آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

نــازنیــــن


هواللطیف...


مهربانی از سر و رویت می بارد...

در حریم امن خدا آنگاه که دیدارت را به تماشا می نشینم و مهر از کلامت و محبت از نگاهت و دوستی از دستانت می بارد


توامان تمام بارش های خوب دنیایی

مانند نامت

مثل باران


و همیشه بی آنکه هواسم به واژه ها باشد نازنین ِ بارانی خطابت می کنم



نازنین ِ بارانی ام


به سالروز میلادت رسیده ام

به ابتدای زایش مهربانی های خفته در وجودت

به چشم های آرامت

به لبخند گرم شکفته بر لبانت



تولدت مبارک دختر زلال ِ مثل ِ باران 




مهـــــرنــاز

هواللطیف...



دلربایی به ناز

و مهر می پاشی بر سر و روی زندگی


بسان نامت، زیبایی چون خورشید

و مهربانی عجین نفس هایت، نگاهت و دستانت شده


حکایت شکفتن غنچه هایی بر عشوه ی ساقه های سبز چشم به راه


و امروز سرآغاز رویش جوانی توست

یک به یک غنچه های وجودت بر شاخسار زمان شکفته می شود 


بزرگ می شوی


به قدر یک دهه زیستن...


باشد که این دهه قدر هزار دهه ببالی... به بار بنشینی و هر آنچه طراوت و نشاط و شادابی و تکاپوی جوانی از آن لحظه هایت باشند


تولدت

آغاز دهه ی دوم زندگی ات

رسیدن جوانی ات


مبارک باد مهرناز عزیزم


دختر نازدانه به مهر و دلبربا به ماه


http://persianpet.org/forum/images/imported/2013/01/72.png

برای سهبای نازنین

هواللطیف...




http://s5.picofile.com/file/8107220600/farinaz.jpg




http://s5.picofile.com/file/8107220068/farinaz2.jpg



میــلادتان مبــارک بـــاد  نــرگــس  خوشبــــوی این سرا



سالروز فرود فرشته نشانت بر زمین مبارکباد

هواللطیف...


دخترک فرشته خوی پریزاده سلام


حالا یک هفته و چند سالی ست که میهمان این زمین خاکی شده ای

درست از حوالی دریای زندگی آمده ای...

ماهی قرمز و کوچک خدا

هرآنچه طوفان را پشت سر گذاشته ای و در دل هر موج پنهان شده ای و رسم زیستن آموخته ای...

به هزار صخره اصابت کرده ای و از لا به لای تمام سنگریزه ها زیرکانه جسته ای...


یک هفته و چند سال است که اینجایی

همین نزدیکی ها

زیر آسمان پُر ستاره ای شاید

و یا شبی مهتابی

به دوردست ها خیره ای و دل در گرو دوست،لبالب دعایی... لبریز اززمزمه های عاشقانه با معبودت...

و حرف های یواشکی و شبانه ی دل دریایی و مهربانت...


آنقدر مهربانی که نمی گنجد در وصف... در واژه ها... در من...


دیر دیدمت اما دیدمت

یادت هست؟ میان همان پرندگان رها در آسمان و باران و خدا یافتم تو را...

تویی که از تبار دل بودی و از آغاز ِباران


دیر یافتمت اما یافتمت...

میان بهبوهه ی بی تمنّای زندگی به تمنّای دوست سر به کوه و بیابان گذاشتم و تو ثمره ی تمام آن راه دراز پیچ در پیچ نیمه شب سرد خزان شدی

به بار نشستی

نشستیم

به یک نشانه گرفتی

گرفتیم

به یک صدا آمدی

آمدیم

به یک دعا دیدی

دیدیم

به یک آرزو رسیدی

رسیدیم

...

به یک آینده ی دور می نگری

می نگریم... و همان دورهاست که از خم تو از خم من از خم زندگی از خم جهان به یک نزدیک خواهیم رسید...

به یک نزدیک ِ نزدیک

شبیه آن روزهای نزدیک

شبیه آن شب های نزدیک

شبیه همه وقت

همه جا

تمام خواب ها

تمام تمنّاهای بیدار شده

تمام دعاهای رها شده تا خدا


خدا...


خدا خواست و تو بر روی زمین آمدی

بالیدی

بالیدی

بالیدی

و میان هزار پرنده

تو را در دریایی از مهر یافتم...

و دوستی

و امنیت

و آرامش

سهم تمام واژه های خفته ی عشق شد

بیدار شدند

و در بستری از ترمه های هزار نقش و نگار زربفت تا خود صبح رقصیدند

تا خود ِصبح ِامید

و هنوز در راهیم...

در راه طلوعی از سر سپیده ی خوشبختی

خورشید عشق

آفتاب مهر

برق نگاه

گرمای رسیدن ها...

تا خود صبح امیدی که هنوز از یلدای دراز خود رخت بر نبسته



به یُمن میلاد تو

به برکت تولد امسالت

و همان ایوان طلای پُر کبوتر رضا که یک هفته ی پیش و در چنین روزی میهمانش بودم

می رسی

میرسم

می رسیم

و همه می رسند

به همان سپیده دم وصال



دختر فرشته خوی حدیث مهر

شهرزاده ی سخنگوی واژه های عاشقانه ی ناب

بانوی ماه و ماهتاب

زاده ی چهار فصل هستی

و نگین پنجمین فصل دلدادگی

تمام میلادت

و تمام این یک هفته و چند سال نفس هایت


مبـــارکمـــان باد

  مبــارکت باد

   مبارکـــم باد



خدا، سهم تمام ثانیه های زیستنت

و عشق، عجین نفس های آرام و عاشقانه ات باد

که تو پریزاده ی مهری و

پریماه دلبرانگی های دلدادگی




تــمام این یک هفتـه و چنــد ســالت مبــارک بـاد فــاطمه ی نــازنیـنـم



عکسهای متحرک و زیبای تولدت مبارک



http://media.cakecentral.com/modules/coppermine/albums/userpics/700673/normal_Cakes_041.jpg



تأخیر یک هفته ای منو ببخش فاطمه جونم



تولدت مبارک

هواللطیف...


از آن جنس روزهایی ست که یادم هست...


دوست ِ دل که باشی از دل نمی روی حتی اگر در دیده نباشی...




به قول شاعری که می گفت:


روز پــاییـــزی میـــلاد تــو در یــادم هســت...



http://s2.picofile.com/file/8101564676/url.jpg