آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ
آرامش ِ پنهان

آرامش ِ پنهان

ღ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ღ

میلاد ِدختری از جنس باران

فریادی هنوز در گوشم می پیچد...پر از سکوت...

و من از همان اولین سلام دوستی، چه زیبا سکوتی را شنیدم...

می گفت اینجا درونم سخن می گوید...قدری سکوت کن، می شنوی...

قطره قطره ابرهای سکوتش، فریاد بارانی گشت بر سر نفس های انتظار...

باد سردی وزید و او قطره قطره بارید... مثل باران

رفت تا معنای انسان را بیابد.... معنای انسان را با عشق

رفت تا قلبش را سراسر خدا کند و بس

رفت تا زلال گردد

تا روان شود

تا جاری بماند در جویبار زندگی


در فریادی از سکوت،مثل باران می بارید

مثل باران شد اما پر از فریادی از سکوت


و امروز

امروز سرآغاز شکفتن غنچه ای لطیف است

غنچه ای که با باران جان گرفت

با باران بزرگ شد

با باران بازی کرد

با باران خندید

با باران گریست

و در آخر

مثل باران شد

نه

او خود ِباران شد


بانویی پر از زلال باران

بانویی از جنس باران


نازنیــ ـن بـارانـی ام میـ ـلادت مبـــ ـارک


آغاز خنده هایت زیبایت مبارک

تو که می خندی گل های باغچه ی مادربزرگ، شرمسار گُل ِگونه هایت، سر بر گریبان فرو می برند..پرندگان نشسته بر چوب های خشک درخت تاک،به پرواز در می آیند و گرداگرد خنده هایت طواف عشق می روند...

تو که می خندی تک درخت گردوی خانه ی قدیمی مادربزرگ،جان می گیرد..یادت هست با دستان کوچکت آن را کاشتی؟چند سالی از تو کوچک تر است اما قد و قامتش به آسمان ها می رسد...

تو که می خندی گل لبخند بر لبان ما شکوفه می زند...

تو که می خندی فرشتگان آسمان برایت دست تکان می دهند و شب و روز به امید دیدن روی زیبایت گرد سجاده ی پاک و باصفایت مستانه می رقصند...

تو که می خندی می شوی خورشید آسمان...می شوی مهتاب شب های سیاه و حیران...

تو که می خندی می شوی همان چشمک زیبای ستارگان... می شوی قطره آبی در دل خشک کویرستان...

تو که می خندی می شوی نسیم سحری... پر از یاد خدا...پر از عطر یاس باغچه ی خانه ی مادربزرگ...پر از گل های خوشبوی محمدی...

تو که می خندی طنین آوایت در جانمان بذر عشق می پاشد...باران نگاهت آن را سیراب می کند و می شود نهال زیبای عشقی جاویدان درون سینه هایمان...

تو که می خندی دنیای من زیباتر می شود....

تو که می خندی با گـُل خنده هایت زمستان، بهار می شود...


دنیایی است دنیای تو... دنیای صبر و سکوت و خنده های همیشگی ات... دنیای سادگی و ساده دلی هایت... دنیای راستی و صداقت کیمیایت....

دنیایی است دنیای تو... دنیای روزهای سرد و سخت... دنیای همراه و همدل و همسر بودن... دنیای مهربانی و صبوری و مادر بودن... دنیای بنده ی پاک و زلال و بی ریای خدا بودن...

دنیایی ست دنیای تو مـــادرم... دنیایی ست دنیای تو...

کاش می دانستی خنده هایت دنیای مرا زیباتر می کند

کاش تا همیشه باشی...

تا هـمیــــــشه بـمــــــانی...

تا همیشه بخنــــــدی مـــادرم


رسیده ام به آغاز نخستین خنده هایت...


    آغـــاز بـــودنـــت

لمس مهربانی ات

میــلاد پاکی ات

تــولّــــــــدت

مبــــــارک بــاد


http://s1.picofile.com/file/7250038816/ey_1_.jpg


تولـــــــد نازترین آجی دنیا

یادته؟

یادته اولین باری که قرار شد صداتو بشنوم؟ قرار گذاشتیم تو بشی تنها آجی منی که هیچ وقت خواهر نداشتم... قلبم تند تند می زد. همون صورت نازت توی روسری آبی آسمونی رنگ، می یومد توی خاطرم و یه کم آروم تر می شدم.... یا اون چشمای شیطونی که پشت یه عینکی آفتابی قائم شده بود زنگ موبایلم... - بله؟ - سلااااااام...   خدای من! چه صدای ناز و مهربونی بود... این با اون دختر شیطون و بازیگوش وبلاگستان زمین تا آسمون فرق می کرد! چه قدر بزرگ بود... قبل از اینکه گوشی رو بردارم اصلا نمی دونستم بعد از سلام باید چی بگم! ولی خب اولین صحبت ما حدود 50 دقیقه طول کشید روزها گشت و هر روز حس بهتری داشتم.حس نزدیکی بیشتر... حالا دیگه راحت گوشیمو برمی داشتم هر وقت که دلم تنگ می شد زنگ می زدم و اون صدای بینهایت قشنگو می شنیدم...

آجی مهربونم امروز روز تولدته... خیلی خیلی ساده بهت می گم تولدت مبارک

حالا یه سال بزرگ تر شدی آجی..افکارت.رفتارت. خنده هات.مهربونیات.شیطنتات.همه و همه یه سال قد کشیدن...حالا یه موقع هایی دلم خیلی برات تنگ می شه. یه موقع هایی دلم می خواد پیشم بودی و... یه وقتایی بود توی زندگیم که چشمام ابربهار می شد و شونه هام خم از باری سنگین امتحانی سخت، اون موقع ها بود که صدات می شد تکیه گاهم... چشمامو می بستم و خیال می کردم کنارمی و آرامش بخش لحظه های سخت زندگیم.

امیدوارم کنکورتو خیلی خیلی خوب بدی و برگردی نت... جات خیلی خیلی خالیه اینجا آجی ناز و خوشگل و مهربونم.


تـولــــــــــــــــــدت مبــــــارک مهــــــرناز ِعزیــــــــزم



http://www.forum.persianfal.com/upload/images/ekkm5m4qm69z4ud0mbmv.jpg



اینم یه کیک خوشمزه که کامتون شیرین بشه


http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/10/8/160948_936.jpg


برای تو و زمزمه های گاه گاهت

آسمان دیـشب
ستاره باران بود
چشمک زنان
سوسـو کنان
هاله ی رنگین کمانی ِماه
بر سر زمین و زمینیان
نـــور می پاشید

به یاد یاری جشنی بر پا بود
به یاد ستاره ای آسمـــــانی
به یاد فرشته ای کهکشانی
به یاد پاکــــــدلی نورانی

رایحه ی دل انگیــــز گل های *نرگس*

عطر مست شهلای آلاله


رقص باد در *سایه سار زندگی*

*زمزمـــه های گاه گاه* بالندگی

*سهبای*  آسمان سرای مستانگی

*نیایـــش* پاک ترین نفس های بندگی
*یگــانه* سرای روزهای خوش سـادگی

....


دنیایی بود

رویایی بود
غوغایی بود
جشن و شوری بود
نــــور و ســروری بود

ز قلب سپید سرای روزگار

*نرگســـــــی* روییده بود



نرگس مهربانم

میـــلادت

سراسر عشق و شور

دنیایت تا همیشه قشنـــــگ

قلـــب پاکت لبالب از حضرت نـــور


http://s2.picofile.com/file/7242339351/%DA%AF%D9%84_%D9%86%D8%B1%DA%AF%D8%B3.jpg