طاقت ندارم؟

منتظرتما
فقط زودی بیا...
من فکر می کردم خیلی بیشتر باشه سنت چون خیلی خانوم و پخته ای عزیزم
بارانی منتظرتم

پیمان جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 00:58 http://paymandorosti.blogsky.com/

سلام فریناز خانم ...

ممنون که به وب من هم سر زدین و خوشتون اومده.
شما اگه اجازه هم نمیگرفتین مجاز بودین که هر کاری دوست دارین بکنین. خوشحال میشم از آپهای خودم توی وبهای دیگه هم ببینم کما اینکه قبلا هم چند تا از آپهام توی وبهای دیگه هم آپ شده.

ممنون از توجهتون.

سلام دوست خوبم
خیلی ممنون از اجازه ای که بهم دادین
راستیش اون آپ درحت برام خیلی جالب بود...
با اجازتون در آپ های آینده ازش استفاده می کنم

چون من فقط دست نوشته هامو می ذارم واسه همین این دفه که از این آپ خوشم اومده بود گفتم به رسم ادب اجازه بگیرم

پیمان جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 01:00 http://paymandorosti.blogsky.com/

کاشکی هنوز یه بچه بودم و مسئول گل خودم !

ولی سعی کردم کودک درونم رو همونطور بچه نگه دارم !

این خیلی خوبه آقا پیمان

مهم کودک درون آدم هاست که اگه شاد وشیطون و سرزنده بمونه همیشه مسئول گل خود خواهیم بود

شکیبا جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 03:10 http://kavirbienteha.blogsky.com

من کتابشو نخوندم هنوز...
واسه خاطر همین متوجه منظورش نشدم!
ولی تو اولین فرصت میخونمش

حتما بخونش اتفاقا کم حجم هم هست ولی فوق العاده آموزنده ست

از آنتوان دوسنت اگزوپری

اونموقع که خوندی دو باره بیا پستمو بخون تا متوجه بشی خانومی

کوروش جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 20:40 http://korosh7042.blogsky.com

سلام فریناز عزیز
ممنونم مهربان
پست زیبایت بود که احساسم را قلقلک داد
و باعث شد
ان کامنت را بگذارم.
خودم هم انقدر خوشم آمد که در فیس بوک گذاشتمش
و برای سپاس گذاری
اینجا نیز بنام خودت گذاشتم
تا یادگار بماند

باز هم ممنونتم عزیز


سلام بر شما استاد مهربانم

بهترین کامنت این پست از شما بود بدون شک

خیلی ممنون لطف شما همیشه منو شرمنده کرده استاد...

خوشحالم که پستی از من هم توانست احساسات ناب و زیبای شما را قلقلک دهد

شاد باشید و ایام به کامتان مهربان



درنا یکشنبه 4 اردیبهشت 1390 ساعت 08:43 http://www.dornah.blogfa.com

سلام فریناز جووووووووونم
من اومدم
چند روزی اصفهان نبودم ببخشید بی خبر رفتم خوبی عزیزم؟؟؟؟؟

سلاااااااااااام درنا جونم
بی خبر !!!
نمی گی نگران می شم آخه

خوشحالم برگشتی

MST سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 01:49

احتمالا نمیخواستی بگی که کتاب شازده کوچولو رو خوندی؟؟ مگه نه؟!

نه دیگه!! میخواستم بگم تو نخوندیش تنبل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد