آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

همین ما را بس...!

هواللطیف...


یادم هست هوا سرد بود، و من زنگ زده بودم و همگی اومده بودین پایین و رفتیم میدون جلفا و آواره شده بودیم که کافی شاپ ها اجازه ی یک تولد ساده و صمیمی رو بهمون بدن و یادمم هست که بعد از میدون و توی کوچه ی جلفا اون کافی شاپ آس بود یا آبی بود هر چی بود که خیلی مرد بود

چون

اجازشو صادر کرد و ما ذوق کرده بودیم و اون شب خوب شروع شد و خوب هم تموم شد حتی !

هنوزم عکساشو دوست دارم

نگاهشون می کنم

و حتی توی چشم هات آجی

و هزار دلهره ی نهفته توشون...

و بی نهایت خوشحالم برات بخاطر تموم دلیل هایی که خودت خوب می دونی.

حتی اگه حالا وبلاگت سه ماه باشه که خوابیده باشه...


برای تفاوت پارسال تا امسالت

و اینکه پارسال مطمئنم شاید یک درصدم که هیچ، یک صدم درصد هم فکرشو نمی کردی که امسال تولدت یه جای دیگه، یه جور دیگه و با یه آدم های متفاوت دیگه برگزار بشه


فقط می تونم بگم که برات خوشحالم

خیلی

حتی خوشحال تر از اون شب توی چهلستون

یا اون روزها توی هشت بهشت

یا ی روز دیگه توی چهارباغ

و قبل ترهاش توی خیابون پر درخت شیخ بهایی

و خیلی جاهای دیگه که خوشحال بودم برات اما این بار بیشتر از همیشه خوشحالم


شاید امروز تولدت بود و نشد که مثل پارسال بریم یه جای دنج و تولد بگیریم

اما 

هر کجا که باشی و دلت خوش باشه و تنت سالم، همین ما را بس...!



فقط می تونم بگم خدا رو شکر :)


و مطمئنم که خودتم الان رو به آسمون نگاه می کنی و می گی خدایا واسه همه چیز شکر :)



مهرناز عزیزم

تولدت خیلی ساده، صمیمی و قشنگ، مبارک




پی نوشت1:

فرقی نمی کنه حالت خوب باشه یا نباشه، حتی فرقی هم نمی کنه که امشب چی شد و حتی فرقی هم نمی کنه که آخر تموم این اتفاق ها چی میشه، 

فقط توی دی ماه ، حالت بدم باشه، باید بیای، تولد کسایی رو تبریک بگی که سال به سال با رگبارآرامشت قد کشیدن


حتی اگه اونا یادشون نیست


حتی


اگه ماه ها باشه که رفته باشن


حتی

اگه...



پی نوشت 2: 


شاید یه روزی قفل زبونم شکست!


شاید

یه روزی

من هم...



نظرات 7 + ارسال نظر
نازنین چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 01:20

تولدش مبارک همزاد کوچولوی من که وارد دنیای جدیدی شده
منم براش خوشحالم خیلی
برای اون چیزایی که میدونه و میدونی : ))
با اینکه اول صبح باید بیدار شم مثل همیشه؛ اما امشب بعد از مدتها بیدار موندمُ توی نت میچرخم
توی پستها و خونه های قدیمی!!

دنبال چی میگردم که پیداش نمیکنم! شاید دنبالِ خودمم!! نمیدونم ....

یکی یکی همه رو به تولد می رسونی تا نوبت خودت شه ها نازنین

إ پس توام می دونی

منم همینطور
اگه می دونسم اومدی میومدم منم چون بیدار بودم و بعد مدت ها دقیقا همین کارو می کردم...

شاید دنبال خودی که جاموند تو گذشته ها

فاطمه چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 02:25

تولدش مبارک باشه...

آره مبارکا باشه تولد همه ی دی ماهیا

الـــی ... چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 12:03 http://goodlady.blogsky.com

تولدش مباااااااااااااااااااااارک

دوست خوبی هستی فرینااااز

خیلی هااااا

مرسی الی جونم

لطف داری

نه به خوبیه دختره خوبااااااا

نگین چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 23:35

منم نمیدونستم ولی فهمیدم دیگه :)))

انقده ذوق دارم

یه نگین باهوش که بیشتر نداریم ما


بلی

نازی پنج‌شنبه 25 دی 1393 ساعت 07:53

مررررررررررررررررررررررررسی آجیم
مرسی دوستای خوبم
واقعا ممنون
منم به زودی میام
با یه دنیای تازه تر....

به به آجی دیگه تحویل نمی گیریا:(


ایشالله


تولدت بازم مبارک

مقداد جمعه 26 دی 1393 ساعت 12:04

تولدش مبارک
مارو میترسونی از طرز حرف زدنت! اینکه ی روز قفل زبونت بشکنه!!!

منظورم به روزاییه که همشو دارم قووووورت می دم

خیلی حرفا رو نباید زد
چون زیادی رازن
ولی نابودت می کنن از طرفی...

مژگــان یکشنبه 5 بهمن 1393 ساعت 17:43 ttp://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

تولد مهرنازم گذشت!

حالا که میدونم روزهای سختش به روزهای خوش و عاشقونه پیوند خورد خوشحالم!
حال ادم خوب میشه خوشحالی دوستاشو میبینه
و برعکس غم تو دلت گوله میشه وقتی یه کلمه میخونه که پشتش هزاران درد یدک میکشه!

برای همه روزهای خوب ارزو دارم

آره

کلا عمرامون تند تند داره می گذره


ممنونم مژگان واقعا به دعات نیاز دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد