آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

زبونم نسوخت! دلم آتیش گرفت...

به این همه درختان سربه فلک کشیده تا خدا نیاز داشتم

به رها شدن و چرخیدن بینشان

به دویدن با دستانی باز و همان آهویی رفتن های بچگی ها

جنگل سوت و کور ناژوان را رد کردم و رسیدم به زاینده رود... دریغ ازقطره ای ... ذره ای آب!!!

دلم یک باره گرفت...دلم آب می خواست دریا می خواست دلم زاینده رود را می خواست

افکارم را رها کرده بودم خوب سمباده کشیده بودم از یاد ِ...   فقط یک شستشوی اساسی در زاینده رود را نیاز داشت که نشد و ....


چقدر هیاهو...چقدر شلوغ

خیابان خاقانی   پیتزا فروشیه بیگ مک..


همان جا که  جای جای دیوارهایش پر از حرف ها و آرزوهای از بچگی تا به الان من است...


و این لبخند ظاهری ام این آرامش ظاهری ام که دل مادرم را ، دل پدرم را همیشه قرص میکند...عذابم می دهد! فقط خوشحالم که نمی دانند درونم چه غوغایی ست!


پیتزا را می آورند و آهنگ عوض می شود...آهنگ قبلی را دوست داشتم...آرام و بی کلام بود...و این یکی که ریتم آهنگ های معین است انگار....

آرام آرام می خورم و تمام گوش و هوش و حواسم میرود به آهنگ تا رها کنم این بغض خفته را... این بودن ِ خیالی واهی را!  که می بینم ناگهان آهنگ می خواند:


کنارم هســـتی ُ اما     دلم تنگ میـــشه هر لحــظه

خودت میدونی عادت نیست    فقط دوست داشتن ِمحضه....


قاچ پیتزا از دستم میوفته

چشمام پر از اشک میشن!

سرمو بر میگردونم به طرف گارسون.... میبینه    سرشو تکون میده  انگار میدونه من چی میکشم الان... انگار منو سالهاست میشناسه! سرمو ازش بر میگردونم...

خدا خدا می کنم     خدایا نذار بیان!جواب اومدنشون رو چی بدم آخه !بگم واسه چی این اشکا میخوان بیان!!!!

خدا حرفمو قبول میکنه 

چند تا سرفه ی الکی که یعنی از اوناست چشمام خیس شدن!


میگم :  چه داغ بودشا!!! سوختم


و هیچ کس نمی فهمه زبونم نیست که سوخت...

دلم از شنیدن این آهنگ  آتیــــش گرفت....



http://www.pic.iran-forum.ir/images/m7zkodxqcehpbzgtg3n8.jpg


رگبار۱: مطلب پایین خصوصیه! فقط واسه خودم...


فردا میام جواب نظراتو میدم الان نمی تونم...شرمنده

نظرات 49 + ارسال نظر
نازنین جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 23:54

دریاهیچ وقت اتیش نمیگیره فریناز

دریا همیشه آروم و زلاله
مثل دلت

میگم که هنوز مونده تا دریا بشم!
ولی کاش بشه دریا...

ولی اون لحظه و اون کنترل روی رگبار اشکام وحشتناک بود نازی

نازنین جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 23:55

میگم منم امب نمیتونم جواب نظراتمو بدم چه جالب

واقعا دل به دل راه داره
خیلی

آره امتحان داشتم امروز همینم که بودم خیلی بود نازی

بــــــله دیشب بهم اثبات شد

یکتا شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 00:07

فقط یک کلمه :

میفهمم!

تو نفهمی کی بفهمه عزیزم

مهرداد شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 00:28

سلام
........................................................................................................................................................................................................................................................................................................
حالا پیتزاش خوشمزه بود؟

مهرداد!!!!

فرخ شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 01:23 http://chakhan-2.blogsky.com

... و باز تو دلتنگی و اندوهگین مرا هم با خود ببر تا آنسوی عطش زاینده رود مرا هم ببر به رستوران و گریه و
سرفه های بیهوده و تقلبی . . . نمی خواهم حس تنهایی ات
فقط مال خودت باشد .... مرا به شراکت بپذیر

ممنون ِ لطف و محبتتون فرخ خان

امیدوارم توی شادی های من شریک باشین ...
غم که لطفی نداره جز ناراحتی

مهرداد شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 07:47 http://kahkashan51.blogsky.com

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت، آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت.
عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت با هر کلیدی باز نشود.
خدا بزرگه دوست عزیز، مانا باشی.

ممنون مهرداد خان

آره خدا خیلی بزرگه...
چون حریف اشکای یه دفه ایه من میـــشه

آرمان. شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 07:54 http://abdozdak.blogsky.com/

تو که پیتزا خور نیستی می آوردی خودم دخلش رو می آوردم
خودم هم بجات اشک می ریختم

آخه آدم عاقل موقع پیتزا خوردن گریه میکنه
موقع پیتزا باید به بهشت فکر کنی

خب میرفتی یه ساندویچ کالباس می گرفتی که من دوست ندارم
چرا کلاس پیتزا را خراب می کنی

اتفاقا هیچ کی مثل من پیتزا نمی خوره آرمان

شما هم مشکل داریا!

خب توی پیتزا کالباسم هست که!

آرمان. شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 07:56 http://abdozdak.blogsky.com/

حالا پیتزای چی بود؟
دفعه بعد منم خبر کن بیام
هر چیش رو نخواستی خودم واست زحمتش رو می کشم

مخصوص

شک ندارم از همش شما فقط این پیتزاشو متوجه شدی داداش

فاطمه شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 09:36 http://www.faseleha-30.blogsky.com

سلام آجی شمارو بااجازتون لینک میکنم اگه دوس داشتین لینکم کنین
فدات اجی مهربونم

سلام

ممنون
به چشم فاطمه جان

همین حوالی شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 11:15

میدونم چی میگی
خیلیم خوب میفهمم که الان چه حالی داری
بخدا نمیدونم دیگه چی باید بگم

میرم، فعلا

تو هم مثل یکتا و منی...

ببخشید اگه باعث ناراحتیت شد عزیزم...

ندا شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 12:47 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

امیدوارم همیشه دلت آروم باشه

ممنون ندا جان
منم امیدوارم دلم مثل شما دریایی بشه

بغضی از هجوم خاطراتی از سد ذهنت
همچون رودی که به یاد می آورد که اول بار از کجا به این دریای متلاطم جاری شده است

یک آوا یک گردش آهنگ ها بر صفحه شاید خاطره ای شاید به یاد جاده افتادنی
گریه و اشک بغض در این کافه نیمه شب درون

سلام فریناز جان خوبی؟
خیلی وقت بود که نیومدم شرمنده

پست های زیاد و خوبی گذاشته بودی...مرسی

راستی رمز رو به ما نمیدی؟

من آپ کردم و منتظر نظر تو

چه خوب گفتی فرشاد....

بغضی از هجوم خاطراتی از سد ذهنت


عالی توصیفش کردی

سلام ممنون
خیلییییییییییی وقته شما غایبی کلا!
عیب نداره هر کس درگیری های خودشو داره دیگه...

گفتم که فقط واسه خودم بود

چشم الان میام

سمیه م شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 14:05 http://toutia.blogfa.com

چرا؟؟؟؟؟؟
کاش بیشتر می گفتی.. دل ما هم اتیش گرفت...

پستای قبلیمو بخون میفهمی چرا

خدا نکنه دل شما آتیش بگیره

کوروش شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 14:12 http://korosh7042.blogsky.com/

شب، شب که میشه تو کوچه غم
اشک من میشه ستاره
من، چشمامو به ابرا میدم
آسمون بارون میباره
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد
دلم شده دیوونه
خدا خودش میدونه
کوچه دلش میگیره
سکوتش رو میشکونه
پنجره ها با فریاد
میگن کی باز میخونه؟
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد
من، توی هر دیوار غمگین
اسمتو با اشک میشونم
من، توی هر کوچه خاموش
دیوونه ای بی آشیونم
متن ترانه و آهنگ از سایت ایران ترانه
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد
دلم شده دیوونه
خدا خودش میدونه
کوچه دلش میگیره
سکوتش رو میشکونه
پنجره ها با فریاد
میگن کی باز میخونه؟
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد
میخونم آخ که دیگه فرنگیس
عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات
تو غصه زندونم کرد

سلام
استاد میشه لطف کنین نظر خودتون رو بدین

من از این نظرات کپی شده اصلا خوشم نمیاد

ممنون

ستوده شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 14:34 http://saba055.blogsky.com/

سلام فریناز جان .
میگم چرا دلت سوخت پیتزا خیلی تند بود .
خوب یه ساده اش را سفارش میدادی .
راستی چرا دیروز روز سختی بود قرار بود کسی را ببینی

سلام ستوده خانومی

نه آهنگش تند بود!

نه کسی رو قرار بود رها کنم...

پستای قبلی رو بخونین دلیلشو متوجه میشین ستوده جون

بانوی شرق شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 15:05

سلام فرینازی
خوبی دخمل کوچولو؟

کاش بغضتو قورت میدادی
خیلی تلخه ها
ولی....

سلام رویا جان

خودم که خوبم اما حالم در نوسانه

اون لحظه قورتش دادم
با یه قاچ پیتزا روش
با دو تا لیوان نوشابه ی سیاااه

فاطیما شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 18:01

سلام فرینازجون...خووووووووووووووووووبی؟ببخشیدبیمعرفتم ازنظری که گذاشتی ممنونم...الهی که هرجاهستی خوش وخرم باشی...تایه روزدیگه...بای گلی....

سلام فاطیما جان
عیب نداره عزیزم

ممنون تو هم موفق باشی خانومی

ستوده شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 18:51 http://saba055.blogsky.com/

سلام .
از انجمن روحیه دهندگان دونفره بلاگ اسکای مزاحم میشم .
اومدم روحیه یک نفر را بهش برگردونم .
ببینم فریناز کی روحت را گرفته تا روحیه اش را بگیرم
تو که میدونی من چطور روحیه طرف را ناکار میکنم بگو اسم ببر

سلام خانومی

مراحمین شما

ممنون عکسشو پیدا کردم بهت میدم جنازه تحویلم بدی

بـــــــــــله شدیـــــــدا مطلعیم خانوم معلم

ستوده شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 18:54

بانو فریناز بخند ببینم .آفرین دختر خوب ونازنین فرشته روی زمین
میدونی فریناز وقتی میام وبت فقط دوست دارم سر به سرت بذارم دست خودم نیست شیطونه میره تو جلدم هی میگه به بانو فریناز سیخونک بزن
من عاشق شکلکم

وااااااای به خدا الان از دست این کامنتاتون اینقدر خندیدم که دلم درد گرفت


منم همینطور
به قول یه دوستی ما به این شکلکا زنده ایم

کورش شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 19:06 http://faalon.blogsky.com

سلام..خوش به حال خدا که کسی برایش چنین نامه هایی مینویسد..

سلام
اوهوم واقعا خوش به حالش

یکتا شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 19:43

ممنون که اومدی پیشم ..
امتحانت چطور بود؟
دلم هوات و کرده فریناز جونم...
خوابای من ؟ نمیدونم ...داره به جاهای باریک میکشه..

شکلک گذاشتم تو پستم..
فقط به خاطر تو

خوب دادم یکتاجونم

واااااااااای منم همینطور
خوب شد دیشب بودی یکتاییا

خدا پدر مخترع این شکلکا رو بیامرزه

همین حوالی شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 20:06

فریناز جان
ستوده راست میگه
بخند
بخند
بخند
خنده بر هر درد بی درمان دواست( نمیدونم درست بود یا نه!)

دوس دارم دوباره بشی همون فریناز سابق
فریناز قلقلکککککککککککککککککککککککک
اگه نخندی قلقلکت میدما

از دست تو گل دختر مهربون ما

باشه اصلا بیا با هم بخندیدم الانه





واااااااااااااااای دستتو بردار من ظرفیت قلقلکم زیر خط فقره ها

نگین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 05:18 http://www.mininak.blogsky.com

مسی عزیزم از تبریکت فریناز جونم
خیلی خوشحال شدم:-*
دوسته خوبم

نگین جونم
آلبالویی ناز و خوشگلم
بازم میگم تولـــــــــــــــــــدت مبارک خانومی

ببخشید فقط دیر شد


مقداد یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 05:33

ای بابا، چه خبر شده اینجا!! چقدر زیاد آپ کردی راستی، رمز پست پایینیو پلیز

نگران نباش شهر در امن و امانه مقداد

خ ص و ص ی ه

مقداد یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 05:54

راستشو بگو چقدر بابت تبلیغات زاینده رود بهت میدن؟! چقدر قشنگ توصیف کردی داستانو واقعا به دلم نشست من هم از آهنگا و هم از صدای معین خوشم میاد، الان دارم دنبال این آهنگش میگردم... پیداش نکردم

بابا خشکه
آخه خشکیش تبلیغ داره؟

همون شب تا برگشتیم نوشتمش که یاد نره

وااااااااااای اتفاقا داداشم داشت تو موبایلش
خیلی قشنگ بود آهنگش

مقداد یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 05:56

راستی پ.ن رو خوندم قید رمزو زدم

حمید یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 07:48 http://حمید

سلام.مچتو گرفتم.ای اردل نامرد.تک خوری!! منم پیتزا میخوام.کییییییه

سلام
مگه تو غیر شیرینی چیز دیگه ای هم میشناسی حمید؟؟؟

تبـــــرکه تبــــــــــــــرک

آرمان. یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 09:39 http://abdozdak.blogsky.com/

فهمیدم پیتزا خور نیستی
وقتی میگی پیتزا اسم چیزی دیگه ای بجز بسم اله نباید بعدش بیاری
یعنی چی تو پیتزا کالباس هست؟!!!
پیتزا واحده جمع نیست

پیتزا رو هم باید تو هشت بهشت بخوری نه جای دیگه
من چطوری این رو بهت ملتفت کنم؟

دارین کم کم میشین روحیه گیرا

آرمان خان میشه آدرس بدین؟
کجای هشت بهشت؟

من جز خاقانی و سعادت آباد غذاهای بقیه جاها رو قبول ندارم

حالا چرا داد میزنی صداتو بیار پایین

ستوده یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 09:45

فریناز بانو بیدار شو ببینم این حمید خان چی میگه
میگه من از تو سرقت ادبی کردم .
اصلا اون تازه از راه رسیده چرا بهم تهمت میزنه الان گوشش را پیچ میدم
بیا بهم بگو منظورش چیه .
راستی تو هنوز داری پیتزا میخوری به منم بده

نه انگار امروز یه روح در دو بدن از دنده چپ بیدار شدنا

شما دیگه چرا داد میزنی خانوم معلم

هیچ چی بابا من این حمیدو الان میرم میکشمش تا دیگه نیاد لاپرت بده

دومین جملتو گذاشتم status ام ...
فورا اومده خبر میده فسقلی


نه انگاری ملت پیتزا خوردنا

آرمان. یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 12:16 http://abdozdak.blogsky.com/

دفعه بعد که اومدم اصفهان میرم از خاقانی و سعادت اباد یه پیتزا می گیرم میام تو هشت بهشت می خورم

من که نگفتم از کجا بگیر
میگم بشین وسط هشت بهشت زیر سایه یه درخت روبروی کلاغا بعد اروم آروم پیتزا را گاز بزن
بعد ببین کلاغا چطوری نگات میکنند

ضمنا پیتزا خمس و زکات نداره
پس همش ماال خودته. اینو یادت نره

قربونت هر وقت اومدی خبر بده ما هم بیایم مهمونی

کلاغ چیه بابا!
میگفتی گل و بلبل بهتر نبود!

این آخری رو خووووووووب اومدی
یادم میمونه

آرمان. یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 13:05 http://abdozdak.blogsky.com/

کلاغه رو هم خوب گفتم

آخه زیر درختای کاج بجز کلاغ کی چهار چشمی به ما ادم زل میزنه

اینجا جیرجیرکم داریم که چشم چرونی میکنن

کاجای شما رو نمی دونم

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 15:46 http://rainy1989.blogsky.com

امروز روز با معرفت ترین آدم دنیاس
هرکی یاد ما کرد
روزش مبارک

وااااااااااای نازی جونم الساعه میرسم خدمتتون
چاییو دم کن دارم میاااااام

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 15:48

آجی سلااااااااااااااااااام
چطوری
خوبی؟
میگم فکر کردم یه پست گذاشتی حتما ولی دیدم خبری نیست
مثل اینکه تو هم مثل من موقعی که امتحان داری فعالتر میشی

سلاااااام عزیزم
خوبم

آره دیشب با نارون حرف همین بود
من وقتی امتحانا میشه بیشتر حریص نت میشم

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 15:51

راستی سوفی مگه کجا رفته؟

وای یادم رفت بهت بگم

سوفی منو میکشه اگه بفهمه به تو نگفتم

الانه میام خدمت میرسم تو خونه ی جدید نازی خانوم

سینا یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 17:35 http://omide-ma.blogsky.com

اگه یه خورده این گریه هاتو کنار زاینده رود می کردی.زاینده رود خشک نمی شد.
آخه چقدر گریه می کنی دختر !!!!!!
بخند بخند

راست میگی سینا
جداْ که تو مخی پسر رشتی

خب میاد دیگه عمو
من چی کار کنم

باشه اینم خنده




خوبه سینایی؟

سینا یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 17:45 http://omide-ma.blogsky.com

اتفاقا چند شب پیش خودم تو خونه پیتزا درست کردم و زدم به بدنخوشمزه شده بودبازم درست می کنم
ولی خب هیچی به اندازه ی غذاهای ایرانی خوشمزه نیستن.
قورمه سبزی-قیمه-لوبیا پلو-فسنجان

وااااااااااااای منم میخوام

خودت درست کردی؟
بابا سینااااااااا پیتزایی
این دفه واسه منم بیاری یا

آره هیچ چی قرمه سبزی نمیشه واسه من
اونم فقط قرمه سبزیای مامانم

سینا یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 17:57 http://omide-ma.blogsky.com

چه سرگردان است این عشق
که باید نشانی اش را
از کوچه های بن بست گرفت
چه حدیثی است عشق
که نمی پوسد و افسرده نیست
حتی آن هنگام
که از آسمان به خانه آوار
شود

هر دارو که علاج بود
در خانه داشتم
اما تنم در باد
به تماشای غزلهای آخر می رفت
امروز را بی تو خفتم
فردا که خاک را به باد بسپارند
تو را یافته ام
مگر تو نسیم ابر بودی
که تو را در باران گم کردم ؟
احمدرضا احمدی

ممنون فوق العاده بودن

خیلی قشنگ بود هر دوتاشو دوست داشتم
مرسی سینا

ستوده یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 19:27

میگم فریناز بانو هنوز داری میسوزی .
یه پیشنهاد برو حموم زیر دوش آب سرد یه هو آتیش پیتزات میشینه بعد خوب میشی .
امشب تو وب نازنین کشیک داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اوهوم

خانومی همون شب رفتم زیر آب سرد و آتیشش نخوابید

آره شما هم متوجه شدی؟

نه بابا کشیک چیه!اونجا خونه خودمونه

یکتا یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 21:34

عزیزم من که ایران زندگی نمیکنم
چطوری دخترکم؟
وای فقط یه دور تاریخ امامت و روزنامه وار خوندم

‌‌‌إإإإ نگا حواسو! هی یادم میره تو خارجکی یا

خوبم مامانی

آخی الــــــــــــــهی امتحان داری و نت کشیک میدی

ر ف ی ق یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 22:33 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

گاهی اوقات چشمه و دریای اشکی که در دهلیزهای روح می جوشه و از چشمات سرازیر می شه تو را سرشار از پاکی و لحظه های ناب و غیر قابل تکرار می کنه اونوقته که باید این لحظه ها رو قدر بدونی و به پاکیه عشقت افتخار کنیسلام ، فریناز عزیز ، چه زیبا حس قشنگتو نشون دادی

گاه دنیا تاب خیلی از پاکی ها رو نمیاره و اونو از بیخ و بن نابود میکنه

تو دلت جاودانه میشه اما هیچ وقت نامردیه دنیا رو یادت نمیره

قدر پاکیه عشقی رو بدونم که باید رهاش کنم؟

سلام
خوش اومدین


امین اتاقک یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 22:34

سلام فریناز جونم

خوبی شما؟

ببخشید دیر میامااا

میگم اووووووووه از این جور اتفاقا انقد واسه من افتاده که نگوووو باور کن! درست مثل همینی که گفتی

گفتی ناژوان؟ راستی میدونی من ۶ سال اصفهان بودم؟

پارک ناژوان هم زیاد میرفتیم اونموقع ها زاینده رود پر آب بود تازه قایق پایی هم داشت

یادش بخیر..

خلاصه اینکه... قصه نخور عزیزم.. همدرد زیاد داری

ببینم چشمام اشتباه نمی بینن؟؟؟

خودتی امین؟؟؟

سلااااااااااام
ممنون تو خوبی؟

از دیر گذشته دیگه

۶ سال؟؟واسه چی؟ نکنه دانشگاهتو اصفهان بودی امینی؟

آره من عاشق اون قایقا بودم

الان آبشم نیست حتی یه قطره چه برسه به قایقاش


آره اینو که میدونم
یکیشم توی کم پیدا

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 23:13

وااااااااای فرینازی جونم
مرسی که اومدی به خونم صفا دادی

میگم از بلاگ اسکای کم کم داره خوشم میاد

آره خیلی خوبه
من که خیلی دوستش داشتم
بیشتر از بلاگ فا و میهن بلاگ

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 23:15

اومدم خودمو بلینکم دیدم خوت لینک کردی
آفرین دختر خوب

میگم منم کلید خونه مو گذاشتم زیر گلدون کنار جاکفشی

اگه نبودم دیگه خودت زحمتشو بکش

آره دیگه
فقط به عشق لواااااااااااااشک

آروم بگو بقیه نفهمن نازی جونم

باشه عزیزم خیاااااااالت راحت
یه روزم میای میبینی دیگه از خونت خبری نیست

نازنین یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 23:16

راستی کلی هم سوال فنی دارم امشب که دیگه وقت ندارم
باز فردا میام ازت میپرسم ایشاا...
خودتو آماده کن
در مورد خبرنامه و ... اینجور چیزا دیگه








فعلا خانومی

باشه عزیزم
ما آماده ایم در بست

فقط میدونی که هر کدومش کلی خرج داره ها

خب با ایننا پیش قستتو دادی





سینا دوشنبه 30 خرداد 1390 ساعت 10:25 http://omide-ma.blogsky.com

چی خیال کردی تازه کیک هم بلدم بپزم

اووووووووه ماشالله وقت شوهرت شده دیگه ها

سینایی منم میخوااااااااااام

سینا دوشنبه 30 خرداد 1390 ساعت 20:27

مگه چیه خب؟!
بهترین سرآشپزهای دنیا مردن

چه پپسی هم واسه خودش باز میکنه

آره حتما یکیشم سامان گلریزه

سینا سه‌شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 09:03

بفرما فعلا این پیتزا رو داشته باش.همین دیشب پخته شد.
http://up.iranblog.com/images/mkijhxay6yzkyruelsz4.jpg
کیک فعلا نپختم
بجاش اینو برات آوردم.تمشک وحشی که به زبان محلی میشه والش
http://up.iranblog.com/images/mtpuwmn2da97fmf04em.jpg

واااااااااااااااااااااااااااااای مرسی سیناااااااااا

عجب دست پختی داری یا

یعنی اومدم رشت اول میام خونه شما به صرف پیتزا و تمشک

منتظر کیکتم هستیما

شکیبا سه‌شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 12:24

فرینازی تنهایی رفتی پیتزا خوردی؟
واسه منو نبردی؟
آخه من پیتزا خیلی دوست دارم!

این جور پیتزا خوردنم نمیخوام شکیبایی

حالا یه دفه میام بریم مهمون تو پیتزا میخوریم

شکیبا پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 15:24

مهمون من؟
اما خب باشه!!
دوتایی پیتزا خوردن هم حال میده.....
مردم از بس تنهایی رفتم نشتم پیتزا خوردم
پس یه پیتزا مهمونی افتادیااا

آره دیگه
آخه تو کار میکنی ما که هنوز از بابایی پول میگیریم

یهوووووووووووووووو

منتظرتم در خونمون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد