آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

پشت درهایی که بسته اند!

هواللطیف...


چند وقتی ست به محض باز کردن بلاگفا این پیام را می بینیم:



http://s3.picofile.com/file/8190725976/dg.JPG


و من هر بار که بلاگفا را باز می کنم برای تمام آن هایی که با یک کوه حرف به سراغ وبلاگ هایشان می روند، نگرانم! و می توانم حس و حالشان را خوب درک کنم... شاید این روزها خوب صبوری را می فهمند و یا شاید هم بعضی هایشان با قلم و کاغذ آشتی کرده اند. حتی ممکن است بعضی ها هم آمده باشند میهمان ناخوانده ی بلاگ اسکای و دیگر سرورها شده باشند...

با این وجود هیچ کجا خانه ی اول آدم نمی شود... خود من ماه هاست که اینجا می نویسم اما آدرس قبلی و اسم قبلی یک چیز دیگر بود اما گاهی برای زندگی کردن باید ریسک کرد، باید جرئت کرد و پا روی دل گذاشت و خلاصه گاهی هم باید محو شد...

کاش بلاگفا زودتر درست بشود و مطالبشان نپرد! و من این روزها نگرانم. حتی نگران خودم!!!

و شاید هم دلتنگ...

دلتنگ ِ نوشتن، دلتنگ ِ با خدا حرف زدن، دلتنگ ِ شاید جرعه ای نیایش و قطره ای دعا...

روزهاست دل در دلم نیست، نمی دانم چرا، نه دلیل خاصی دارد و نه حتی فرد خاصی پشت این ماجراهاست...

حس همان پشت در ماندن ها را دارم... انگار پشت در خانه ی خدا مانده باشم.. هزار بار در می زنم و باز شدنش را نمی بینم و بعد قهر می کنم، آخر نه صبر ایوب دارم و نه توبه ی یونس و نه امید یعقوب را...

تنها باور دارم به مهربانی مطلق خدایم

به اینکه خدا انیس و مونس آدمی ست

به اینکه خدا رفیق و شفیق مان است

به اینکه فریادرس فریاد خواهان و یاری کننده ی یاری طلبان است...


من با وزن سنگین ِ باورهایم به جلو می روم و دوباره و ده باره و هزار بار در خانه اش را می کوبم

می دانم روزی باز می شود

بالاخره مهربانی هم مرا در آغوش خواهد کرد

و می آید روزهای خوب

و نور می دمد

و من غرق می شوم

از آن غرق شدن ها که آرزوی آدمی ست...


نظرات 2 + ارسال نظر
محمدشون پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 21:43

شب جمعه ای فاتحه ای نثار بلاگفا کردیم...
خدا صبرشون بده واقعا...
راستی داشتین غرق میشدین وسایل شنا همراهتون باشه
غریق نجات برتر کشوری جناب محمدشون!

بنده خدا هنووووزم درست نشده
و من واقعا نگرانم

خخخخ باشه حتما:دی

محمدشون پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 21:46

راستی رمزونکیم یادم نیس
خوشحال باش بانو چیزی نمیگم

اووووم خیلی آسون بودشا
یکم فکر کن یادت میاد:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد