آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

رهسپارم...

دوباره کوله ام بر دوش

رهسپارم...

خود مسافرِ زمینم و حالا در سفرم مسافرم...

قصه ی غریبی ست نازنین...

می بینی...

قصه ها همیشه افسانه نیستند...

گاه به قدرِقدرتِ چشم هایت

واقعی می شوند..

واقعیتی افسانه وار



رگبار1: بعضی روزا پره از اتفاقات غیرمنتظره:


-صبح به اندازه تمام دنیا خوابم می اومد که به طور معجزه آسایی آزمایشگاه تجزیه تشکیل نشد و من رفتم خوابیدم

- کتابی رو که مدت ها بود می خواستمش امروز خیلی اتفاقی توی کتابخونه پیداش کردم

-توی اتوبوس دا... رو دیدم بعد از یکی دو سال ! چه قدر عوض شده بود...

-وقتی اومدم خونه،خاله و الهام و ابراهیم اومدن و من تا لحظه ای که زنگو زدن نمی دونستم! (به یاد روزهایی که بابابزرگ زنده بود کشک و کدو پختیم )

-لیدا و مامانش هم اومدن.بالاخره خونه رو خریدن دیگه راحت شدیم از گشتن و آوارگی  

- الانم نارون برگشت... بعد از دو سه ماه استراحت دوباره برگشت

- و دیروز که اتفاق خوبی افتاد... بین من و فاطمه


رگبار2: چند روزی نیستم... دارم می رم سفر... وقتی اومدم بهتون میگم کجا

مراقب خودتون و وب من باشین تا برگردم...جمعه هم بالاخره یه راهی پیدا می کنم واسه آپ انتظارم... خیالتون راحت             

شــــاد و آرام باشیــــد


در پنـــــاه حــق




نظرات 19 + ارسال نظر
یکتا چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 22:53

خوشحالم که این همه اتفاقای خوب واست افتاده

ازینکه اولین نفری بودی که واسم کامنتکذاشتی کلی ذوق کردم
عاشقتم عززززززیزم


کجا؟
من اومدم تو میخوای بری؟

بــــــــــــــــــــــــــــــــه ببین کی اینجاست
منم کلی ذوق کردم دیدم اینجایی ناری جونم

منم الان اومدم خانومی

محمد چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 23:04

Have A Nice Trip

Tnx

محمد چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 23:39

سلام
منو فراموش نکنید ها !!!
خیلی برام مهمه.مرسی

سلام... نه یادم بود. خیالتون راحت
کاری که گفتین انجام دادم

mercede چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 23:40 http://ho-bab.blogsky.com

salam azizam khoobi?chera,cooming soonam

سلام
ممنون خانومی
امیدوارم

نازی‏ پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 00:38

ای کاش به من می گفتی کجا میری،البته یه حدسایی زدم!‏عزیزم در پناه حق شاد و آروم باشی

خب نپرسیدی که مهرناز

نه خانومی... حدست اشتباهه

ممنون

ثریا پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 00:49 http://serina.blogsky.com

سلام عزیزم...
مرسی که بهم سر زدی...
مطالبتم مثه همیشه قشنگن

سلام خانومی
ببخشید این مدت نمی رسیدم

ممنون مثل خودتن

نگین ( همین حوالی ) پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 01:23

خوش باشی خانمی
خوش ِ خوش

بعضی روزا واقعا اتفاقات عجیبی میفته
مثل امروز من
مثل امروز تو

روزگاره دیگه!
همش عجیبه

ممنون نگین جان
تو بیشتر

آره.. همــــــــــش عجیبه

سینا پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 12:13 http://omide-ma.blogsky.com

اون شعر بالایی رو خودت گفتی؟!خیلی خوب بود
یاد باد ان روزگاران یاد باد
به سلامت- خوب سفر میری ها


سینا!!!
خب معلومه که خودم گفتم!

ممنون

کوروش پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 14:18 http://www.korosh7042.com

رسمی تر شده انگار… حس میکنم دیگه ما رو تحویل نمیگیرین…

سلام بر فریناز عزیز
من تغییری نکرده ام .اما گویا تو رسمی شده ای و دیگز آن بشایت را که در وبلاگم داشتی و صمیمیت را کنار گذاشته ای که باید بیایم و یاد آورت شوم
که یکی از بدی های سایت کار زیادی است که می برد
نمی شود سایت بود و خالی
همیشه فریناز دختر شاد و درونگرایم را چشم به راه بوده و هستم

سلام بر کورش گرامی

بدهکارمون کردین استاد! منم طلبکار نیومده بودم که

خود منم دلم گاهی واسه اون فریناز تنگ میشه... روزایی که !

امیدوارم موفق باشین ... با مدیریت شما حتما سایت خوبی خواهد بود

سایه پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 19:06 http://shadowplay.blogsky.com/

سفرت خوش فریناز عزیز

ممنون سایه جان

رفیق جمعه 1 مهر 1390 ساعت 11:18 http://rafigheshafigh.blogsky.com

سلامممممممممم
کجا رفتی؟
فکر کنم رفتی برای من کارخونه گز بخری

ای بابا دوست جون یه بسته گز هم کافیه برام

هر جا هستی سالم وشاد وموفق باشی

من منتظرت هستما زود برگرد

سلاااااااااااااااام
نمیگم

پس لو رفتم! میخواستم سورپرایزت کنم کارخونه گز که نشد اما کارخونه جعبه گزو بزنم به نامت که بازم نشد

ممنون باشه الان دارم میام دیگه

بنیامین جمعه 1 مهر 1390 ساعت 15:56 http://http://dreammind.blogsky.com

سلام
با سپاس از اینکه به وبلاگ من سر زدی و نظر دادی
من شما رو لینک کردم اگر شما هم دوست داشتی منو لینک کن

سلام
خدمت میرسم

نگین جمعه 1 مهر 1390 ساعت 21:49 http://www.mininak.blogsky.com

زودی برگردی هاااااا
سوغاتی هم یادت نره
نازون جونم برگشت هوووووووووزا

تو سوغاتی یا رو میخوای یا منو کلک

آره بالاخره برگشت

نازنین شنبه 2 مهر 1390 ساعت 00:27

حدس میزنم به کجا میری
یاد منم باش عزیزم
شادی و سلامتی رو برات آرزو میکنم
در پناه خدا باشی

نه عزیزم حدسات اشتباهه

مطمئنم که اشتباهه

اونجا که سیاحتی بود

ممنون

نازنین شنبه 2 مهر 1390 ساعت 00:29

راستی سوغاتییادت نره ها
بدون سوغاتی رات نمیدیم
یه بارم توی عمرت اصفهانی بازی در نیار

کی کو کجا کِی!!!؟؟؟

کی گفته من رفته بودم مسافرت؟

MST شنبه 2 مهر 1390 ساعت 22:56

"رگبار1: بعضی روزا پره از اتفاقات غیرمنتظره"

نه بابا؟؟ جدی میگی؟

توی اتوبوس کیو دیدی؟ دانیال؟ داریوش؟ دارو؟ داماد؟ دامغان؟ ؟؟؟
باید حدس بزنیم؟ اینقدر بدم میاد از کسایی که حرفشون رو کامل نمیزن! استثنا هم نداره (ولی یه تبصره به اسم پول داره ) خوب اگه نمیخوای بگی، اون "دا..." رو هم نگو دیگه... اِهه!

به به، به سلامتی... جاش مهم نیست... مهم سوغاتیه، که اونم خیلی مهم نیست!

برو راحت باش... وبتو به خوب کسی سپردی... فقط بی زحمت سَنَدِش رو کجا گذاشتی؟ بالاخره شاید لازم بشه! شاید

طبق معمول خوش باشی

جونِ تو

یکی از همینا بود که گفتی

خیلی باهوشی تو پسر... به خودم رفتی یا
هه هه منو میترسونی؟ از زاینده رود آب دیدی از منم پول میبینی

چه پررویی تو
مگه مالک وب من شدن الکیه؟!تااااااااازشم من جنازه وبمو رو دوشتم نمیذارم چه برسه به سندش

تو خوش تر

ستوده یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 01:21 http://saba055.blogsky.com/

یه سلامتی کجا تشریف میبرید فریناز بانو .
ما را هم همسفر کنید شاید در این سفر همراه خوبی شدیم .
الان حس لفظ قلم حرف زدن من را گرفته

گفتن نگو

خب نمی شدین دیگه

ولی یادتون بودم ستوده جون... آخه میخواستیم بریم بیستون یاد شما افتادم که رفته بودین کرمانشاه
اما خب نرفتیم اونجا

ستوده یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 01:23

حالا نمیشد بگی کجا میری یعنی آدم اینقدر خسیس
نکنه میترسی بیایم باهات خرج بذاریم رو دستت

نه نمی شد

آره دیگه... زدی تو هدف

ندا یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 09:44 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

خوشحالم خوب بوده همه چی به امید روزهای بهتر برای تو

ممنون ندای نازنینم

و بهترینش برای تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد