آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

بخوان به نام خدا... امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو

مگر جنون گمشده ات را در متن حضور باد، در کودکان بازیگوش نور، نیافته بودی؟ 

مگر بیدِ گیسوانت را به دست باد و نوازش های مهربانش نداده بودی؟ 

تو در لیلای چشمان حادثه ای از جنس باران، جنون گمشده ات را یافتی و .... 

و رفتـــی تا دور های این دنیای پُر از پَرواز دل های عاشق...

 

تو کجایی نازنینم؟ 

کجایی که در چشمانت جنونم را پیدا کنم؟ 

کجایی تا در عمق ِفهمیدن هایت غرق  گردم؟ 

کجایی که آلاله ها دیشب تا صبح برای سلامتی ات گلبرگ هایشان را به سمت ماه، چرخاندند

تو کجایی که داغ دل شقایق ها را ببینی؟... 

کجایی که میانبری به دریایت پُر از شنبم عشق، گردیده مهربانم...پُر از بارانِ انتظار... 

 پُر از:  

* امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء * 

  

دیگر چگونه در دریای احساس نابت آبتنی کنیم وقتی میانبری به دریایمان خود، پر از آب دیدگان عاشقانت گشته است؟... 

 

خدایمان را قسم می دهم به غیاثیتش... به صریخیتش... به ناصریتش.... 

خدایمان را به قدرتش... به دانایی اش... به علمش... به مهربانی اش... به لطفش...

خدایمان را به حی و قیّومش... به بخشایندگی اش... به دلیلش...به حنانش... به منّانش..  

خدایمان را به خدایی اش قسم می دهم که نور ِاجابت ریزد در کاسه های خالی دعاهای شبانه مان برای سلامتی ات بانوی مرداب... 

 

و با هر دم و بازدم، با شقایق ها و شمعدانی ها و آلاله ها و نرگس ها و مریم ها و  ستارگان و ماه و خورشید و زمین و زمان زمزمه می کنیم: 

* امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء * 

 

 

به امید بازگشتت دختر مردابی ... به دنیایی پُر از پَرواز ِ دل ها.... 

  

نظرات 25 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 09:52 http://www.lost-love1.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
وای چه وبلاگ باحالی داری

سلام
ممنون

نگین(همین حوالی) سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 10:48

امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء

آمیــــــــــــن

محمد سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 10:59

oh my gosh
what happened?

don"t worry
pray plz

خاک سرخ سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 11:25 http://www.khakesorkheman.blogsky.com

سلام
قلم با احساسی داری
فرصتی باشد بازهم می خوانمت

سلام...
خوش اومدین... خاک سرخ قبلا بیشتر میومد

ببخشید منم دیگه نرسیدم مزاحمتون بشم

فاطمه سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 11:25

چی شده بانو؟؟
من نمیشناسم دختر مردابی رو...

نگران شدم بانو....
بیا پیشم...


نگرانم بانو آرامش...

توی لینکام هست...

به دعای پاک تو که خیلی نیاز داره...
به دل کربلاییت فاطمه

گل مریم سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 11:49

موضوع چیه؟! واضح تر بنویس خب!

دختر مردابی رو دورادور میشناسم

دیگه از این واضح تر؟

یکی دو ماه دیگه میشه یک سال که دوست منه

دعا کن... باشه؟

رامین سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 12:12 http://safarkarde.blogsky.com/

بسیار عالی..لذت بردم
نام بلاگتان مرا جذب کرد..
سلام

خوش اومدین...
چه اسم آشناییی...

ر ف ی ق سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 12:27 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

او که بود
غزل ستاره ها نیز نورانی بود
و حالا که در کوچه باغ های احساس
بی او
تمام لحظه ها بارانی است
او می آید
و شب های قشنگ مهر دوباره مهتابی می شود
و دل پروانه صفت ما
به دور شمع وجودش
بی تاب می شود
سلام فریناز عزیز
بی شک حضور من در دنیای مجازی به تشویق و یمن حضورش بود که اگر نباشد من هم نیستم

سلام...
هنوز یادمه... دختر مردابی رو و کامنتای ر ف ی ق بی وبلاگو...
هنوز یادمه میومدم یه بار آپ سمیه رو میخوندم و یه بار نظر شما رو و یه بارم نظر سپهرو...

و چقدر خوشحال شدیم وقتی دیدیم ر ف ی ق خونه ساخته... یه خونه ی خیالی

چه قدر ماه ها زود میگذرن...
شایدم کنار شما عزیزان بودن، گذر روزها رو سریع تر کرده...

شما که باید باشین... سمیه هم حالش خوب میشه و برمیگرده... اون هیچ وقت ما رو تنها نمیذاره...
یادتونه؟ یه صفحه واسش نوشتین؟





دوباره ندای امن یجیب بسرایید ر ف ی ق عزیز...

دلم براش تنگ شده

مهرداد سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 12:59 http://Friendly90.blogfa.com

منم آرزوی سلامتی میکنم براشون * امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء *

ممنون مهرداد

انـــــگولک سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 13:04 http://angoolak.bloghaa.com

منظورتون از چه یه جوریه اینجا(اونجا یعنی) چی بود! دقیقا چجوریه !

خب یه جوریه دیگه!

مثل اینجا نیست

مهرانا سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 13:53 http://manoshab.blogsky.com/

سلام عزیزم

خیلی مطلبت زیبا بود...

تاثیر گذار و جالب

واسه من محیطهای وب فرقی نداره...

چون از تنوع خوشم میاد توی اکثرشون وب دارم..

شاد باشی و سربلند

سلام مهرانا جان
ممنون...

امیدوارم موفق باشی...
تنوعت منو کشته

فرداد سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 15:19 http://ghabe7.blogsky.com

سلام
مضطر شدن شرط قبولی دعاست....همه مون همین حالت رو داریم.خدا جواب این دلهای یکدست رو بده و مریضمون شفا پیدا کنه.
خدا تو رو هم برای ما حفظ کنه.
برقرار باشی.

سلام فرداد خان

چند باره این صفحتونو باز کردم... همون آدمک ها رو... اما از ترس نمیشه نظر بذارم

امیدوارم...
جای سمیه واقعا خالیه... خیلی خیلی

DadaShi Hamid سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 18:38 http://sokoot-man.blogfa.com

سلاممممم ابجی گلمممم
خوبی
وای مرسی فریناز جونم خیلی خیلی منو شرمنده کردی
ممنونم بابت اینکه تولدمو یادت بود و بهم تبریک گفتی مرسی یه دنیا ازت ممنونممممممممم گلممممم
نمیدونم چجوری ازت تشکر کنممم کاش بتونم این محبتات و جبران کنمممممم

سلاااااااااااااااااااام
خوب روز تولدت قائم شدی یا

میخواستی کیک ندی بهمون؟

حالا من میدونم چی کارت کنم که کیکو بگیریم ازت

DadaShi Hamid سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 18:42 http://sokoot-man.blogfa.com

کیکی ابجی مهسا که خوب بود من که نخوردم ابجی مهسام هم زیاد نخورد دیگه باقی کیک باشه واسه تو خوبه که
راستی بابت گل ها هم ممنون خیلی خیلی قشنگ بود
بازم ممنون فریناز جون خیلی گلیییییییییییییییییی مرسی

قابل نداشت...

عیب نداره... واسه جبران کادو هات نصف نصف

نازنین سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 19:26

امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء


سلام عزیزم
خوبی؟؟؟
دختر مردابی رو کم و بیش میشناسمش
خیلی ناراحت شدم
خیلی

سلام
ممنون تو هم که...
نه الان میدونم که خوبی

ناراحت نباش
دعا کن...

ممنون زهرا جونم که امروز رفته بودی حرمو و سمیه رو یادت بوده...واقعا ممنونم

نازنین سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 19:28

ولی مطمئنم که خوب میشه
خدا صداهای ما رو میشنوه دیگه

فردا انشاا... میرم حرم
واسه شفاش میرم و دعا میکنم
دلم روشنه

آره...
خداست دیگه

اینقد مهربونه

امروز یعنی فردای دیشبت

ممنون که رفتی خانومی

امیدوارم حال خودتم خیلی خیلی خوب بشه و باشه

گلناز سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 20:03 http://www.khalvateshab.blogsky.com

مرسی عزیزم که سر زدی

بابک سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 22:05

سلام فریناز
خوشحالم از آشناییت
سهبای عزیز همیشه به من لطف دارن
ممنون از تبریکت

سلام...

بابک!
همون کیامهر دیگه

و آدرس...
کاش میذاشتین

سهبا سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 22:13 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

شک ندارم که خدا صدای دل پاک و مهربونت رو میشنوه و بی پاسخ نمیذاره نازنینم .
همیشه سلامت باشی و شادمان عزیز دل .

می شنوه بانو

سمیه خوب بشه هممون شادمان میشیم...

بانو... واسه حال خودتم دعا میکنم...
واسه این روزات که نمیدونی چته

یه دنیا حال خوب برات آرزو دارم

مهرداد چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 13:23 http://kahkashan51.blogsky.com

اللهم اشف کل مریض...

آمین

محمد چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 14:00 http://9july.766.ir

گفت و گوی عاشقانه با خدا تنها راه دست یابی به معصومیت راستین.هیچ یاری دهنده ای بهتر از خدا نیست...
از خدا واسه این دوست خوبمون شفا میخوام...

ممنون....لطف دارین

سها چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 17:37

سلوم. بابا تو هنوز نفهمیدی من فقط نظرام رو تو شعر هر ماه فعال می کنم؟
اصلا ببینم تو چرا اینقدر کم پیدایی؟ هر موقع دلت می خواد میای و میری؟ عشقی شدی؟
انگا فاطمه شرح بانک رفتنمون رو برات گفته هان؟ خوب باهم مکاتبه داریدیا؟؟؟؟ باشه

سیلام سیلام سهایی
چرا بابا فهمیدم.. اما میخواستم یه کاری کنم بترسی و همشو باز بذاری

مگه بده عشقیم خو

آره...
همون بچمون رو گازه و ...

مکاتبه چیه بابا... مشاوره داریم

دیگه دیگه

دورافتاده پنج‌شنبه 28 مهر 1390 ساعت 15:32 http://khe-mesle-khoda.blogsky.com

با این همه نیات پاک و دعاهای ناب ...
مطمئنم دیر نیامدم ...

آرزوی سلامتی برای شما و همه دوستان دیگر ...
[گـل][یه غروب پاییزی][شمع][امن یجیب المضطر ...]

به دعای ناب و پاکتان نیازمند بودیم گرامی...

سپاس فراوان

باشد که صداهایمان یکی گردد تا خدا و دختر مردابی عزیز شفا یابد

چه حس خوبی میشه تصور این کلمات در کنار هم...
تجسم در واقعیتی در دل خودت

ندا چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 10:41 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

انشالله همیشه سلامت باشید

زنده باشه عزیزم

دختر مردابی دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت 14:47 http://mianboribedaria.blogsky.com

سلام فریناز جان
زبانم که قاصر است و قلمم نیز از این همه مهربانی
سپاس هم اگر بگویم هرگز لطف بی انتهای تو را جبران نخواهد کرد
به حرمت این همه مهر اگر نایستم چه کنم؟
دستان مهربانت را می بوسم
باز خواهم گشت من به امید بودن در کنار شما آن همه درد را تاب آوردم باز خواهم گشت و دوباره خواهم نوشت و از شما خواهم خواند

سمیه
سمیه
سمیه

بانو خودتی؟

سلام دختر سرسرای پاکی ها
دیروز خیس خیس بودم... و رحمتش یک ریــــــز بر سرم سجده می کرد...
دستان خالی ام دوباره بالا رفت... خیس دعا بود مهربان... خیس دعایی بارانی برای بازگشتت... برای سلامتی ات بانوی مرداب
زمزمه ام با باران بود تمام یادت نیلوفر مرداب

ببار به حرمت چشمانش...

ببار به حرمت دل پاکش..

ببار تا دوباره میانبری زنم به زلالِ پاکِ دریایش..

ببار و خورشیدمان را نور چشمانش کن...


و من سراپا امیدم بانو... روزی معجزه میشود و تو پر از خورشید...

روزی پر از نور میشوی بانو...

به انتظار آمدنت چشمانم را فرش قدم هایت خواهم کرد...


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد