آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

عطر خدا

زمین بود یا آسمان! نمی دانم!

زمین بود اما!

و یکباره

با آمدن پریان و حوریان گمگشته در پارچه های حریرسپید

و بال های ابریشمین

همه جا آسمان شد!

فرشته

آمده بود که ببرد، خورشید مرا ببرد

نه دویدم! نه ترسیدم! نه گریستم! نه خندیدم!

نه حرفی! نه اعتراضی! نه کتمانی! نه شکوه ای! هیچ...

فقط نگریستم...

در چشمانی که شیشه ای بود

گفت میعادگاه جدایی ست

و رستاخیز دلت امروز

فرصت بخواه

فرصت آخرین دیدار را

فقط نگریستم...

او می گفت و من فقط می نگریستم...

گوش هایم می نگریست!

دست هایم می نگریست!

پاهایم می نگریست!

همه ی وجودم فقط می نگریست!

او گشت

تمام مرا گشت

تمام وجود مرا

پشت قفسه ها اما خالی بود

تپشی نبود!

همه جا تاریک بود

نه او بود و نه دلم!

و من

فقط نگریستم...

راه آمده را دست خالی بازگشت

اما همه جا پر از عطر خدا بود!


فرشته نمی دانست

خدا

خودش

خیلی وقت پیش

آمده بود

گرفته بود

و رفته بود

او را

و دل مرا


http://s3.picofile.com/file/7503190214/%D8%AF%D9%84.jpg


نظرات 20 + ارسال نظر
hamid دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 21:23

"راه آمده را دست خالی بازگشت ، اما همه جا پر از عطر خدا بود ."
فوق العاده بود .

آدرس نذاشتین!

ممنون

سهبا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 23:13

روزت مبارک فریناز قشنگم . همیشه شاد باش و پر انرژی .

ممنون بانو
روز دختر روزیه که باید نقاب بزنی

سرزمین آفتاب دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 23:49

سلام فریناز
انقدر متنت قشنگ بود که خواستم یه جیغ راه راه!! بزنم

ضمنا

نقاب مال اوناس که به اون چیزی که هستن افتخار نمی کنن
تو یکی از نمونه هایی هستی که معدل کارنامه دختر بودن رو بالا می برن
تو سرت رو تا عرش بگیر بالا

روزت مبارک

سلام
جیغ راه راه؟ تا بوده ما جیغ بنفش شنیدیم فقط

ممنون.لطف دارین جناب آفتاب

دختر بودن یعنی اونقدر پاک باشی که از معصومیت نگاهت بدیا ذوب بشن
اونقدر پاک نیستم من

طهورا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 23:55

سلام برادزاده عزیزم صدای نگاهت چه زیباست تو فقط نگریستی و من با خواندنش اشک ریختم از شوق داشتن اینچنین برادرزاده ای ...
روزت مبارک فرینازم

عمه طهورا
سلام و خوش اومدین. سرافرازم کردین بانو

اشک... آنگاه که کلمه یارای گفتن نیست...

سپاس بانو
سپاس

مریم سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 00:59

مرغ دلم راهی قـــــــــــــــــــــــــــــــــم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
عمه سادات بگو کیستی ؟
فاطمه یا زینب ثانیستی ؟
از سفر کرببلا امدی؟
یا که بدنبال رضا امدی؟
کاش شبی مست حضورم کنی
با خبر از وقت ظهورم کنید

سلام فرینازی
روز ولادت دخت موسی بن جعفر حضرت فاطمه معصومه و همچنین روز دختر رو بهت تبریک میگم
ایشالله که همیشه موفق باشی خانومی

راستی چرا باید روز دختر رو نقاب بزنیم؟

سلام مریمی جونم
ممنون. منم بهت تبریک می گم گل دختر

جوابش رو تو کامنت جناب آفتاب دادم

ر ف ی ق سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 08:14 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

عطر ِ خدا
مثل ِ غزل واره ی آب
روان
و مثل ِ بلورهای ِ ناب
زلال
ساخته تو را ...
عجیب نیست این گونه پر تب و تاب بودنت
که تو
واژه ی رمز ِ رسیدن ِ به خدا را می دانی

سلام بر مهربانوی شیرین سخن ِ روح رباب

رمز رسیدن به خدا سر منشا سکوت است و معرفت
تب و تاب و ناآرامی های مرا نه به آن مقام...

سلام بر صداقت حضورتان که نگریسته ایدو محو گمنامی واژه ها...


محمد مهدی سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 08:34 http://mmbazari.blogfa.com



سلام

از اینکه با حضورت ساغر تهی میکده را لبریز احساس و محبت نمودی بی نهایت سپاسگزارم ...

سلام
از میکده ی عشق گذشتن صفایی داره که باید فقط حسش کرد
و ممنون از شما

ر ف ی ق سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 08:47 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

دختر ِ مشرقی ِ با احساس
روزت مبارک

ممنون
روز دختر یه تلنگره به باور آدما
یه تلنگر بی درد و بی صدا

امید گرمکی سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 09:27 http://garmak.blogsky.com/

عجب خدای آب زیر کاهی است
همه کارهایش زیر زیری است
تا بیایی بفهمی چی شده بارش رو بسته و رفته

واسه همینه من همیشه دلم را یه جای مطمئن قایم می کنم
نه بخاطر مردم
از دست خداست

...
دلم پیش خدا باشه امن تره
حتی اگه خدا هم گمش کرده باشه...

هرجایی یم قائمش کنی یکی یه روزی پیداش میکنه و می زنه می شکوندش!

ندا سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 11:52 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

عزیزم روزت مبارک

ممنون بانو

بانوی اُردیبهشت سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 12:33 http://zem-zeme.blogsky.com

نگریستی چون عمق ِ خیال آسوده بود از نداشتن ِ ضربان ِ دل!!
نگریستی چون به یکباره تهی شدی از هر طپش و نبضی..


نگریستم به فاصله ی خدا و فرشته ها...
نگریستم به حجم انبوه عطر خدا بر فضای بی خردی فرشته ها...

نگریستم به خودم...به خدایی که همیشه اولین بوده و هست

بانوی اُردیبهشت سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 12:34 http://zem-zeme.blogsky.com

تو...

من چی نگین؟

چیزی شده؟

بانوی اُردیبهشت سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 12:47 http://zem-zeme.blogsky.com

* عمق ِ خیالت

الهام سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 13:06 http://elham7709.blogsky.com/

زیبا بود مثل همیشه...

ممنون عزیزم

ღ مهــــرناز ღ چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 10:46

خوشگل نوشتی آجی
میترسم من برم فیلم نامه نویسی بخونم تو زودتر از من نویسنده شی

می تونیم دیگه

آجی اینجا
آجی اونجا
آجی همه جا

ر ف ی ق چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 12:10 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

با انگشت های ِشبنمی ات
عطر ِ خدا را
در رگ های ملتهب ِاحساسم
جاری کردی
سپاس اینهمه مهربانی ات را
راستی سلام

عطر خدا کاش تو رودخونه ی خونه ی خیالی هم جاری می شد
همون جا که عشق و احساس فوران می کنه
به یاد روزی که گفتین
آخدا

سلام

امید گرمکی چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 14:16 http://garmak.blogsky.com/

یه چیز خیلی متعجبم میکنه
چرا دخترا اینقدر تو ویلاگ هایشان با خدا راز و نیاز میکنند؟!

یعنی حوصله ما مردا کم نبود حالا نوبت خداست که سر ببرند

البته شما فرق می کنید
یه جورایی با خدا فامیلید

به راز و نیازمونم گیر نداده بودن که دادن!

شاید به خاطر لطافت خاصی باشه که تو وجود زن گذاشته شده
دردهایی که زن در طول زندگیش تحمل می کنه مرد حتی تصورشم نمی کنه!
یه قدرت مطلق، یه تکیه گاه امن جاوید، یه حس آرامش درونی باید باشه که زن بتونه تحمل کنه و دلش گرم بشه
چه کسی بهتر از خدا؟

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 17:32

کامنت بالایی رو خوندم خنده م گرفت!

fateme چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 22:06 http://lantern.persianblog.ir/

بسیار بسیار زیباااااااااااااااا

و باز هم ممنون
خوش اومدی به رگبار بانو

ⓖⓞⓛⒾツ چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 22:24

عالی نوشتی

شوما لطف داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد