آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

اومدی تا بره فصل دیوونگی*

هواللطیف...


نهمین سحر ماه رمضان هر سال که می شود، مادرم می گوید به هُم ها وارد شدیم، از نهُم تا نوزدهُم! می گوید روزه دیگر به سرازیری افتاده و هر سال من و برادرهایم به مادر می گوییم کوووو تا نوزدهٌُم، و تا چشم به هم می زنیم شب های قدر شده و شب 23 م هم تمام شده و یک هفته تا عید فطر باقی مانده و آن هم تند تند می گذرد...

هر چند به این تندی که میگوییم هم نیست اما چه تشنه باشی چه گرسنه، چه خوب باشی چه بد، چه روزه باشی چه نباشی، تمام این روزها و ساعت ها پشت سر هم با همان سرعت همیشگی می گذرند... بسته به تو و حال تو دارد که سرعت گذر زمان را چگونه تعبیر کنی

امروز بر حسب اتفاق آهنگی که اولین شب لرزیدن دل مرا با خود به همراه داشت پخش شد... رفتم تا آذر و دی ماهی که برایم عجیب ترین روزها بود... روزهایی که شبیه همه ی خواستگاری ها بود اما کمی متفاوت تر! چرا که سرانجامش یک بودن همیشگی شد

و هنوز آهنگ پس از چندین و چند بار پخش می شود و مرا یاد آن شب سررررد زمستانی می اندازد و آن گلهای نرگس و برگه های قرعه کشی و جشنی که به آن دیر رسیدیم و رستوران شب نشین و جاده ی ساعت 11 شب زمستانی آتشگاه و آهنگ 30 سالگی خواجه امیری و دلی که در سکوتی طولانی لرزید.... لرزید و من آن شب خدایم را قسم دادم به حق رحمانیتش که خودش خدایی کند و خدایی کرد...

حالا که به اواخر بهار رسیده ام، خاطرات اواخر پاییز پارسال برایم تداعی می شود و باورم نمی شود گذر زمان را... ماه هایی که خوشی داشت، سختی هم داشت، خنده و شادی و لحظه های محشر داشت، گریه و غم و لحظه های غصه هم همینطور، عشق داشت، عقل هم داشت، بحث و جدل داشت، آرامش و امنیت هم داشت...

چند ماهی که همه چیز داشت و گاهی سختی هایش زیاد تر بود که دوباره درد معده ام بازگشت، غم هایش بیشتر بود که جسم و روحم درگیر شد، و خداکند که عشقش زیادتر باشد و آرامشش بیشتر...خدا کند که اتفاقات خوب بیشتر شوند و غصه ها رخت بربندند... خدا کند که درد معده ام برود و حالم خوب شود... خدا کند که بتوانم روزه هایم را بگیرم و خدایم به جسم و روحم قدرت بدهد... و خدا کند که یک عالمه اتفاق خوب خوب خوب برای همه بیفتد

.

.

.

آهنگ هنوز هم می خواند و من برای هزارمین بار با عشق گوشش می دهم و به گذر زمان فکر می کنم و اینکه چقدر از این روزهایی که گذشت راضی ام و چقدر نه! و ادامه ی روزهای زندگی ام را چگونه بگذرانم که وقتی به گذرش نگاه می کنم حسرت از دست دادنش را نخورم....


http://faryjun.persiangig.com/image/053.jpg

*اومدی تا بره فصل دیوونگی

شدی آرامش کل این زندگی...

آهنگ 30 سالگی احسان خواجه امیری

نظرات 1 + ارسال نظر
مهرناز دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت 11:59

آهنگ سی سالگی رو دانلود کردم...بسیار آهنگ خوشگلی بود...
آجی امیدوارم لحظه هات سرشار از عشق باشه...هم زمینی و هم آسمونی...
به نظرم عشق اینجوری کامل میشه و عشق که کامل باشه تحمل سختی ها راحت تره و آرامش هم بیشتره...
امیدوارم لحظه هات پر از آرامش و عشق باشه...
با این پستت دلم خواست برام تعریف کنی چی شد
راستی با داستان عاشقانه ی من چیکار کردی؟

آره خیلی قشنگه
ممنون برام دعا کن

عشق و آرامش توام، واقعا خیلی خوبه ولی آدم به مرور میفهمه که شاید همیشگی نیست

هنوز نرفتیم فیلم بگیریم آجی:دی
رفتیم بهت می گم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد