آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

بیست و دومین: حیران ِ بی قرار...

هواللطیف...


باز هم سه شنبه ای دیگر و روزی که از جمعه گذشت، تنها به سه شنبه ای فکر می کردم که در راه بود و جمعه ظهور ِ نزدیک ِ گنبدهای فیروزه ای بود و غروب خورشیدی که آسمانش را رنگ دیگری می دیدم! همیشه رنگ آبی آسمانش نیز مرا جور دیگری جذب کرده و حالا این زمان ها شاید با دلیلی دیگر اما جمعه ها که بی دلیل، غروب ارغوانی اش سراسر سرگشتگی ست و کسل شدن ِ نیامدن ِ وعده ای که حق بوده و هست، و باید صبر کرد، هر لحظه ی هستی! نه فقط جمعه و سه شنبه ها که هر روز و شب و لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه باید صبر کرد و چشم به راه بود و زیست تا روزی که بیاید و خورشید ِ حضورش برای همیشه بدرخشد و تمام شود این ابرسرای دل های بارانی...

حدیث ِ شوق بخوانیم و قصه ی دلدادگی و با سر به آستانش بشتابیم و آماده ی ظهور نورنشانش گردیم و همه جا سراسر نام مهدی شود و هر لحظه مهدی از آسمان ببارد و زمین گلباران ِ قدوم مبارکش گردد و مهدی بر سینه ی تاریخ بدرخشد و زمین و زمان غرق نور گردد و به راستی زمین تاب خواهد آورد پاکی اش را؟ امامتش را؟ نورانیتش را؟ مهربانی اش را؟...


سلام مهدی مهربانم...

سلام مولای خوبی های همیشه ام

سلام آقا و سرورمان

سلام

خودم اینجا و دلم جمکران...

دلم تمام جاهایی ست که می گویند رفت و آمد دارید... شبیه آن مسجد هایی که در سفر کربلا رفتیم و من لرزیده بودم و تمام خاک پای زایران را بوسیده بودم و چادرم را بر زمین ها کشیده بودم تا شاید رد پاهای مبارک شما بر خاکی مانده باشد و چادرم، و جانم، و تمام زندگی ام به خاک پایتان مزین گردد و در هوای حضور شما نفس بکشم و چه چیز از این بالاتر که بخواهم روزی ببینمتان... و در رکابتان باشم! زیر لوای مقدستان...

پناه داشتن، و آن هم از جنس امنیت محض بودن، حس غریبی ست که چشم انتظار رسیدن آنم...

به مهربانی هایتان، لطفتان را شامل حالمان کنید... برایمان دعا کنید آقای خوبی ها که دعایتان، یک گوشه ی چشمان مبارکتان، تمام زندگی هایمان را از این رو به آن رو می کند...


مهدی جان

من اینجا حیران می نویسم و سرگشته به جلو می روم! تنها روزها را می گذرانم و شب ها را در خوابی فرو می روم تا دور شوم از تمام دیدن هایی که دیدنتان در آن نیست و تمام شنیدن هایی که صدایتان را کم دارد...

روزها و هفته هاست من از سرگشتگی می نویسم و کلافگی، و شما

راستی

شما

می خوانید؟


حالم به رنگ پژمردن گل های شمعدانیست...!!!


می شود

                 بیایید

                             و

                                  بخوانید

                                                 دل نوشته هایم را؟

 


نایت اسکین

اَللهُــمَّ َعَجِّــلْ عَجِّــلْ عَجِّــلْ لِوَلیِـــکَ الْفَـــرَج

نایت اسکین

نظرات 8 + ارسال نظر
رهــ گذر سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 23:39

اللهم عجل لولیک الفرج...

شاید
آمدند
و
خواندند
...

آمین

...

مژگان چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 12:30 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

سلام فریناز
دلم خیلی برای نوشته هات و آرامشش تنگ شده بود ، حالا چه رگبار و چ پنهان که فرق این دو کلمه خیلی ها!
نمیدونم چرا ولی حس میکنم واقعا آرامش درونی توست که اینجا جریان داره ، هر چند پنهان ولی همه ما اینو حس میکنیم!
من احساس میکنم خیلی خیلی بزرگتر از قبل شدی و اینو میشه حس کرد تو نوشته هات ، عنوان وبلاگ و خونه جدید و حتی همین ملودی گوش نواز
فقط نگران اینم که فریناز و این سکوت و آرومیش از سر مدارا کردن نباشه ، اینکه خودشو سپرده باشه به تقدیر که هرکاری که نکردن و میتونن بکنن و اون دیگه کاری نمیکنه!
امیدوارم و میدونمم که فریناز همونطور که توی کلمه کلمه نوشته هاش معلومه سپرده باشه خودشو به خدا و اون غایبی که انقد خوب منتظرشه و براش مینویسه!
من حس های خوب میگیرم از نوشته های اخیرت که سراسر امیده و این نشات گرفته از درون آرومته! میدونم تلاطم های وجودت کم نبوده و نیست ولی اون آرامشی که تو رو محکم نگه داشته و دلت قرص به بودنش ، همونه که باید و تو رو قوی نگه داشته!
به دریای مواج زندگیت نگاه کن و اونقدر آروم بهش خیره شو که بالاخره اونم آبی ملایمشو نشونت بده!
خودتو بسپار به ناخدای دلت

سلام مژگان جون:)
امروز من هی بت سلام می کنما:دی

کامنتت شاید یکی از بهترین کامنت هایی بود که توی وبلاگم خوندم تا به الان

بزرگ شدم... آره... نسبت به چهار سال پیش شاید از نظر جثه کوچیک شدم:دی ولی از نظرای دیگه بزرگ تر شدم:)
آرامش پنهان شبیه همین لبخند آرومیه که انگار به قول تو ایستاده باشم به دریای مواج و طوفانی این روزام نگا کنم و ایمان داشته باشم خدا قایقمو غرق نمی کنه... حتی تو این طوفانی که هیچیشو توی وبلاگم ننوشتم

مدارا...
راستش چرا! ی جورایی آدم وقتی بزرگ می شه، صبورتر می شه، با گذشت تر می شه و با زندگی مدارا می کنه
دیگه اون دختر بچه تخسی نیس که واسه همه چی پاهاشو به زمین میزد... یاد می گیره مدارا کنه...

امیدوارم همه به اون آبی ملایم برسیم

مرسی مژگان جون

مژگان چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 12:46 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

و اینم میخواستم بگم که من قصد نصیحت نداشتم
فقط حرفایی که به دلم اومد بهت گفتم
چون خودم یه جورایی تجربه این سکوتو داشتم!
اینکه رسیدم به مدارا و دلم قرص خدا بود که یه روزی و یه جایی نتیجه صبرمو میگیرم
و دقیقا همونجا که تصورشو نمیکردم نشونم داد ، خودش دستمو گرفتو راهو نشون داد ، اولش سخت بود ولی بهش ایمان داشتم ، به مهربونیش
زندگی همین لحظم و حال خوب الانم مدیون مهربونی اونه ، خیلی بیشتر از اون که لیاقتشو داشته باشم بهم داده!
شکرگزارشم ولی هنوز اون بنده خوبی که میخواد نشدم...

ممنونم ازت بابت این جرقه های کوچیکی که تو دلم روشن میکنی...

اتفاقا خیلی یم خوشحال شدم از حرفات و کامنتای محشرت عزیزم
یه روزی شاید دستای دل ساکت شده ی منم گرفت... اونوخ میام مژدشو بت می دم
ایشالله اونطوری بشی و باشی که خدا می خواد

منم ممنونم از حرفات و وقتی که گذاشتی عروس خانوم

مژگان چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 13:04 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/


این ذوق بود الان

خیلی ذوق کردم که گفتی کامنتمو دوست داشتی و یکی از بهترینا
چسبید بهم!
خودشیفتگی نباشه خودمم دوست داشتم وقتی بعد ارسال دوباره خوندم!
از دلم بود و باورم و ایمانی که بهش رسیدم!
حرفاتم قبول دارم ، صبوری و مدارا ، بزرگ شدن همینه دیگه!
دوستت دارم و مواظب دلت باش و مواظب اون روح کودکت که یه وقت تو روزمرگی ها و بزرگیت گم نشه!


جدی گفتما:دی

واقعا یکی از بهترین کامنتا بود
ممنون
از دل بوده که به دل نشسته اونم خیلی

دعا کن... کودک درونمو خیلی وقته بش گوش نمیدم...

مژگــان چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 16:02 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

لینک دانلود آهنگ واست جون میدم ، شهاب رمضان
موزیک وبم
خودم نتونستم آپلود کنم برات
همینو کپی کن تو آدرس بار
http://www.tooptarinha.com/muz/muz-ir/2193-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D9%86-%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%8A%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D9%84%D9%8A%D9%86%D9%83-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%8A%D9%85.html

مرررررررررررسی مژگان جون

آهنگای با تِم شادو دوس دارم:دی

به ادم امید می دن حتی اگه بی مخاطب ترین باشن:دی

فاطمه چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 18:52 http://lonely-sea.blogsky.com/

اللهم عجل لولیک الفرج...

آمین

آفتاب چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 23:14

سلام عزیز دلم ... اسم وبلاگت با آهنگ بسیار دلنشینه.. همواره سر شار از امید و آرامش باشی نازنینم.. چه خوب که می نویسی برامون.

سلام آفتاب مهربون
خوش اومدین

ممنون لطف دارین بانو
حضورتون مایه ی افتخار منه

نازی شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 11:46

اللهم عجل لولیک الفرج...

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد