آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

دومین عطش

ماهی قرمز نامت بر امواج قلب موّاجم،موج سواری می کند حسین جان... 

 

همین روزهاست 

که برنده ی مسابقه شود 

مسابقه ی لیز خوردن بر امواج 

 

ماهی قرمز نامت 

بال بال می زند 

جست و خیز می کند 

بالا و پایین می پرد 

 

در آغوش می گیرمش 

و عجیـــــــب  

آرام می شوم...  

  

ماهی هنوز

تا عمق امواج 

شیرجه می زند...

اولین عطش

یادت را به لحظه هایم سنجاق زده ام این روزها حسین جان...   

ببین چه برقی می زند...  

انعکاس عشق 

در لابه لای ذرات ِنفس  

می رقصد 

برسر در خانه ی قلبم  

در قابی از ایمان 

جاخوش کرده است 

 

و از حریر خوشرنگ ِشعف   

گوشه ی قاب 

گلی روییده است...  

تو را به روزهایم سنجاق زده ام سالار ِ من  

عطشان شور

عطش ها شروع شد... 

هر روز عطشی در راه. 

تا به آخرین عطش  

تا سیراب گشتن  

با شراب ناب حضرت عشق... 

 

نذرم را یافته ام... 

می نویسم... 

عطشان ِشور می پاشم بر تشنگان ِ دل 

در باران
عطش می شوم
عطشی نه از جنس شبنم
نه از جنس نور
نه از تبار حریر
که از جنس عشق...

عشق به او که تمنای تمام وجودم گشته است 

 

و می روم به استقبال خورشید... 

به استقبال کودکان بازیگوش نور...  

می دانم روزی خواهند آمد...  

روزی آشتی می کنند 

روزی کینه ها از دل نورانی شان کوچ می کند 

روزی معجزه می شود 

ایمان دارم...

  

رگبار۱:  دعا کنیم... 

همدیگه رو دعا کنیم... یادمون نره وقتی دلمون لغزید.وقتی پروانه ی قلبمون رفت تا دل شمع، هستند کسانی که نیازمند یاری ان...نیازمند دعا... دعا برای آسمونی شدن... برای خوب شدن... برای آرامش... برای خوشبختی... برای انسان شدن... برای انسان ماندن...  

دعا کنیم... 

باد می رقصد

باد می رقصد


قاصدک بی تاب است

پرستوهای اندوه بازگشته اند

درختان، برهنه ی وفا

شاخه هاشان خشک

برگ هاشان تهِ دره ی عدم


باد می رقصد


بیرقی در دست

دستی بر سر

طبلی بر دوش

علمی بر فراز آسمان

زنجیری فرو می رود بر داغ سینه

خورشید بی فروغ

زمین و زمان سیاه

سربند یا حسین

شال سبز یا ابوالفضل

آوایی می رسد به گوش

خبری در راه است...


باد می رقصد


باد می سوزد

باد می نالد

اشک می آید

آه می آید

سوز می آید

گداز می آید

شور می آید

عزا می آید

نوحه می آید

ضجه می آید

ماتم می آید...


دل می آید

شکسته می آید

خسته می آید

تنگ می آید


محرم می آید

کربلا می آید

خدا می آید

حسین می آید

عباس می آید



باد می رقصد...


باد همچنان در نامِ تو می رقصد...


                                               رقص مرگ...

                                                                رقص شهادت...


http://www.shia-leaders.com/wp-content/uploads/2011/08/images1.jpg




رگبار1: دلم نذر می خواد....شما بگین چه نذری؟! نذر آشتی کودکان بازیگوش نور بر بستر نیلوفرین ِ مرداب...

دلم عجیــــــــب نذر می خواد...


دوباره عشق وشور وشیدایی

بالاخره اومدی...  

خودت می دونی کی باید بیای... 

همیشه تو اوج درماندگی ها می آیی و مرحمی می شوی بر زخم های قلب پاره پاره ام...  

 

نشانه ی آمدنت را خوب می شناسم  

پرچم های سیاه ، گذرگاه های سیار که گویی پر است از بوی خدا... 

آری این بار بیشتر از همیشه به آمدنت محتاج شده ام 

دلم را که می دانی لبریز از نا گفته هاست 

در این یک سال بارها طنین شکسته شدن قلبم گوش هایت را نوازش داده است 

پس خوب مرا میشناسی...!!! 

 

می دانم آمده ای تا سمت و سوی سرگردانی هایم را بر من آشکار سازی  

بمان و بگذار تا در این یک ماه بتوانم به آسمان خداییت پرکشم...

بگذار تا در اوج ازدحام عاشقان سینه سوخته،سینه ام را بسوزانم چون سیمرغ تا شراره های آتش عشقم روزنه ی نوری گردد بر شب های بی ستاره ای که به نام تو رقم خورده است ....

 

محرِّمم  

آمده ای زیبا تر از همیشه 

آمده ای درست همان هنگام که دیگر تاب زندگی را از کف ربوده ام 

آمده ای تا سبک گردم در قبال قطرات زلالی که بر گونه هایم بر جای می مانند 

 

محرّمم 

به حرمت تک تک ثانیه هایت که بوی خدا می دهند، به تمامی عاشقانت فرصتی ده تا به خویشتن پاک خویش بازگردند و روی رفتن به پابوس امام حسین (ع) و یگانه یاور دلاورش ابوالفضل العباس(ع) را از آن خود نمایند  

 

                         ای که مرا خوانده ای

                                                        راه نشانم بده...

 
http://aphrodite.bloghaa.com/files/2011/11/350340_R4x3fCA1.jpg