آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

سی و سومین: این الطالب بدم المقتول بکربلا....

هواللطیف...



این روزها که در و دیوار هر کوی و برزنی به عشق ِ امام ِ عشق، سیاه شده و نام حسین علیه السلام و ابوالفضل علیه السلام و زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام رویشان می درخشد،

این روزها که جای جای شهر، خیمه گاه عشق شده و چای محبت می دهند و جان و گوشت و پوست آدمیان را با عشق حسین علیه السلام درمی آمیزند...

و چه نیکو کاریست این کار!!


علارغم تمام کسانی که غر می زنند و با این خاندان زمین تا آسمان فاصله گرفته اند اما شاید همین یک چای حسین علیه السلام، مهر خفته درونشان را بیدار کند و جوششی در دل هاشان به پا شود و خیلی بیشتر از من و توی مومن راهش، عزادار حسین گردد...


این روزها حواسم اما به دل شما هم هست آقایم...


اصلا شما صاحب عزایید...

شما صاحب تمام پرچم هایید...

شما صاحب این همه عشقید


شما مهدی جانم...


و بمیرم برای دل داغدارتان این روزها...

که مصیبت کرب و بلا، خود به تنهایی فشاری بی کران به قلب مقدستان وارد می کند و دیگر برخی آدم ها کم مانده اند که با کارها و حرف هایشان دل ما را هم به درد می آوردند چه رسد به شما که دغدغه تان عاشق شدنشان است...


مهدی جانم!

جان جانانم...


این روزها تنها کاری که از دستم برمی آید این است که برای سلامتی تان، برای آرامش قلب مطهرتان، صدقه بدهم و صدقه و صدقه...

از هر لحاظ...


طبق همان حدیثی که داریم: کلُ معروفٍ صدقة...

تمام خوبی ها صدقه اند...



این محرم ِ متفاوتی که به تاسوعا رسید و فرصت نکردم هیچ کدامش را اینجا ثبت کنم، تنها و تنها برای سلامتی تان گام برداشتم و کاش که قبول شده باشد... کاش تا خدا رفته باشد و به قدر خودم، قطره ای از داغ دل دریایی تان تسکین یافته باشد...


چقدر سخت است محبوبت درد بکشد....



مهدی جانم!

مولای مهربان من!


می دانم آنقدر خوب نیستم که دعاهایم مستجاب بشوند... آنقدر پاک نیستم که بتوانم برای آمدنتان دعا کنم، اما به همین لحظه هایی که حس خوب ِ بودنتان با من است، دلخوشم... به تمام روضه هایی که تا نام مبارکتان را می شنوم دریای اشک می شوم...

و می گویند اشک استجابت است!

گاه زیر خیمه ها، جان می دهم... همین که فکر می کنم شما مهربان تر از این هایید که جواب ندهید... همین که روضه خان می خواند و من می بارم و شما را در تمام خیمه می بینم... با چشم دلم... می شنوم... با گوش دلم... و می دانم همین جاهایید....

همین جاها که دارند با سوز و گداز صدایتان می زنند و یابن الحسن یابن الحسن می خوانند....


این روزها در اوج دل شکستن هایم فریاد می زنم که : این الطالبُ بدم ِ المقتول ِ بکربلاااااا.......


کجایی مولایم؟

کجایی صاحب زمانم؟


کجایی که دلم پروانه وار به دنبال تو می گردد تا آنقدر بتابد و بچرخد و عاشقی کند که دل و جان و دینش فدای شما بشود...


کجایی مهدی جانم؟


کجایی بابای مهربانم؟


کجایی خوب ترین؟


کجایی؟



بیا که با هر بار حسین گفتن، تو را می خوانیم

بیا که با هر سینه زدن، برای سینه ی داغدار تو می گرییم

بیا که اشک هایمان همه به نبودن تو می رسند...


بیا که اینجا بی تو زندگی سخت می گذرد...


بیا مهدی جانم


بیااااااااااااااااااا

نایت اسکین

اَللهُــمَّ َعَجِّــلْ عَجِّــلْ عَجِّــلْ لِوَلیِـــکَ الْفَـــرَج

نایت اسکین

+ باید تمام پنج شنبه و جمعه و شنبه و یکشنبه را بنویسم

باید روزی بیایم و تمام این روزها را عطش شوم!



++ این روزها و مخصوصا امروز و فردا برای دل داغدار امام زمانمان صدقه دهیم دوستانم...

صدقه می تواند کمک به نیازمندی باشد

و یا هر کار خوبی که انجام می دهی

و یا خادم حسین شدن

و دستگیری یک افتاده

و یا حتی جا دادن به کسی در روضه

یا یک پیام ، یک شعر، یک متن در رثای مولای عشق، امام حسین علیه السلام

و یا آرام کردن دل یک مومن

و یا یک نگاه محبت آمیز به عزاداران حسین علیه السلام

و هر چیزی...

هر کار خوبی

هر معروفی


می شود صدقه برای دل امام زمانمان


این روزا با نیت کار کنیم...


حواسمان به دل مقدسشان باشد....




+++ دوستان عزیزم برای هم، برای بالا رفتن علم و معرفت همدیگر دعا کنیم....




نظرات 4 + ارسال نظر
مقداد جمعه 16 آبان 1393 ساعت 00:19

زندگی دوباره داره به شهرتون برمیگرده، زاینده رودتونم که آبدار شد
چه خبر از اصفهون؟ امن و امانه؟

آره
واقعا خدا رو شکر مقداد

اصفهانم دیگه خبری نبوده فعلا...
ولی هنوز که نگرفتنشون!

فعلا مردم سرشون به آب گرمه


روزا دیگه مردم لبخند می زنن

آب که باشه نشاط میاد

مژگــان یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 16:31 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

اشک استجابت است ...

اللهم عجل لولیک الفرج

اشک استجابت است....


آمین

مژگــان یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 16:33 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

زاینده رود! زنده رود شد!
وقتی شنیدم خیلی خوشحال شدم!

خداروشکر برای بارون و آب و زاینده رود پرآب
کاش که همیشگی باشه ...

آره خدا رو شکر

روزها که می رم دانشگاه و فقط توی ماشین می بینمشم یه جون تازه بم میده

باورت می شه هنوووووز نرسیدم برم دم آب!!!

اینقددددر کار دارم که حتی یک ساعتم نتونسم واسه خودم خالی کنم

ولی دیدنش از روی پل هم لطفیه که محشره

پاشین بیاین اصفهانمونو حالاببینین

ماه شده

فاطمه جمعه 23 آبان 1393 ساعت 23:56 http://lonely-sea.blogsky.com/

اتفاقا هی می خوام بگم از زاینده رود با آب عکس بگیر ببینمش هی یادم میره....یک بار زاینده رود رو تو عمرم دیدم که پر آب بود و بار دومی که دیدمش خشک بود ... حالا که آب داره عکس بگیر نشونم بده حسرت دیدنش به دلم نمونه

ینی این شنبه بود که رفتیم بازدید پل خواجو اصن نشد عکس بگیرمااا

باورت می شه اصن نمی رسم برم لب آب؟؟؟
وگرنه خودمم می خواسم حتما عکس بگیرم و بذارم
بالاخره اصفهان زنده شد:):*

ایشااااالله این دفشو می بینی خیلی زود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد