آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

سخنانی به ارزش مروارید 3

زندگی تفسیر سه کلمه است:


خندیدن

بخـشیـدن

و فراموش کردن

.

.

.

پس

بخنــد

ببــخش

و فراموش کن



http://s2.picofile.com/file/7156474729/avatar12042_4_gif.jpg

نظرات 39 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 06:25 http://rafigheshafigh.blogsky.com

سلام فریناز جون سحر خیز

قالبت خیلی قشنگه

راستی این دختره که چتر رو سرش گرفتن داره به چی نگاه میکنه؟

چشم سعی می کنم امروز بخندم وببخشم وفراموش کنم

سلام خانومی
چه کنیم دیگه این دانشگاه ما رو شب خیز کرده سحر که سهله

ممنون خانومی
یه چند تا پرنده آبی هستن داره به اونا نگاه میکنه..نگاه کن.. یه برکه ست

خوشحالم که میخندی بانو

محمد سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 11:13

موافقم
اگر آرامش میخوای این ۳ تا میتونه کمک کنه

چندین ماه بود این سخنان رو نذاشته بودم...

منتظر بودم ازم بخوای که نخواستی و خودم گذاشتم

نگین☂(همین حوالی) سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 12:11 http://haminhavaly.blogsky.com

سلام به فریناز خانم ِ گل

شما هم بارونی هم دلت مثل گنجشکه

منم موافقم، فقط همین 3تا
البته شایدم بیشتر که من الان نمیدونم

قالبهای جدیدت مبارک

سلام نگین خانوم آفتابگردونی

همین سه تا که نه! اما واسه چند وقتی موثرن خانومی

ممنون عزیزم

ر ف ی ق سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 14:30 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

زندگی من از این سه قاعده فراتر نرفته است
به غم ها خندیدن
و به عاطفه بخشیدن
و به ذره ای رفاقت ، فراموش کردن
سلام بر فریناز عزیز
چه ضمانتی می کنی که زندگی تفسیرش این باشد !؟

به ذره ای رفاقت فراموش کردن...
و چه زیباست نامت رف ی ق دیرین این دیار...



سلام مهربان
تفسیر خوبی هایش همین است...
تو بخند
ببخش
و فراموش کن
ببین زیبا نمیشود؟
ببین صبح ها با صدای گنجشککان حالت خوش نمیشود؟
ببین شمعدانی ها به لبخندت جان نمیگیرند؟
ببین گل محبت در قلبت جوانه نمیزند؟

همه نیست اما همین هم درست شود خود دنیا دنیا خوشبختیست

مگر نه رفیق عزیز؟

مقداد سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 16:37

تو هم که هی رابراه قالب عوض میکنی راستی سلام فریناز گل باقالی

چشه مگه

بده متنوعتون میکنم؟

سلام مقداد گوگولی

چه عجب از این ورا

زیبا سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 18:41

سلام خانومیییییییییییییی
من گاهی نمیتونم ببخشم و فراموش کنم

چون زخمها اینقدر عمیقن که به این راحتیا فراموش نمیشن

سلام زیبا جان

لعنت به نمکی که روی زخمی پاشیده بشه

زیبا نباید حذف میکردی

خب نمی بخشیدی...زمان باعث فراموشی می شد اما نه با رفتنت...

زیبا سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 18:42

خودمم سعی میکنم کاری نکنم که کسی بخواد ببخشتم

الان روزیه که من پرکینم و نمیبخشم

زیبا
زیبا
زیبا
کاش زودتر اومده بودم نت

اونوقت نمیذاشتم این قدر کینه کورت کنه

نیای من میدونم و تو

زیبا سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 18:43

بگذریم

قالبت قشنگه فریناز

برقرار باشی عزیزم

فدا مدا

ممنون خانومی

موفق باشی هر جایی که هستی

مراقب خودت باش

نازنین سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 22:31

پس منم سعی میکنم
بخندم
ببخشم
و فراموش کنم

اما ....
تو چرا فراموش نمیکنی؟؟؟
دارم میترسم فریناز

شما که صد البته

به قول زیبا یه زخمایی خیلی عمیقن... خیلی

ولی منظورت کدومه؟ همونی که واست آف گذاشته بودم؟

سرکار خانم یکتا سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 22:53 http://narvan9@gmail.com

٦ صبح وب به روز میکنی؟
نه ...نه...٦ صببببببح؟
وای خدایااااا
من زودتر از یک نمیتونم بیدار شم

متنتم تو حلقم موافقم اسیدی
جرا اینقدر کمرنک شدی؟
یه کم هم و بزنیم شاید خوب شه

سرکار خانوم یکتا سلامت کو؟

این که چیزی نیست 4 و 5 ام داشتم

هی... من از 7 صبح میرم بیرون از خونه تا خیلی زود بیام 5 عصره

اونوقت تو میری میخوابی؟؟؟؟

ایشالله خواب زد شی نردبون

مقداد سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 22:59

بیکار بودم گفتم بیام ی دوری بزنم و برم
چه خبرا حاج خانم؟

ممنون
فعلا که خبرا دست شماست!

مقداد نگرانم کردی داداشی...

وقت داشتی بیا ببینم چی شده

طراوت چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 11:04 http://nabeghehaye89.blogsky.com

گذری اومدم!
خیلی وبت زیباست و آرامش بخش.
تبریک گلم

خوش اومدین

فاطمه چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 11:23

چی شده فاطمه؟

فاطمه چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 11:39

خوبی بانو؟؟

ممنون عزیزم...
خوبم

مهرداد چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 17:15 http://Friendly90.blogfa.com

سلام
فکر کردن بهش ارزش داره
همین دیگه
خواستم بگم منم اومدم فریناز خانوم

سلام
مهم عمله ها

مهرداد تو که می تونی

خوش اومدی

محمد چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 18:20

آره آجی از جملات عمقی بازم بذار
فقط عمقش مثله مطالب نگین خانوم زیاد نباشه نفس کم میارم خُ

راستی چرا با مطالب نگین مشکل داری؟

مگه شنا بلد نیستی محمد؟ دیگه عمقش از 4 متر که بیشتر نیست

آبشش نداری؟
پس چی داری؟

شکیبا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 02:10 http://kavirbienteha.blogsky.com

اگه غیر از این باشه که زندگی میشه

زندگی نــمی شه نه میشه

خوبی شکیبا جونم؟

باشو پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 07:01 http://13365686.persianblog.ir

http://13365686.persianblog.irسلام منتظرتم اساسی

ممنون

خب این آدرسو از اول میذاشتین که من شرمنده ی حضورتون نشم بانو

باشو پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 07:04

سلام ببخشید نظرنذاشتم ببخش تابخشیده شوی بخند تا انرژی تودرجهان منعکس گردد فراموش کن تااسوده تربخوابی

ممنون...
تفسیر زیبایی بود در کنار متن

فریناز پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 08:52

چه اینجا پاییز شده....
رگبار
برگای پاییزی...

خوشگل شده ها

خوشم اومد

آفرین فریناز جون
سلیقه ات محشره

آره خیلی خوب شده

تو که دوووم نمیاری
دوروز دیگه عوضشون میکنی


آهنگم که خیلیییییییییییی دوست میدارم

کلا خوبه
مگه نه بچه ها؟

یکتا خانوم پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 14:20

کوفت با اون حافظه قویت
نردبون...

خوب حالا سلام
اووووووو یه سلام نکردیماااا

وای خدا ٤...٥... نه نه ..
تو مکه خواب نداری ؟
تو مکه زندکی نداری؟
ولم کن....
ولم کنیییییید



جقدر تو و نازی باهوشین آخه لا مصب

کوفت به خودت بی ادب

خوبی نردبون؟

علیک سلام
خب همینم خیلی مهمه

نه بابا خواب کدومه!
زندگی که چرا... از همه نوعشو دارم . کدومشو میخوای؟

مگه گرفتیمت خو ناری!

بیا برو راه باز جاده دراز

آره من که خیلی... نازنینم با من گشته دیگه

MST پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 16:00

اصلا موافق نستم...

زندگی فقط خندیدن و بخشیدن... فراموشم نکردی مهم نیست... این نشانه عظمت دل توئه... (که البته دل تو که خیلی کوچیکه... )

خب چی کار کنم!

چرا اتفاقا واسه تو همون آخریش خیلی مهمه
آخه کی تو رو فراموش نمیکنه

من که فراموشت کردم

راستی
ببخشید شما؟


دلم به این دریایی... تا حالا تو حوض شنا میکردی؟

نازنین پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 16:11

نارون واسه چی میگه باهوشیم؟؟
البته در باهوشی من که شکی نیست ولی میخوام دلیلشو بدونم خب

قضیه همون دکتره س دیگه نازی

از بین اون همه آپش فقط دکتره رو چسبیدیم

جالبه که همونم اصل کاری بوده
بقیه ش کشک

حالا دیدی چون با من گشتی باهوش شدی

نازنین پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 16:13

بچه تو مگه خواب نداری؟؟؟
من اگه کلاس نداشته باشم عمرا صبح زود بیدار شم
نمیدونی خواب صبح چقدر میچسبه

راستی با پل هاتون چطوری؟؟؟

نه دیگه
اینقد از خواب صبح بدم میاد که نگو

من که عینهو تو و نارونی تنبل نیستم

تنبل همیشه خوابه
جاش توی رختخوابه


واسه تو و نارون خونده ها

خوبن
سلام دارن خدمتتون

حرم شما چطوره؟ خوبه؟

یکتا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 19:05

اوه نازی گفت پل یاد کامنت مهدی افتادم...اومده واسم نوشته : توام با او پلت


من نفهمیدم چی میگه....فکر کنم من و با فریناز اشتباه گرفته.....

این مهدی چرا آدرسم نمیذاره بریم پیشش

آره بابا حتما اشتباهی گرفته

ناری فکرتو مشغول نکن بیخیالش

یکتا ی خطرناک پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 19:07

فریناز بار و بندیل و ببند که من و نازی میخوایم منهدمت کنیم...



نازی این که نمیدونه خواب صبح چیه...
چه چیزایی میگیاا...

یکتای خطرناک!

می گم عسکتو بگیرم یا اسمتو

خودت تهنایی منهدمم می کنی یا دوستاتم میگی بیان؟

همشونو حریفما اگه مثل نازی باشن

خواب صبح!
خوردنیه؟

یکتا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 19:09

واااااااای بیا دیگه فری سونامی..اه...
آرپیجی ها اماده ی شلیکن..

اون موقع تا الان که 20 دقه به 10 شبه داشتم گزارشکار مینوشتم

فکر کن دیگه چشم برام نمونده و اینجام

کلا چش سفیدم به قول مهرناز

حالا این که گفتی چی هست؟

شامه؟

یکتا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 19:16

وای این اهنگت چقدر قشنگه.....کیه خواننده ش؟

آره همون موقع که شنیدمش یاد اون آهنگت... افتادم نارون

خوانندش طلوع
اسم آهنگ : حس دلتنگی...

واسه حالم می خوره... عجیب

یکتا دزد پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 19:44

برگات و دزدیدم

منم امروز از یکی از دوستام دزدیدم

تو دیگه شادزدی

یکتا دانلود پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 20:20

آهنگ وبت و دانلود کردم

خیلی قشنگه....مث خودم میخونه ها...تجه کردی؟ سبکش منظورمه..

آهنگ وب خودمم دانلود کردم...وای اونم قشنگه نههههههه من خیلی وقت بود اهنگ گوش نکرده بودم

یکتا دانلود

اول فکر کردم از این تبلیغاتیاس گفتم پاکش کنما

آره
من توی همین کامنت اولیت گفته بودم مث خودت میخونه

یعنی منو یاد تو و اون آهنگت میندازه

هنوز گوش نکردم حالا میام می داانلودم

عیب نداره عزیزم... فقط به هیچ چی فکر نکن وقتی گوش میکنی...

مخاطب براش نیار...
به همین سادگی

یکتا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 22:13

اووووففف جطور جواب تو یکی و من بدم


بععععله با دوستام حمله مکنیم کاری میکنیم که همه عمرت و صبحاش و البته بخوابی
آره
به من میکن نارون دی ن جر

نمی تونی بیخود تلاش نکن

دوستات همه فیتیله پیچ
خودتم میذارم سرش روشنت میکنم نور بدی به مجلس

مگه نردبون نبودی؟
دی ن جر نداشتیم که

ای نامرد یکیشو بهم نگفته بودی یا نارون فست

محمد پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 22:56

عرض ارادت آجـــــــــــــــــــــــی
خیلی چخلصیم(چاکریم+مخلصیم)

رفتم بگم چاکریم دیدم فیتیله پیچ میشم که

یکی مونده هنوز

چمنـــــتیم

نگین پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 23:58 http://www.mininak.blogsky.com

سلام
خُ چیه یه بار اومدم خاموش نخونمت مخصوصا اینکه برگتی و نوشتی! مخصوصا اینکه من میدونستم چرا نمینویسیمخصوصا اینکه نمیگم اصن بت! مخصوصا اینکه من الان اون حسه بدجنسیم گل کرده شانست همون موقع گفتم بذا حال این دخملوم رو بپرسیم

سلام کردم؟!
آره سلام هم کردم!!!

خلاصه که اینجوری خوبه که مینویسی ! بازم بنویس ! زیاد بنویس! به آدمای بی ... شعور:دی هم کار نداشته باش فریناز جانمان!

این برگای وبلاگتم دوست دارم!

جمله ای که نوشته بودی رو هم دوست داشتم ....
میخندم
میبخشم
و سعی میکنم فراموش کنم! آخریش سخته خُ

خیلی حرف زدم خدافظ!!!

سلام
آفرین نگینی خوب کاری کردی
ولی خب هنوز که از اون روز به بعد خودم دیگه ننوشتم! سخنانی به ارزش مروارید از خودم نیست اصولا
این بدجنسیت منو کشته

شدی عینهو این نارونی

آره بابا منم جوابتو دادم

چشم سعی میکنم خودمم بتونم بنویسم اینجا...

اونم می شه... بایگانی ش کن ... خودش به مرور فراموش میشه

نه بابا بودی حالا

سرافرازمون کردی نگینی

نگین پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 23:59 http://www.mininak.blogsky.com

نگین جمعه 22 مهر 1390 ساعت 00:04 http://www.mininak.blogsky.com

شوخی کردم حساس نشو دقیق نمیدونستم واسه چی نمینویسی همین جوری یه حدسی زدم!!!

من و حساس؟

عمــــــرا

خودمم نمی دونستم واسه چی

نگین جمعه 22 مهر 1390 ساعت 14:15 http://www.mininak.blogsky.com

دلیلشو خواستی بیا خودم بهت میگم غصه خوردی؟ آلبالو کارگاه رو دست کم نگیر
همین قدم که جز جمعه های انتظار که فقط گفتی اونو آپ میکنی یه چی دیگه آپ کردی یعنی کم کم مخت داره زده میشه برمیگردی

نه بابا ماشالا واسه بدجنسی به پای یکتا جان نمیرسم!
ماشالا هزار ماشالا

فک کن! کاراگاه با طمع آلبالو

مگه خامه ست که بزنمش

یکتا که استادمونه

هزار ماشالله
هفت الله اکبر مادر

مقداد شنبه 23 مهر 1390 ساعت 12:01

ملت واسه خودشونم کامنت میزارن!!
ما که همیشه هستیم شما نیستی آجی خانم کارم داشتی پیام خصوصی بزار درخدمتم

چیه حسودیت میشه؟

میتــــــونیم

ولی مسنجر که نبودی! واست آف گذاشته بودم که بعدش اومدم همونا رو تو نظرات رمزیت گذاشتم

خب خدا را شکر الان که اومدم خوب شدی دیگه

مقداد شنبه 23 مهر 1390 ساعت 12:02

پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

گوگولی شدی یا

مقداد شنبه 23 مهر 1390 ساعت 12:07

ی سوال فنی:
کی بالای وبت واستاده برگارو میریزه پایین؟ من دنبال کار میگردم میشه ی جوری دکش کنی من برم جای اون؟ هر چقدر بدی راضیم

نه جون داداش
راه نداره...
بیچاره برگ ریزمون با همین حقوق بخور نمیر داره یه ایل و طایفه رو نون میده

خوبیت نداره قتل عامشون کنیم

به جون داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد