آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

سرآغاز ِمن...


هواللطیف...


بالاخره آمد... روزی که همیشه دوستش داشته ام...

و گذشت... شبی که برای اولین بار حس آغازی دوباره را بر جان ِ لحظه هایم فروریخت و در میان سمفونی باد و شاخه ها، من و شب و ستاره و هلال سیمگون ماه و خدا آخرین شب ِ انتظار را جشن گرفتیم... شیرینی ِضیافتمان عشق و فراق بود و شمع سوزانمان اشک بود و لبخند...

شبی که تنها راز برملا شده ی پیچک احساسم را بر قامت رعنای سرو باغچه پیچیدم و رفتم تا اوج... تا بالاترین جای ممکن و افتادم تا به فرش... میانه ی راه اما چشمانم به شب، سلامی دوباره گفت و پیچکی بر سرو روبروی دیدگانم نبود... و من ایستاده بر زمین... پاهایم امن... جانم امن... دلم اما پر زده بود تا یک اتفاق خاکستری... یک روزنه ی بسته شده و ظلمتی که تمام ِ مرا بر پیکره ی شب لرزاند...

بازگشته بودم به آغاز... انگار که باید تمام ِ واژه ها بی اراده چیده می شدند تا رهایی سهم شب ِ انتظار ِ من باشد...

یک آه ِ بلند بر قامت ِ خمیده ی رویا

و دل و جان و جهانی که همه تا هلال خوش تراش ماه، رها شد... پر کشید و رفت...

شبی بود از فرش به عرش رسیدن... پس از بیست و سه سال زندگی بر روی زمین... کمی اگر می گذشت دستانم را به پهنای ستاره ها می گشودم و پر می زدم تا دل آخرین دیدار میان من و خدا... 


شب ِ تولد ِ من

شب ِ رستن از تمام ِ قید و بندهای مانده بر قانون ِ زیستن بودن...

شبی که میان من و خدا برای همیشه در دل آن پرنورترین ستاره مدفون شد و رفت...

شب ِ تولد ِ من

سقوط بود و صعود...

و چه خوب که به صعودی بی پروا رسیده بودم و خدا کنار شورترین لحظه هایم جاری بود...

شب ِ تولد ِ من

سرآغاز بودنی بود به رنگ یک طلوع ِ عاشقی... یک صدای عاشقی... یک ترانه ی عاشقی... و دنیا دنیا انتظار ِ رسیدن به بهار ِ عاشقی... که کاش روزی  جایی  زمانی ...

بگذریم...

شب ِ تولد ِ من

به سپیده لبخند زد و خدا با نسیم و نرگس و نسترن به استقبالم آمده بود و بر سجاده ی آبی ترمه ام نشست و وصال مرا به آسمان شادباش گفت...


و رسیده ام به صبح ِ آغازم

بیست و سومین بهمن ِ نفس هایم... همان که بی نهایت از آمدنش هراس داشتم...

اما آمده و دارد مرا با خود به جریان ِ جاری ِ زندگی می برد و می گذرم از خط آغازی دیگر و می روم در دور بعدی زندگی... 


خدای خوبم

یکتای بی همتایم

پناه روزهای بی کسی ام باش

راهنمای روزهای گمراهی ام باش

نور و روشنای روزهای ظلمت و تاریکی ام باش

عالِم ِ روزهای نادانی ام باش

بینای روزهای نابینایی ام باش

شنوای روزهای ناشنوایی ام باش


تو علیمی به ذات الصدور...

(تو آگاهی به راز تمام سینه ها...)


نگذار شرمسار ِ حضور ِ خدایی ات شوم...


مهربان پروردگار بی منتهایم

ساده بگویم


خدایم باش

خدایم باش

خدایم باش

که برترین هدیه ی روز تولدم

بودن و داشتن ِ همیشگی ِ توست معبودم...


نایت اسکین


رگبار1:

ممنونم... از تمام دوستان عزیزم که صبح منو غافلگیر کردین... با تبریکات و پست ها و کامنت های قشنگتون 


رگبار2:

سومین تولد ِ من تو دنیای دل های بارونی


رگبار3:

و حتی می توانیم روز  ِعشق به این دنیا بیاییم


نایت اسکین


نظرات 67 + ارسال نظر
نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:05 http://zem-zeme.blogsky.com

خوشممیاد تو دو تا پستت اول شدم!
واسه تبریک میگما

عصر تلکونوژی که می گن الانه ها!
از اون کله دنیا سر یه دقه می رسی خونه ما

ممنون نگین جونی

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:06 http://zem-zeme.blogsky.com

من الان داشتم دنبال کیک میگشتم بیارم بذارم اینجا ..
که دیگه خودت زحمتشو کشیدی..
ولی کیک من واقعی بود..
هنوز تو کاور بود

نخیرم باید کیک بیاری و حتما حتما کاااااااااااااااادو

وگرنه راهت نمی دما

یالله بدو ببینم گشنمم شده کیکای گلیو فاطمه رو تموم کردم

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:07 http://zem-zeme.blogsky.com

بعدشم!
صبح چیه؟

من که دیشب تبریک گفتم!!

من برم دوباره میام

تولدتم حسابی مبارک دختر رگباری

خب می دونم ولی من دیشب ندیدم دیگه
صب اومدم نت اصن جا خوردم یه لحظه

خدایی خیلی باحال بود

ممنونم از همگــــــــــی

باشه ولی با کیک و کادو و ناهارم آوردی دیگه خیلی عالی می شه

مررررررررررررررررررررسی نگینی

مهرناز یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:14

asan man az hame aval taram ...:-"
Man keyk mikhama gofte basham...
In keyka ghabool nist :-"
Hasht behesht mibinamet ajiiiii :-*

سلاااااااااااااام آجی

دیگه با نگین جفت و جورش کنین ما تو رابطه های خونوادگی دخالت نمی کنیم

آره
می بینمت ایشالله

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:19

تولدت مبارک فریناز

ممنون نگین جون

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:20

امیرحسین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:36 http://bayern.blogsky.com

چه سر خوش واسه خودش آهنگ تولدت مبارک گذاشته
تولدت مبارک فریناز
الان باید بیایم وسط برقصیم؟

بله
اصن ما عاشق آقا اندی می باشیم برای همینم این آهنگو گذاشتیم ملت شاد بشن و خودمون

ممنون

الان زشته ولی شب می رقصیم

گلدونه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:57

امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم

که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .

تولدت مبارک

مررررررررررررررریمی

نمی تونی تصور کنی وقتی امروز اومده بودم وبتو دیدم واسه منه چقدر ذوق کردم

ممنون...
شدی یکی از لحظه های زیبای صبح امروزم...

کاش که بیشتر باشی... بیشتر...
و آرامش و شادی و سلامتی قرین لحظه هات

محمدرضا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 13:13

سلام
مام که طومارمون رو تقدیم کرده بودیم قبلا
لذا مجددا اومدیم شنگول باشیدی عرض کنیم وبریم.
وباز هم تکرار نبودن کیک والبته بودن کادو

سلام
مام که طومارتونو خوندیم قبلا
و شمام حبه انگور باشید و اینا:دی

د
مگه نمی بینی کیکو؟
بخور خب ولی تو نخور کادو نیوردی

فاطمه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 13:55

تولددددت مبارک...

خوشحالیم از شاد بودنت...
میدونی خودت که همیشه برات بهترین هارو خواستم و بازم میخوام...
چون تو شایسته بهترین هایی...

فک کنم کیکا تموم شد...
عب تداره...نوش جون دوستان...

ممنون

کیکا کجا تموم شد؟
واست جدا گذاشتما برو در یخچالو بازکن

خوبی؟
...

فاطمه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 13:57

فقط بی زحمت چایی به من بده...
کیک که نرسید بهمون ولی چاییو بده...

من آخه بد جور چایی خورم...

چششششششم

الان بت میدم یه چایی دیشلمه

http://www.javanemrooz.com/_Files/Article/ArticleImages/01_a_cup_of_tea.jpg

بخور جون بگیری

محمدرضا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 14:22 http://mamreza.blogsky.com

خانم پشت بامیان ظاهرا طومار بنده رو تو پست قبی نخوندیدا!!
خوراکی کجا بود آخه!

فاطمه خانوم خسته بودن الان می گم بیان برن بخونن

تازشم دلت بسوزه بش چایی یم دادم

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 14:30 http://zem-zeme.blogsky.com

دوستان ِ گرام!
من کیک واقعی آوردم..
همگی دعوتید..
به فرینازم نمیدیم که یاد بگیره کیک تقلبی نذاره تو وبش!

نوش جان همگی

http://s1.picofile.com/file/7660511826/Photo0672.jpg

کیکشم واسه سی دی بوده..
پس زیادم مونده نیس!
شاید یکم سفت شده باشه و یکمی هم اون لایه اسنجی ِ بیات..
دیگه فاصله زیاده تا اصفهان

کیک واااااااااااااااااقعی؟؟؟

خب بده خودم میذارم وبم

ای ولللللللللل این فقط و فقط واسه خودمه ها گفته باشم

کسی بیاد طرفش اونو می خورما

فک کردم گفتی CD

از کی بوده؟ راستشو بگو

آره دیگه
کیک بعد 29 روز آورده فسقلی

کیک خودم تازه تره اصن

فاطیما یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 15:24

دورازادب بودعزیزم نیام وبت...اول سلاموبعدشم
توللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللدت مباااااااااااااااااااااااااااارک
عزیزم الهی 200سال عمرکنی با200تانوه ونتیجه ونبیره...
تولدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددت
مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررک...
تولد
تولد
تولدت مبارک...

سلام فاطیما جون

ممنون

نه بابا زیاده:دی

عمر باید پر برکت باشه کیفیتش مهمه نه کمیتش:دی

ممنون بازم

فاطیمایی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 15:26

منم کیک میخوام...

بفرمایین خب

سایه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 18:53 http://bluedreams.blogsky.com/

تولدت مبارک عزیز دلم.. هزار تا بوووس

سلاااااااام سایه جون

ممنون بانو
و هزار تا جواب بوس برای شما

سایه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 18:54 http://bluedreams.blogsky.com/

یعنی چه جشنی آوردی به خونه هامون ..

زندگی با بودنت درست مثل بهشته ...

خوشحالم که شریک شادی هایین بانو

نازی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 19:18

و اما صاب مجلس وارد میشود
اصن من نباشم که تولد بوی تولد نمیگیره که
حالا حدس بزن چوطوری من اومدم

آجییییی

تو از کجا نت دار شدی؟

آره دیگه الان شد یه تولدا

یعنی نتتون وصل شد؟؟؟

ای ول

نازی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 19:21

الان بهت نمیگم چوطوری اومدم یه چی دیگه میگم

داشتم از خیابون رد میشدم
بوگو خب
بعد جای اینکه چپو نیگا کنم راستو نیگا کردم دیدم ماشین نیست
کلمو انداختمو دِ برو
بعد دیدم ملت دارن بوووووووق میزنن
یعنی فقط خندیدم و گفتم ای فریناز کجایی که یادت بخیر
ولی خدا رو شکر سالم رسیدم خوابگاه

خداااااااااااااااای من

آجیییی تو که اینطوری نبودی!


ولی خدایی امروز خدا ما رو سالم نگه داشتا! دو سه بار رفتی ما رو زیره ماشینا کنیا

آره
و حتی خدا را شکر که منم سالمم الان

نازی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 19:23

انقد پرسیدی چمه چمه نه تونستم بگم نه هر چی زور زدم اشکم درومد
ولی کل شیخ بهایی رو پیاده رفتم کلی گریه کردم
ولی کم بود خب من بیشتر میخوام

یعنی من حسابتو می رسما!

حالا دیگه به من نمی گی! اونوخ درستت می کنم

کل شیخ بهایی...
یاده روزه اول افتادما... پیاده رفتیم همشو

...
....

نازی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 19:37

حالم گرفتید
ولی تو حق نداری ناراحت باشی...
خب؟

...
سعی می کنم
بعدش کادو گرفتم کلا جو برگشت ولی بازم اون ماجرا تموم نشد....

اصن دی ماهیا چرا اینطوری ین!

فاطمه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 19:47

.....

دوس دارم فقط نگاه کنم...نگاهت کنم...

همین...

....

الان فعلا به شدت نگرانتم!

کجایی فاطمه؟

مگه نگفتی نگاه؟...

نگین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 20:45

نازی تو اعجوبه ای بخدا!

دختر وسط خیابون باید حواست جمع باشه!

فریناز دفه ی دیگه دیدیش از طرف من حسابشو برس

بااااورت نمی شه نگین! امروز رفت منو چند بار ببره زیره ماشینا

اصن زن برادر امنی نیستشا به نظره من
از من بشنو رامینو نجات بده

من که زورشو ندارم! ولی تو از زور خواهرشوهریت استفاده کن

محمدرضا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 21:40 http://mamreza.blogsky.com

این باز زبونشو در آوردا!

د
زشته

کیک بت نمی دیما

سهبا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 21:43

عزیز مهربانم , تولدت باز هم مبارک باشد . امید که شاد و خوشبخت باشی و تندرست .
بر مدار شادیها و موفقیت ها بگردد روزگارت نازنینم .

ممنون بانوی نرگس

و مدار لحظه های شما همه بر گرد ِ آرامش و سلامتی و خوشبختی باد...

لیلیا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 21:45 http://yeksabadsib.blogfa.com

سلام.

خواستم آخرین نفری باشم که بهت تبریک میگم!!

از صبح یادمه. حتی رفتم حرم علاوه بر اینکه به یاد دوستان بودم، اساسی هم یاد تو بودم فریناز ناز ناز... به خانوم گفتم تولدته.

تازشم خوش اومدی به این دنیا.

روز سر اغازت مبارک.

یه عالمه دعا و ارزوهای قشنگ قشنگ برات دارم پیش خدا.

و خیلی حرفای نگفته دیگه.

راستی برا ما هم کیک گذاشتین آیا !؟

اقا من عاشق کیکم...


سقوط بود و صعود! چه جالب.

حالا که تولدته...یه عالمه دست و جیغ و سوت و زبون و خنده حتا!

...

شرمنده من این روزا دیگه نت ندارم.والا طومار برات مینوشتم.

شبت به طعم ِ شلغم بهشتی

اصن کلی خندیدیما ..

سلام

آفرین

ممنون... واسه همه دعا کن... مخصوصا عزیزه من... که الان حالش خوب نیس...


ببین اگه چیزی مونده باشه که قولی بهت نمی دم

من گلوم گرفته دیگه تو بزن همشو با همشهریت

ایول:دی
ولی واسه خودتون اصن
من بهشت نمی خوام اصن:دی

لیلیا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 21:50 http://yeksabadsib.blogfa.com

اگه ما رو کیک نخورده برفستی بریم خونه! اونوقت اونوقت ...

اصن حالا که هیچی نمیدی بخوریم ...شب و روزت شلغم جهنمی ،

آباجی اصفهونی فخرفروش...

نیگا حتی نگین هم کیک آورده ها
فک کنم مونده باشه بازم ازشا

حالا می خوای یه نگا دیگه کن ولی هستشا
بخور:دی

اصن با شلغم عجین بشی اینقد اسمشو میاری فسقلی

محمدرضا یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:06

خودت گفتی کادو بده

شما چرا یکی در میون نظر می ذارین

شلغم نباشه هر چی دیگه باشه خوبه:دی

بِده
نه بَده

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:20

سللاااااااااااااااااااااااااااام

ما اومدیم همگی کنار

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام

آقا همگی کنار ناز نازی اومده قر بده

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:21

تولده عید شما مبارک
تولده عید شما مبارک

عید شما مبااااارک

فک کنم از اثرات دیروز بعد از ظهره که تو سرما وایساده بودی باهم حرف می زدیم

ای بابا

خدایا شفای عاااااجل و اینا

محبوبه یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:28 http://mzm70.blogsky.com

سلام خانومی مدتهاست که میدونم با نگین دوستی و امیدوارم دوستیمون مستدام باشه و فقط برای عرض تبریک اومدم امیدوارم سالیان سال با دلی شاد و قلمی هم چون الان و حتی بهتر به زندگیت ادامه بدی و مئوفق باشی

سلام
ممنون محبوبه ی عزیز
شما لطف دارین
دوستای نگین مثل خودش همگی عالی ین

ممنون و به همچنین...

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:30

خب چی میگفتم

آهااااااا راستی امروز چطور بود با مهرناز
خوش گذشت؟!؟
کجاها رفتین؟/؟
چیکار کردین؟ قرار بود گزارشات لحظه ایُ به من بدیا

اون گل سرخُ گذاشتی رو صندلی به جای من
حیف میخواستمم عکسمم بفرستم نشد دیگه

چی می گفتی
آهان عیدمون مبارک

امروز خوب بود
جات خالی بستنی یم خوردیم و کادو هم گرفتیمو اینا

بعله خب بیشین برات بگم
هشت بهشتو تابیدیم
کادو گرفتم
اولشم گل گرفتم

تازشم عکسم گرفتیم حتی

بعدشم رفتیم سلطان بسته بود
رفتیم یه جا دیگه بستنی خوردیم

بعدشم داشت شب می شد دیگه رفتیم خونه و اینا

این بود انشای ما

دیگه وقتشه همگی بزنیم تو خط رایتل

به جای خودم بود
هه تو یعنی گل ِ سرخی؟
ولی آره وقتی ذوق می کنی لپ هات قرمز می شه مث این گل خوشگل

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:33

انقد امروز حسودیم شد که نگووو :((
البته میدونم بدون من بهتون خیلی خوش نگذشته اصن مگه میشسه من حجایی نباشمُ به بقیه خوش بگذره
انشاله دفه های بعدی منم باهاتون میام
تازه منم دو روز دیگه میرم بعضیا رو می بینم بعد دل شماها هم حسابی بسووووزه بعلهههه

یادته؟ اون دفه که با هم بودیم به مهرناز ز زدیم همینو گفت حالا نوبت تو شد

نوبته منم که خیلی وقته شده...
ای بابا

آره دیگه
من که گفتم بیا خودت نیومدی ولی ایشالله میای با همون اتفاقا

آرهههه
حالا بشین تا بیان ببینیشون

ای خدااااا

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 22:41

خب دیگه ما فعلا بریم خونه همسایه ها

تا برمیگردمم شام آماده باشه بی زحمت
اتفاقا امروز ناهارم نخورذم الان حساااابی گرسنه ام

این بیستُ سه تا قلبِ واقعی هم تقدیم می شود
البته با عشق


ღღ

ღღ

ღღ

ღღ

ღღ

ღღ

ღღ

ღღ




و اصن حال کن که من همه جا هستم خونه ی همه ی همسایه ها

واااااااای اون است اومده بودشا نازی
بیست و سه تا شمع گذاشته بودی

اصن یه لحظه موندم با این خلاقیتت
خدایی باید بگم خلاق تره همه ی مایی تو این زمینه ها

خوش به حال شوهرت اصن


مررررررررررررررررررررررررررررررررسی
ولی واسه اطمینان می شمریم



23 تا بود:دی

امیرحسین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 23:12 http://bayern.blogsky.com

شب شداااا
کی می رقصیم؟

دیشب نتونستم بیام نت...

ببخشید

ولی حتی می شه الان که به دنیام اومدم رقصیدا

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 23:15

فریناز کوشششششششششی؟

من شام میخوام

کیکم که بهم ندادی!
بعد از ظهری قول دادی شامم میدیا

خعلی نامردی

شرمنده دیشب نتونستم بیام...
...

آره قرار بود بیام ولی دیشب دو تا اتفاق بد پیش اومد که یکیش ختم به خیر شد ولی اون یکیش نه هنوز...

شرمنده

نازنین یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 23:18

وای خدا بگم چیکارت نکنه فریناز این چه آهنگیِ ازون موقه اسپیکرم قطع بوده نشنیدم
اصن ناخوداگاه آدم میخواد بره بلند شه بره وسط

منم که حساااابی اهلشم میدونی که

آره دیگه

همین اندی جون هستن که می گن فرینازا باید برقصن تازشم

آره یکی تو یکی فاطمه

نازی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 23:43

ای دوست ناباب دیگه واست گل نمیخرم
حالا بر علیه من توطئه میکنی؟
حالا دیگه با خواهر شوهر من دست به یکی میکنی؟
فک کردی آقامون از اون آدماست؟
اصن برید دست به یکی کنید
چیزی که زیاده شوهرررررر
والا
دوروز دیگه یه ماشین بهم میزنه بعد یه دل نه سصد دل عاشقم میشه



اصنشم گلم واسه خودمه الان تو اتاقمه بهتم نمی دمش بازم برام بخر وگرنه خودم میبرمت برام بخریا

آخیییش
همشو با یه نفس گفتما

اون وسط مسطا زبونتم گاز بگیری بد نیستا! یعنی چی ماشین بم بزنه

اصن تازه فهمیدم شبیه کی آجی

تو شبیه پلیسا می مونی

اصن ماشینا برات وایمیسن تو رد شی فقط

اصن سواره رو که نیست
فقط مهرنازروإ

نگین دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 00:25

فریناز پارتی قراره بگیری؟

+ به به محبوبه اینجا هم اومده

قرار بود ولی خب نتونستم بیام...

آره
دستش درد نکنه

لیلیا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:26 http://yeksabadsib.blogfa.com

دوستان نیگا ، شب تولدشم به ما گیر میده حتا ، این فریناز


آخی الان یه روزته ینی !

بی تربیت! زبونتو بکن تو...هنو یه روزته ها فنقلی!

دعا هم باشه.ایشالا خوب میشه زود..غم نخور..

إ راستی سلام



کلا ما هر وقتی که بخوایم به هر کی که اینجاس گیر می دییم

آره دیگه




کوتاهه هااااااااااااا

سلام

ر ف ی ق دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:40 http://khoneyekhiyali.blogsky.com

و این هم تولدانه ای برای ِ یک فرشته که در بیست و نهم بهمن

به زمین تبعید شده است !!




_ رگبار آرامشی و با آمدنت

حس ِ همان لحظه ای را تداعی می کنی که

باران بر گونه ها می نشانَد

من اما

نازدانه ی باغ ِ مهربانی ات می نامم

تو را که

از جنس ِ احساس ِ یک بوته ی ِ نسرینی

سر آغاز ِ تو که

مبدا تاریخ و تقویم ِ مهربانی است ، مبارک

راستی سلام

سلام ر ف ی ق عزیز

شرمسار ِ واژه های تقدیرم...
گلگون ِ استعاره های پُرمعنا...
به سرخی شقایقی تازه روییده از بطن خاکی پاک!
و سپاس گرامی...
سپاس ِ بودنتان که ر ف ا ق ت را در حق تمام بوته ی خسته ی نسرینی که شما گفتید، تمام کردید...

سپاس...
با آرزوی آن دعایی که برایتان بهترین روزهای آمدن را ورق خواهد زد

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 11:07



        ♥

                   ♥                     ♥

             ♥                  ♥

              ♥

           ♥                   ♥       ♥

                      ♥

                             ♥      ♥

    ♥         ♥


     ♥

             ♥         ♥



             ♥                   ♥


  ♥             ♥

     ♥

           ♥           ♥

                   ♥                     ♥

 ♥                     ♥

             ♥                   ♥

              ♥
♥             ♥

     ♥

           ♥           ♥

                   ♥                     ♥

              ♥

              ♥

           ♥                   ♥       ♥

                      ♥

                             ♥      ♥


    ♥         ♥

     ♥

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 11:08

سلام
رگبار بودشا.بپا سیل نبردت.راستی قنداقت قایق نجات داره؟
اسمم میخوام نخوام بنویسم.

سلام

خدایی خیلی قشنگ بود

مهم اینه که من فهمیدم کی بودی

محب الشهدا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 11:11 http://nejat-yafteh.blogsky.com

سلام فرینازم...
میلادت مبارک نازنین...
برایت خدا رو آرزو می کنم...
خدایی که حس بودنش ارامش بخش همه ناخوشی ودلشوره های عالم است...
انشالله همیشه در تیر رس نگاه مهربان امامِ غائبمان باشی...

سلاااااااااام زهرا جونی
ممنون بانو

خدا...
چقدر خوبه...
ممنون همیشه بهترین آرزوها رو برام داری و چقدر خوشحالم از این بابت...
و خدایی که تو رو آروم می کنه... خدایی که عشقش توی دل هممون هست... خدایی که همیشه بودنش قشنگ ترین اتفاق دنیاست

ممنون زهرا جون
اللهم عجل لولیک الفرج...

ستوده دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 14:14 http://sootoodeh.blogsky.com

وای فریناز دیروز تولدت بود من اصلا یادم نبود انگار همین دیروز بود که تولد قبلیت را جشن گرفتی چه زود گذشت .
تولدت مبارک عزیزم انشالله هزار ساله بشی

سلام بانو

عیب نداره

خوش اومدین اصن بفرمایین کیک

ممنون

محمدرضا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 21:05 http://mamreza.blogsky.com

عمرا فهمیده باشی

ولی فهمیدم

محمدرضا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 21:08

صدوپنجاه هزارمین بازدیدت بودم تازشم

ای ول


من عدد قشنگی از بازدید وبم بودم

150000

طهورا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 21:56

عزیز مهربانم , تولدت باز هم مبارک باشد . امید که شاد و خوشبخت باشی و تندرست .
بر مدار شادیها و موفقیت ها بگردد روزگارت نازنینم .
سلام

سلام عمه جون

ممنون
لطف دارین بانو

دعا کنین...

نازی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 00:12

تولد کیه اونوقت اینجا؟
کادو چی گرفتین؟

نمی دونم

اصنم کادو نگرفتیم

نازنین سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 01:49

یه روزِگیت! البته الان باید بگم دوروزِگیت مبارک

دیشب چه خبر بود؟
الان.. خوبی؟!!!

آره دو روزگیم

فاطمه تو وبش برات گفت... با مرگ هیچ فاصله ای نداشت...
....

میام پیشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد