آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

هجدهمین جمعه ی انتظار

سلام بر مردِ مردانِ خدا


روز تولدت دلم می خواست آرام تر از همیشه از عمقِ سکوتی خدایی برای آمدنت دستانم را تا خدا بالا برم.

کنار دریایی بودم که وسیع تر از آرزوهای ما بود

و کنار ماهی زیباتر از رویاهای مان ...

شرمسارتر از همیشه نشستم و دیدم دعای کوچک من نه به زلالیه دعای امواج پاک دریاست و نه به درخشندگیه ماه شب چهارده !

پس دویدم .... در آب های ساحلی دویدم که به زلالی اش غبطه می خوردم

دویدم تا مگر آب به قلبم برسد و بتوانم لحظاتی برای آمدنِ عزیزترین عزیز عالم، با قلبم دعا کنم

و نمی دانم دعای من برای  شما رسید یا نه؟!


اگر رسیده بود که می آمدی مهدی جان


پس هنوز رنگ دعاهای من نه به پاکیه آب دریا گشته ، نه به وسعت بی کرانش و نه به درخشندگیه ماه....

من روزها در دریا غوطه ور گشتم ولی چرا هنوز دلم به وسعتِ دریا نگشته است؟ و چرا دلِ دریا قرص تر از همیشه بود در روز تولدت؟

چقدر سوال بی جواب برایم مانده و من هنوز یاد نگرفته ام بدون فکر و سوال به اطرافم بنگرم!

آرامش دیدنیه اطرافم در روز تولدت ساده نبود یا من ساده نگذشتم از آن!

دلم نمی خواهد فقط به شادیه تولدت اکتفا کنم و به شیرینی و شربت و نورافشانی و چلچراغ های همیشگی ختم گردد...

در کنار تمام این شادی ها ، ته قلبم جای خالیه نبودنت را عجیــــــب حس می کند


قشنگ نیست تولد گرفتن برای کسی که به حضورِ یادش اکتفا کرده ای نه به ظهورِ خودش!


نور بود

دریـــا بود

روشنایی بود

مهتابی درخشان بود

آتش بازی های طلایی و نقره ای و مسی و سبز و قرمز و آبی بود

اما

اما آسمان سیاه تر از همیشه گشته بود...

و من حس کردم آسمان از ذره ذره ی جرقه های شادیه آدمیان می سوزد...

این درد است

به خدا درد است

درد عمیقی است که آدمیانی را نظاره کنی که به شادی و نورافشانیِ یادت اکتفا کرده اند و کسی دعایی نمی کند که  کاش  کاش  کاش با ظهورِ تو این همه شادی بر پا می گشت...


و آسمان دیگر آن زمان نمی سوزد

چرا که جرقه های معشوق بر عاشقش سوختن نیست که ساختن است !


و آن شب درد آسمان را دل من خوب حس کرد...


دلم می خواست آن لحظه می آمدی تا درد سوزشِ دلِ آسمان را با لطافتِ نگاهت نوازش دهی

دلم می خواست دالانِ انعکاسِ نور مهتاب روی امواجِ دریا، راهروی ظهورِ تو می گشت و برمی خواستی از دلِ پاکی و زلالی ها و عشق!

از آب از دریا از ماه از آسمان ...

اصلا از خدا...


راستی

یادت هست گفتم کاش ما پیش تو می آمدیم؟!

و دیده ام با چشمانِ قلبم که اینجا هست نشانه های خداوندی که دلشان پَرپَرِ بودنِ تو را می زند...

من بی تابیه امواج دریا را روزِ بعد از تولدت دیدم که در تلاطمِ نیامدنت  چه خشمگینانه بر ساحل نعره می زد

من رخِ ماه را دیدم که روزِ بعد از نیامدنت چه تار گشته بود

من دیدم آفتاب سوزان تر ازهمیشه گشته بود

خورشید که داغ است حالا تو فکر کن نیایی و دلش بیشتر بسوزد... به راستی تصوّرش هم دشوار است!!!

و من دیدم درختان خمیده گشتند ودیدم که چترِ آسمان، خسته گشته بود از باز بودن بر سرِ آدمیانی که به نبودنت عادت کرده اند ...

من اشتیاقِ طبیعت را و بی تابی اش را روز قبل و بعد از میلادت خوب دیدم...


و ترجیح می دهم چون طبیعت در انتظارِ آمدنت بال و پر زنم تا چون آدمیانی که ادعایشان می شود یگانه خلیفه ی الهی روی زمین اند 


و همیشه انسان به ادعایی که دارد مغرور و گمراه می گردد!



بی تابیه مرا خوب حس کن از عمقِ حرف هایم آقا جان...


می شود آیا دعاهای من هم پاک و زلال گردند؟؟؟




تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


اَللهُمَّ َعَجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَج


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


نظرات 30 + ارسال نظر
مهدی جمعه 31 تیر 1390 ساعت 11:24 http://www.loveone.blogsky.com

سلام وبلاگ باحالی داری یه سری به وبلاگ من بزن ونظرتو بگو

ممنون

سلام ممنون
میام

ستوده جمعه 31 تیر 1390 ساعت 12:47 http://saba055.blogsky.com/

سلام بر بانو فریناز عارف .
خوبی خانمی .
اومدم جایزه اول شدنت را بهت بدم .
بفرما





سلام بانوی
ممنون

واااااااااااااااااااااای ممنون بهترین جایزه ی اول شدنم بود خانومی

ممنون

ستوده جمعه 31 تیر 1390 ساعت 12:48 http://saba055.blogsky.com/

خوب حالا دو کلمه حرف حساب بزنیم .
انشالله که امام زمان میاد ودل همه عاشقانش را شاد میکنه .
به امید آن روز

انشالله

ما هم امیدواریم

ستوده جمعه 31 تیر 1390 ساعت 12:49 http://saba055.blogsky.com/

نترسیدی تو دریا غرق بشی .
امام زمان راضی نیست که تو خودت را تو دریا غرق کنی او منتظان ظهورش را جور دیگری میخواد

نه بابا شنا بلدم
زنده و صحیح و سالم
مگه نه؟

مهرداد جمعه 31 تیر 1390 ساعت 13:21

با من بگو که آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم؟!
-----------------------------------------------------------
ممنون فریناز


امیدوارم که تو هم باشی...

فاطمه جمعه 31 تیر 1390 ساعت 13:50

اللهم عجل لولیک الفرج...

آمین

اشک شوقه دیگه
مگه نه؟

سها جمعه 31 تیر 1390 ساعت 16:58

سلام بانو جان سپاس از محبتت.
چطور یاد اون وبم افتادی جمش کردم.

سلام سها جان

چرا جمعش کردی؟
خوب بود که
من دوستش داشتم

فاطیما جمعه 31 تیر 1390 ساعت 19:23

گلم سلام الهی که خوب باشی اگه رسیدی بیاوبم آپکردم...بای جیگر...

سلام خانومی
چشم میام

نازی جمعه 31 تیر 1390 ساعت 22:58

آجی میدونی دارم به چی فکر میکنم؟؟
که اگر آقا خودش میومدو اینا رو میخوند...شاید زود تر ما رو از انتظار بیرون میآورد

واقعا انتظار چیز خیلی بدیه که اینروزا فقط تعداد خیلی کمی از آدما هستن که منتظر واقعی آقلمون هستن...و واقعا از انتظار خسته شدن

و ای کاش هر چه زود تر این انتظار تموم بشه

مگه میشه کسی صداشون کنه و نشنون

منتظر واقعی هنوز ندیدم
خودمونم نیستیم
منم واسه نذرم مینویسم هر چند خوشایند ترین لحظاتو دارم با نوشتن...

ای کاش

سایه شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 00:43 http://shadowplay.blogsky.com/

سلام فریناز

چه پست خوبی گذاشتی ! چه حوصله ای !
ممنونم که برای دوستات اینقدر ارزش قائلی ...

شلد باشی عزیز

سلام سایه جان

اینجا اگه رگبارآرامشه به خاطر دوستان عزیزیه که همیشه هستن

ممنون که تو هم هستی عزیزم

ر ف ی ق شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 12:06 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

گرفته اند درختان تب نیامدنت را
بگو کسی برساند به باغ عطر تنت را
بگو کدام صدا می رسد به سمت صدایت ؟
بگو کدام هوا می پراکند سخنت را ؟
مبادا یوسف من از قبیله روی بتابی
اگر سراغ گرفتند بوی پیرهنت را
کجای قصه به تاراج رفته گنج صبوری ؟
کجای قصه فراموش کرده ای وطنت را ؟
سیاه بختی از این بیشتر که هم نفسانت
برادرانه تماشا کنند سوختنت را
بدا به حال دل من که از هوای تو دورم
کسی بیاورد ای کاش عطر خوب تنت را
سلام فریناز عزیز
مثل همه ی جمعه های انتظارت زیبا و دلنشین بود

سلام رفیق مهربونم

پس کیکتون کو؟

ممنون من که تعریف نمی خوام
من کیک تولد میخوام

کوروش شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 14:17 http://korosh7042.blogsky.com/

ماهی ازتنگ بلورش افتاد
داد از دست دل ِ آن صیاد
دل ِ من شاه همه دریاها
اوفتادست بدامش نا شاد
من به این تنگ بلورین دلخوش
که نگاهی کندم ، بی بنیاد
حیف ، افسوس فراموشم کرد
شده کارم شکوه و آنهم ،فریاد
اوفتادم من از این تنگ ببین
عمر بی حاصل ِ من رفت به باد

کوروش

درود بر استاد عزیزم

ممنون شعر زیباتون

جون میده به اینجا

امیدوارم عمرتون همیشه با برکت و به شادی و خوشی باشه

گل مریم شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 17:00

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
کجایی تو دختر! نیستی! بیا نظراتتو جواب بده

سلاااااااااااااااااااااام خانومی چرا داد میزنی؟

رفته بودم قر بدم

وب مریم گلی

نازنین شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 17:54



اللهم عجل لولیک الفرج

آمین

نازنین شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 17:55

سلااااااااااام
چطور مطوری؟
خوبی؟
خوشی؟

سلام ممنون حال منو که خوندی شما

نازنین شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 17:55

ممنون
منم بد نیستم
اااااااااای
میگذرونیم

خوشحالم که خوبی نازنین جان

میبینم که زدی تو خط آفریقاییا

رمانتیک شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 19:49 http://www.romantic6370.blogsky.com/

سلام حال شما
خوبی خانمی
خوش میگذره
باز هم مثل همیشه
خیلی زیبا و ارامشبخش بود
پر از احساسات
اللهم عجل لولیک الفرج
دستت مرسی

سلام
ممنون خوبم
ممنون لطف داری تو

آمین

ziba شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 20:14 http://zibaaa.blogsky.com/





















ممنون عزیزم
یه دنیا ممنون











ziba شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 20:15 http://zibaaa.blogsky.com/




































خودت که زیبا هستی با این نظراتت منو شرمنده ی زیبایی هات میکنی تازه

ممنون عزیزم

ziba شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 20:50 http://zibaaa.blogsky.com/

خواهش میکنم جیگرم
تو یه دونه ای تو نت خوب میدونم اینووووووووووووووووو

تو هم همینطور
اینم خوب میدونی خودت

ر ف ی ق یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 09:41 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

تا آپ نشید از کیک خبری نیست ...
راستی سلام

شما کیک بده آپم میکنیم

سلام و صبح به خیر

ziba یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 19:42 http://zibaaa.blogsky.com/

فریناز
پس رمز پست بالا چی شد دختر
امروز معلون نیست کجایی ها
تو مسنجرم اصلا ان نشدی

یادت باشه برای من چراغ خاموش بیای

دیگه

هیچی فقط
هیچی بابا

هارتو پورت بود

ولی رمزو بده
زوووووووووووووووووووووود تا


بخدا هیچی

داشتم یه کتابو تموم میکردم

امروزم نبودم اصلا که بیام نت

چشم اومدم و دادم رمزو که

آره دیگه وگرنه من خودم دان یک کونگ فو دارم

ziba یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 19:44 http://zibaaa.blogsky.com/

گفته باشم چراغ خاموش بیای

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه فص ماچ مفصل

ما همیشه چراغمون روشنه
.
.
.
.
.
.
.
موااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ

شکیبا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 23:53 http://kavirbienteha.blogsky.com


سلام بر فرینازی خوش قلب خودمون

ان شاءالله که به زودی ظهور میکنند....

راستی خودت خوبی؟

بالایی رو رمز نداشتم اینجا اومدم احوال پرسی!

سلام شکیبا جونم

ممنون خودمم...

تقریبا

میام بهت میدم رمزشو

یکتا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 01:21

سلام دوست جون
اینقدر نبودم احساس غریبی میکنم اینجا
دلم تنکیده واسه تو... نازنین...
ببخش که بی معرفت شدم
خیلی کسل و بی حوصله ام
رو به راه نیستم
هی
رمز و بلد نیستم واسم بذار
مرسی
مواظب خودت باش


سلااااااااااااااااااااااااااااااام یکتا جونم

خوب رفتی سفر و مارو یادت رفته ها

نه عزیزم یکتای ما همیشه خوب و با حوصله و پر از انرژیه

واست آف گذاشتم

تو بیشتر

همین حوالی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 10:53 http://haminhavaly.blogsky.com

سلام
نمیدونم چرا هر وقت این پستاتو میخونم اشک تو چشمام جمع میشه
شاید بخاطر اینه که از ته دلت اینارو مینویسی
شاید که نه
حتما همینطوره
راستی، من رمز همیشگی رو ندارم. رمز پلیززززز

سلام نگین جان

اوهوم سعی میکنم از ته قلبم باشه واسشون

کاش خودشونم بخونن

رمزو...
خدمت میرسیم

مقداد دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 13:36

رمز همیشگیتو من دارم آیا؟ ندارما

میام خدمتتون

علیرضا چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 10:03 http://kabotareeshgh.blogfa.com

سلام عزیز
وبلاگت خیلی قشنگه مخصوصا قالبش که حرف نداره دمت گرم
حتما بهم سر بزن خوشحال میشم
اگه دوس داشتی منو با اسم کبوتر عشق لینک کن ×در ضمن بهم بگو دوس داری با چه اسمی لینکت کنم
کوچیک شما علیرضا[قلب][گل]

کوروش چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 18:48 http://korosh7042.blogsky.com/

سلام فریناز عزیز و مهربان
امدم احوالی بپرسم.هنوز بر سر دوراهیم .
ولی گویا این رمز دار شدن مطالب بوی خود سانسور _ی میدهد
که امیدوارم فقط از سر راز و مسائل شخصی باشد
اخه دو پست رمز دار و بخصوص که نازنین عزیز هم رمز دار

چقدر رمز رمز کردم

شاد باشی و سلامت


سلام استاد عزیزم
رگبارآرامش ما رو گلستان کردید استاد
همون رمز قبلیه
حالا میام خدمتتون براتون میذارم دوباره

خودسانسوری...

نمی دونم شایدم بشه اینو گفت اما چون شخصیه بنا بر احتیاط من رمزدار کردم

آبجی الهام شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 10:02 http://www.earnest.blogfa.com

سلام
لینک وبلاگم بودی و من مدت ها زیاد سر نمی زدم به وبلاگا
اتفاقی دلم خواست بیام ببینم وبتو
خیلی قشنگ نوشتی خیلی
البته من فعلا فقط برای تولد آقامونو خوندم
اللهم عجل لولیک الفرج
کاش بیاد آقا
ممنون
در پناه خدای مهربون شاد باشی

سلام
یادمه اسمتون رو

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد