آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

قطره ای سلامتی...

هواللطیف...


به عکس های دو هفته پیشم نگاه می کنم و در چشم هایم روزهای سختی که گذشت را جستجو می کنم! این من ِ عکس های 9 روز پیش خبر داشت که روزهای بعد به درد می گذرند و هر روز یک مریضی تازه؟!

خبر داشت که در پس آرامش محض آن روز، تمام اردیبهشت به مریضی می گذرد و دلم ذره ای سلامتی طلب خواهد کرد؟؟

دلم برای سلامتی تنگ شده... برای قرص و دارو نخوردن... برای درد نکشیدن...

زندگی یک جور عجیبی سخت می شود و لبریز از درد...

حالم از تمام قرص های معده و تقویتی و سرماخوردگی و تمام مریضی های دیگری که دوست ندارم نامشان را بیاورم به هم می خورد...

گاه آدم حاضر است تمام هرچه که دارد را بدهد و یک روز بی درد، بی دارو را سپری کند!

می گویند درد آدم را قوی می کند و عمیق... و صبر را به معنای واقعی نشانمان می دهد... من اما از تمام این دردها خسته ام!


می سوزد

گلوی خاطراتم

و درد می کند

چشمان ِ به راهم

تب دارد

سراپای وجودم

و دلم برای قطره ای سلامتی تنگ شده...


کاش دستی بود که مرا می برد تا انحنای ناز ارغوانی اقاقی ها

و اندامم

همه یاس می شد

و به امید ِسبز ِنوشکفته ی بهار

بار دیگر زندگی را از سر می گرفتم


دلم برای ذره ای سلامتی تنگ شده

و برای خیلی چیزهای دیگر...


نظرات 13 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 17:21

مرحوم سید بن طاووس رحمة الله علیه می گوید : ابن عباس می گوید در نزد علی علیه السلام

نشسته بودم که دیدم مردی بر حضرتش وارد شود در حالیکه رنگ صورتش از شدت بیماری تغییر

کرده بود . به حضرت گفت ای امیر المومنین من مردی دردمند هستم و پیوسته درد می کشم .

دعایی به من تعلیم کن تا بواسطه آن این بیماری دفع شود

حمید یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 17:22

حضرت فرمود : دعایی به تو می دهم

که جبرییل به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله برای شفای مریضی حسن و حسین یاد داد و آن دعا

این است :



إِلَهِی کُلَّمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِنِعْمَةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کُلَّمَا ابْتَلَیْتَنِی بِبَلِیَّةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی

فَیَا مَنْ قَلَّ شُکْرِی عِنْدَ نِعَمِهِ فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ صَبْرِی عِنْدَ بَلَائِهِ فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ

رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَى الْخَطَایَا فَلَمْ یُعَاقِبْنِی عَلَیْهَا صَلِّ عَلَى

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ اشْفِنِی مِنْ مَرَضِی إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ

ممنون
خوندمش

امیرحسین یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 18:09

سلام فریناز جون. چطووووری؟
نبینم مریض شده باشی
منم چند روز مریض بودم ولی خوب شدم

سلام
مرسی تو خوبی؟

نایابی کلا ها! چند ماهه نیستی

ینی مث این چند روزه که به زمینم بندازه از درد نشده بودم تا حالا

mehrab kamali یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 18:42 http://mehrabkamali.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی دارید
موفق و پاینده باشید

سلام
ممنون

فاطمه یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 21:26

درد

کار صب تا شبم شده دعا واسه سلامتى تو...


واقعا اصا مى مونم وقتى مى بینم ...

کاش...

هیچ وقت نمى خواستم اردى بهشتت اینطورى شه :-(

ممنون و ببخشید برای همه ی اذیت هام

منم نمی خواستم...

نمی دونم اون روز که نوشتم بهشت شد، کدوم چشم دید که کل روزام کن فیکون شد...

فاطمه یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 21:32

امیدوارم زود خوب بشى و اون وقت ى بار دیگه مریض شو ..
یعنى با من طرفى...مى دونى ک شوخى موخى هم ندارم...


پیر زن... کیسه قرصات کو؟

ممنون

چشم:دی

ینی منو می زنی؟:دی

پیرزنم خودتی کیسه قرصات چاقالوتره

نگین یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 23:31

آخه چرا یدفه اینجوری شدی تو ؟؟

مراقب باش دختر

نمی دونم...

آدم به یه مو بنده ها!

یهو سلامتیم رفت و هنوزم بعد 10روز برنگشته...

س دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 12:43

خصوصی
سلام خوبید؟
شما از من خاطره ی بدی در ذهن دارید؟
متشکر می شوم اگر بی پرده بگویید

سلام
ممنون

ببخشید من اصن شما رو نمی شناسم!
لااقل آدرس می ذاشتین یا اسمتونو درست می نوشتین

مهرداد دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 18:15

دردهای پیاده تو سینه م زیاده
بی تو دنیا روی خوش نشونم نداده
وقتی آرامشی نیست،حالم همینه
بی اراده...

داشتم متنتو میخوندم اتفاقی این اهنگه رو هم گوش میکردم
آبجی ببخش اذیتت کردم،اونم تو روزای مریضی
امشب حتما چند نفر هستن که مثل خودت خوب باشن و واست دعا کنن،شب تولد امام علی حتما دعاشون مستجاب میشه فریناز
منم واست دعا میکنم آبجی عزیزم(لبخند)

تاحالا گوش نکرده بودم
کلا خیلی وقته که گوش نکردم آهنگ فقط گذری تو ماشین و اینا

نه بابا خواهش می کنم فقط بلاگفا برام باز نمی شد بیام وبت
و هنوز هم بازی در میاره و نمی شه!:(

ممنون دعا کن سلامتی بیاد

مهرناز دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 22:21

خب مواظب خودت باش آجی که اینقده مریض نشی
خوب غذا بخور که بدنت ضعیف نشه

و اما قسمت دوم پستت رو بی نهایت دوست داشتم

ای بابا... اصن نفهمیدم از کجا اومد ویروسه! یا بهتره بگم ویروس ها
چرا نمی رن :(

:)

نازنین دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 23:49

چی شدی تو؟؟؟؟
ینی مریضیت انقدر جدی شد؟!!

اونروز که بهم گفتی فک کردم یه سرماخوردگیِ که یه روزه خوب میشه!
نمیدونستم تا این حد بوده!!!

خیلی بیشتر مراقل خودت باش! هر غذایی هم نخور مخصوصا حالا که بعضی از گوشتها هم آلوده هستن سعی کن اصلا غذای بیرون نخوری
درد معده واقعا بدِ! منم تجربه شُ زیاد داشتم

انشالله خوب بشی زودِ زودِ زود ...

اصن داغونا...

نه بابا بسی فراتر از جدی

همین امروز صبح که ینی عیدم هست تشریف بردم برای چندمین بار دکتر تو این ده روزه و 5 تا آمپول ناقابل داد بهم

آره اصن دیگه غذای بیرون که نمیخورم...
کلا غذاهام خیلی محدود شدن

امیدوارم
اصن دیگه خسته شدم از قرص و کپسول و آمپول و همه چی

س سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 22:53

خوب خداروشکر فکر کردم از وب دوستان، منو میشناسید و از من ناراحتید. موفق باشید و شاداب.
اگه ناراحت بودید می شناختید.

ببخشید به جا نیووردم هنوزم...

نگین آلبالو چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت 20:00

اینقدر ویروسای بد جدیدا شایع شده که کافیه مریض شی ! دیگه هعی پشت هم برات میاد

خیلی مراقب خودت باش

آره!
اصن هر روز یکی جدید و عجیب ترش میاد سراغتا!!!

مام که افتادیم تو دام مریضی و بیرونم نمیایم:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد