آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

حسرت

هواللطیف...

چقدر دلم یک تولد بزرگ میخواهد...

 از آن هایی که آخرین بار پنج سالم بود که برایم گرفتند... آن هم تولد فقط من نبود... 

تولدم چقدر غریبانه برگزار میشود هر سال... حتی حالا که سومین تولد دوران نامزدی و متاهلی ام در راه است اما باز هم غریب... شاید حتی غریب تر از قبل... 

نه دوستی دارم که برایم تولد بگیرد، نه کسی حتی در هول و ولای تدارکات فرداست، نه کسی مرا سورپرایز می کند... 

خلاصه که من پر از شور و شوق تولدم بوده ام و حالا فقط تنهایی و غمی در دل و لبخندی مصنوعی سهم من از تمام سالروزهای به دنیا آمدن هایم شده...

سرنوشت یا تقدیر یا جبر زمان مرا آنقدربی رحمانه بزرگ و تنها کرده ... حتی حسرت فوت کردن شمع سال تولدم را دارم...

چه غریبانه شب تولدم مبارک....