آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

امام زمان ما...

هواللطیف...


یازده روز پیش بود که در همین سرا نوشتم: "چقدر دلم می خواست روزی کسی برایم گل نرگس می آورد..."


و حالا هنوز هم باورم نمی شود همین امروز که در ِخانه را به روی اولین میهمانانم گشودم چند شاخه گل نرگس زیبا، از همان ها که زمستان ها جلوی هر گل فروشی دیده می شود، روبروی من گرفته شد و ناخودآگاه پر کشیدم تا اینجا... درلحظه یادم آمد که همین چند روز پیش بود آرزوی چندین و چند ساله ام را گفته بودم و حالا برآورده شده بود...


سپیده... گل نرگس... مهدی فاطمه... جلسه خطابه... آل یاسین... دعای فرج... امن یجیب... و تمام اتفاقات خوب امروز

همه و همه آمدند و آهسته آهسته ثانیه های بیست و دوی بهمن امسالم را متفاوت ترین و بهترین بیست و دوی بهمن نمودند و حالا برایم یک عالمه خاطره خوب مانده و حسی به رنگ سپید و زرد و فیروزه ای و عطری به بوی خوش نرگس فاطمه...

همین گل های نرگسی که میهمان چشمانم شده اند و شاید ساده ترین و زیباترین هدیه ای ست که در تمام عمرم از میان هزار هزار گل رز و زنبق و مریم و اطلسی و یا همین لیلیوم های زرد چند شب پیش گرفته ام...


خانه امروز میزبان مولایم بود... امام زمانمان... مهدی فاطمه...

خانه امروز میزبان عاشقان مولایم بود... صدایش زدیم به لهجه ی دل های شیفته و زمزمه های شیدایی...

خانه بخواهم بگویم امروز گویی بهشت بود...


به همین گل های نرگس خوش عطر و نقش سوگند...

به دل های پاک آدم هایی که آمدند...

به اشک های زلال سمانه

به منقلب شدن حال سپیده...

به آرامش نگاه آنان که امام زمانمان را صدا می زدند... یا مهدی ادرکنی... العجل العجل...

به لبخند پاک دوستانی از جنس جان...

اینجا بهشت بود... و ما همگی رو به قبله ی عشق ایستاده سلام دادیم.... السلام علیک یا صاحب الزمان...

اینجا بهشت بود و جمکران همینجا... مسجد سهله همین جا... مسجد کوفه همینجا... مدینه و بقیع هم همینجا...


آقای ما...

آقای خوبی های همیشه...

آقای مهربانی های بی پایان...

چه شد که عشقت عجین لحظه هایمان شد؟... تار و پود وجودمان گشت و نامت که می آید چشم هایمان به باران می نشیند؟


مهدی جانم...

تو بگو

چه شد که شیفته و شیدا به پیشگاهت می شتابیم و جز راه تو نمی خواهیم که راه تو راه مستقیم ِحق است و بس...


گل نرگس خوشبو...

جانم به نامت که می رسد زیر و رو می شود... قلبم منقلب... و اصلا قلب آمده تا منقلب شود... با نام شما پرچم عشق بردارد و انقلاب کند... انقلابی برای امام زمانش که تنها و تنها شمایید و بس!


راستی

امام زمان ما!

مولای مهربانم!

مهدی ِ فاطمه!

امروز میهمان محفل نرگس نشانمان بودید؟...

گوشه ای...

کناری...

زیر همین سقف بالای سرمان...


خدا می داند و شما که چند بار تمام خانه و مبل های خالی را یواشکی نگریستم مولایم...



http://www.taghribnews.com/images/docs/000021/n00021738-b.jpg